مهدويت و مذاهب اسلامى (مشتركات و تفاوتها) - 2


 نقاط افتراق:
نمونه هايى از اختلافات مذاهب در مسئله مورد نظر اين گونه است:
1 ـ شخصى يا نوعى بودن مهدى: يعنى شخصيتى معين و شناخته شده است يا شخصيتى غير معين و ناشناخته كه با اين نام و اوصاف خواهد آمد، در ميان دانشمندان اهل سنت اختلاف است. بسيارى از آنان مهدويت را نوعى دانسته و گفته‏اند: پس از اين در آخرالزمان، در زمانى نامشخص، فردى نامعيّن، از پدر و مادرى ناشناخته، با اين نام و اوصاف متولد خواهد شد و انجام وظيفه خواهد كرد.
(14)
معتقدند او پيش از اين متولد شده و همكنون به زندگى خود ادامه مى‏دهد.
از جمله‏اند: مسعودى(15)، محى‏الدين عربى(16)، ابن طلحه شافعى(17)، سبط ابن جوزى(18)، گنجى شافعى،(19) ابراهيم بن محمد جوينى شافعى(20)، ابن صباغ مالكى(21)، عبدالوهاب شعرانى(22)، قرمانى حنفى(23)، و حنفى قندوزى(24). رسانيد.(25)
روزگار قيامش فرا رسد. (اندكى پيش، از برخى از آنان ياد شد).
ادامه نوشته

مهدويت و مذاهب اسلامى (مشتركات و تفاوتها) - 1



اشاره
مهدويت و مذاهب اسلامى (مشتركات و تفاوتها) در مقاله ياد شده نخست به دوازده مورد از مشتركات پيروان مذاهب اسلامى در مسئله مهدويت اشاره شده است.
بدنبال آن هفت مورد از نقاط افتراق مذاهب در مسئله مهدويت مورد بحث قرار گرفته است. از جمله نقاط مهم افتراق، نوعى بودن يا شخصى بودن مسئله مهدويت است. اين بحث به دليل اهميت آن يا تفصيل بيشترى مورد بررسى قرار گرفته، و دلايل هر دو گروه، يعنى هم دلايل طرفداران مهدويت شخصى، و هم دليل طرفداران مهدويت نوعى به تفصيل مورد بحث قرار گرفته است.
و سرانجام با بيان هشت دليل، نظريه مهدويت نوعى نقد، و نظريه مهدويت شخصى به اثبات رسيده است.
پيروان مذاهب مختلف اسلامى با همه اختلاف‏هايى كه در زمينه‏هاى ديگر اعتقادى با يكديگر دارند، در اين مسئله متحدند كه آينده بشريت و امّت بزرگ اسلامى، سرانجام به حكومت جهانى مهدى موعود منتهى خواهد شد. آنان با وجود اين كه در كليات مسئله مهدويت با هم مشتركند، در جزئيات اين مسئله ميانشان اختلاف نظر وجود دارد. اين قضيه به مذاهب گوناگون محدود نشده، بلكه گاه در ميان پيروان يك مذهب نيز اين تفاوت‏ها به چشم مى‏خورد.
ادامه نوشته

منجي در آيين زردشت (2)



زمينه سازان
ظهور هوشيدر همزمان با آغاز هزاره ي پنجم است . اندكي پيش از اين قيام ، دو نجات بخش ديگر كه هر يك نقش ويژه و رسالتي خاص بر عهده دارند ، قيام مي كنند. از متون موجود استنباط مي شود كه اين دو تن زمينه را براي آمدن « هوشيدر » آماده مي كنند و نابساماني ها و آشوب هايي كه آرامش مزديسنان را بر هم زده است فرو مي نشانند . بررسي موعود در دين زردشتي بدون گفت و گو پيرامون اين دو نفر كامل نخواهد بود.
 
الف - بهرام ورجاوند
درباره ي او و تولد و رشد و قيامش اشارات نسبتا كافي در متون زردشتي آمده است . خروج او مژده ي پايان شب سياه دين و طلوع سپيده ي اميد گروندگان راستكار و درست پيماني است كه سال ها سرزنش بي دينان را تحمل كردند ... او خواهد آمد تا دين زردشت را سامان دهد و آز و نياز و خشم و كين و كفر را ريشه كن كند و اهريمن و ديوان بدنژاد را سست و زبون گرداند . با آمدن او بار ديگر زندگي بر چهره ي نيكان لبخند خواهد زد.
در يكي از كتاب هاي مقدس زردشتيان مي خوانيم : « ... آن هنگام از سوي كابلستان يكي آيد كه فره بدوست ( و) از همان دوره ي بغان ( منظور از بغان ، كيانيان است ) و ( او را ) كي بهرام خوانند و همه ي مردم با او باز شوند ( = به او بگروند) و نيز به هندوستان و روم و تركستان و همه سوي پادشاهي كند و همه وارونه گروشان ( = بد اعتقادان ) را بردارند ( = نابود كنند ) (و) دين زردشت را سامان دهد...» . (17)
ادامه نوشته

منجي در آيين زردشت (1)



انديشه ي رسيدن به پيروزي نهايي و وصول به جهاني كه در آن مرادهاي آدمي برآورده شود و بر همه ي خواسته هايش پيروز گردد نزد زردشتيان و تعليمات ديني آن ها به وفور ديده مي شود . پيروان « هرمزد» با اعتقاد به نيروي لايزال او ، پيوسته در تلاش و جست و جوي نجات بخشي هستند كه آرزوي آنان را برآورد و پرهيزكاران را به نعمت جاوداني و كافران را به رنجي جانكاه و مداوم دچار سازد . اينك به گزيده اي از تعليمات زردشتيان در اين باره اشاره مي كنيم .
 
اشاره به اصل نجات بخشي
در يكي از كتاب هاي مقدس آن ها مي خوانيم : « زندگان و آن هايي كه بوده اند و خواهند بود نجاتي خواهند جست كه از سوي او مي آيد ، آن كه اميد مي دهد كه روان پرهيزكاران در بي مرگي نيرومند بود و آن دروندان در رنج جاودان . اين ها را مزدا اهورا به شهرياري ( =نيروي) (خويش ) آفريد » . (1)
باز مي خوانيم : كسي كه در اين راه با ديوان و مردمان كه به نوبه ي خود با او (= زردشت ) مخالفت مي كنند، ستيزه كرده است . يعني از آن مردمي است كه به او ( = زردشت ) وفا دارند . چنين كسي يا دينش (=وجدانش ) تو را دوست ، برادر يا پدر است . اهورا مزدا سرور خانه ي ما را نجات خواهد داد » . (2)
ادامه نوشته

اعتقاد به منجي از ديدگاه ملل و مكاتب 2



ايمان به اصلاح جهان در مكاتب فلسفي
ايمان به حتمي بودن ظهور منجي و مصالح عالمي و دولتي عادل كه از جنگ و خونريزي جلوگيري كرده و صلح و عدالت را در كل عالم گسترش خواهد داد اختصاص به اديان ندارد بلكه شامل مدارس فكري و فلسفي غير ديني نيز مي شود. اينك به نظريه ي برخي از اين گونه افراد اشاره مي كنيم.
فيلسوف يوناني «زيو» مؤسس مدرسه ي رواقيين كه 350 سال قبل از ميلاد مسيح مي زيسته است اشاره به برخي از موضوعات درباره اصلاح جهان انسان به طور نظري كرده كه اين نظريات تا كنون با كوشش فراواني كه از سوي شخصيت ها براي اجرا و عملي شدن آن شده غير قابل تطبيق عملي به نظر مي رسد. او در آن زمان كه وسايل ارتباط جمعي از قبيل ماشين، قطار، راديو و تلويزيون نبوده مي گويد: « بر جميع افراد عالم است كه از يك نظام جهاني واحد پيروي كنند تا به سعادت برسند».(4)
اسكندر بزرگ كه معاصر «زيو» بوده و قصد داشته اين نظريه را پياده و اجرا كند سعي و كوشش فراواني كرد تا با تكيه بر قدرت و سلطه اش، قانوني فراگير حداقل براي يوناني ها و ايرانيان وضع كند تا با عمل به آن به سطح علمي و اجتماعي مطلوبي برسند كه در آن عصر نظيري نداشته و از اين راه به زندگي با سعادت و رفاه نائل آيند.
ادامه نوشته

اعتقاد به منجي از ديدگاه ملل و مكاتب 1


 يكي از محورهاي تأ ليف و تصنيف در موضوع مهدويت اثبات اين مطلب است كه ايمان به ظهور منجي بشريت به عنوان مصلح ديني كه مردم به انتظار او نشسته تا با ظهورش اهداف رسالت انبياء را محقق ساخته و مجتمعي صالح و دولتي الهي و عادل را در سطح جهان پياده نمايد، از عقايد مشترك ميان تمام ملل و مكاتب فلسفي است.
از جمله آثار اين نوع بحث، ريشه دار كردن و فطري بر شمردن اين عقيده در بين عموم جوامع بشري است، و مي دانيم كه احتمال خطا در عقايدي كه تمام ملل و مكاتب و اديان الهي بر آن اشتراك دارند، كمتر به نظر مي رسد؛ زيرا امور فطري كه با ذات انسان عجين شده با حقايق خارجي مطابقت داشته و از سرچشمه فيض تكوين الهي اشراب مي شود و به تعبيري ديگر : بحث از ظهور منجي بشريت پاسخ گوي احتياج فطري هر انساني است.
شهيد سيد محمد باقر صدر در اين باره مي فرمايد : « اعتقاد به مهدي ، تنها نشانگر يك باور اسلامي ـ با رنگ خاص ديني ـ نيست ، بلكه افزون بر آن عنواني است بر خواسته ها و آرزوهاي همه انسان ها، با كيش ها و مذاهب گوناگون و همچنين بازده الهام فطري مردم است كه با همه اختلاف هايشان در عقيده و مذهب دريافته اند كه براي انسانيت در روي زمين روز موعودي خواهد بود كه با فرا رسيدن آن، هدف نهايي و مقصد بزرگ رسالت هاي آسماني تحقق مي يابد و مسير آن ـ كه در طول تاريخ، پر فراز و نشيب و پرتگاه بوده ـ به دنبال رنجي بسيار ، همواري و استواري لازم را مي يابد.
ادامه نوشته

بشارت ها در كتاب هاي آسماني - بخش چهارم



ي - كتاب جاماسب
كتاب «جاماسب نامه» كه حوادث گذشته و آينده ي جهان در آن ثبت است و احوال پادشاهان، انبيا، اوصيا و اوليا را بيان مي كند، مطالبي از قول زرتشت درباره ي پيامبران باز مي گويد و از آن جمله است آن چه در زير مي آيد:
«پيغمبر عرب، آخر پيغمبران باشد كه در ميان كوه هاي مكه پيدا شود و شتر، سوار شود، و قوم او شتر سواران خواهند بود، با بندگان خود چيز خورد، به روش بندگان نشيند، او را سايه نباشد و از پشت سر، مثل پيش رو ببيند و دين او اشراف اديان باشد، و كتاب او باطل گرداند همه ي كتاب ها را ، و دولت او تارك- يعني پادشاه عجم- را بر باد دهد و دين مجوس و پهلوي را برطرف كند، نار سدير و آتشكده ها را خراب كند، و تمام شود روزگار پيشداديان و كيانيان و ساسانيان و اشكانيان».
ادامه نوشته

بشارت ها در كتاب هاي آسماني - بخش سوم



 ط- انجيل( كتاب مقدس آسماني)
بنابر بشارت فراواني كه در كتاب انجيل آمده است، حضرت مسيح عليه السلام در فلسطين آشكار خواهد شد تا يهوديان و مسيحيان تكليف خويش را بدانند.
از اين رو، در واپسين روزهاي زندگي و شايد در ديگر روزهاي زندگي اش به ياران و شاگردان خود سفارش ها كرد كه سرانجام به زمين باز مي گردد، و بدين سان ، آنان در انتظار گذارده و امر به بيداري و هوشياري و آمادگي فرموده است. ما براي اثبات اين مدعا، بخشي از انجيل را در اين جا مي آوريم و نخست به «انجيل متي» مي نگريم:
همچنين دره ادامه چنين آمده است: پس عيسي از هيكل بيرون شده، برفت. شاگردانش پيش آمدند تا عمارت هاي هيكل را بدو نشان دهند. عيسي ايشان را گفت: آيا همه ي اين چيزها را نمي بينيد؟ هر آينه به شما مي گويم: در اين جا سنگي بر سنگي گذارده نخواهد شد كه به زير افكنده نشود و چون به كوه زيتون نشسته بود، شاگردانش در خلوت نزد وي آمده، گفتند:« به ما بگو كه اين امور كي واقع مي شود و نشان آمدن تو و انقضاي عالم چيست؟» عيسي در جواب ايشان گفت: زنهار كسي شما را گمراه نكند. از آن رو كه بسا به نام من آمده، خواهند گفت كه من مسيح هستم و بسياري را گمراه خواهند كرد و جنگ ها و اخبار جنگ ها را خواهيد شنيد و زنهار مضطرب مشويد، زيرا كه وقوع اين همه لازم است، ليكن انتها هنوز نيست؛ زيرا قومي با قومي و مملكتي با مملكتي مقاومت خواهند نمود و قحطي ها و وباها و زلزله ها در جاي ها پديد آيد. آن گاه اگر كسي به شما گويد: اينك مسيح در اينجا يا در آنجا است، باور مكنيد؛ زيرا كه مسيحيان كاذب و انبياي كذبه ظاهر شده، علامات و معجزات عظيمه چنان خواهند نمود كه اگر ممكن مي شد، برگزيدگان را نيز گمراه مي كردند. اينك شما را از پيش خبر دادم پس از اگر شما را گويند: اينك در صحرا است، بيرون مرويد، يا آن كه در خلوت است، باور مكنيد؛ زيرا همچنان كه برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر شود، ظهور پسر انسان نيز چنين خواهد شد. و فورا بعد از مصيبت آن ايام، آفتاب تاريك گردد و ماه نور خود را ندهد و ستارگان از آسمان فرو ريزند، و قوت هاي افلاك متزلزل گردد. آن گاه علامت پسر انسان در آسمان پديدار گردد و در آن وقت جميع طوايف زمين سينه زني كنند و پسر انسان را ببينند كه بر ابرهاي آسمان با قوت و جلال عظيم مي آيد.
ادامه نوشته

بشارت ها در كتاب هاي آسماني - بخش دوم



د- كتاب شعياي نبي عليه السلام
در كتاب شعياي نبي (6) كه از پيامبران پيرو تورات است، بشارت هاي فراواني درباره ي ظهور منجي موعود آمده است. نخست بخشي از اين بشارت ها را نقل مي كنيم و برخي از نكته هايش را توضيح مي دهيم تا آشكار شود كه مسلمانان در ايمان به ظهور مصلح جهاني تنها نيستند، بلكه همه ي اهل كتاب در اين باره با مسلمانان همراهند.
در بخشي از بشارتهاي كتاب اشعيا آمده است:
و نهالي از تنه «يسي» (7) بيرون آمده، شاخه اي از ريشه هايش خواهد شكفت و روح خداوند برقرار خواهد گرفت؛ يعني روح حكمت و فهم و روح مشورت و قوت و روح معرفت و ترس از خداوند، و خوشي او در ترس از خداوند خواهد بود و موافق رؤيت چشم خود، داوري نخواهد نمود و مطابق شنيده هايش، تنبيه نخواهد نمود، بلكه مسكينان را به عدالت داوري خواهد كرد و به جهت مظلومان زمين به راستي حكم خواهم نمود. كمربند كمرش، عدالت خواهد بود و كمربند ميانش، امانت و گرگ با بره سكونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابيد و گوساله و شير، پرواري با هم و طفل كوچك آنها را خواهد راند و گاو با خرس خواهد چريد و بچه هاي آنها با هم خواهند خوابيد و شير مثل گاو كاه خواهد خورد و طفل شيرخوار بر سوراخ مار، بازي خواهد كرد و طفل از شير بازداشته شده، دست خود را بر خانه ي افعي خواهد گذاشت و در تمامي كوه مقدس من، ضرر و فسادي نخواهند كرد، زيرا كه جهان از معرفت خداوند پر خواهدبود؛ مثل آب هايي كه دريا را مي پوشاند.(8)
 
ادامه نوشته

بشارت ها در كتاب هاي آسماني - بخش اول


 الف- كتاب « پاتيكل»

در كتاب «پاتيكل»، كه از كتب مقدس هندو است، بشارت ظهور منجي موعود چنين آمده است:
«چون روزگار به پايان رسد، دنياي كهنه نوگردد و زنده شود و صاحب ملك تازه پديد مي آيد از فرزندان دو پيشواي بزرگ جهان، كه يكي« ناموس آخرالزمان» و ديگري «صديق اكبر» است؛ يعني وصي بزرگتر وي كه «پشن» نام دارد، و نام آن صاحب ملك تازه «راهنما» است و به حق ، پادشاه شود و خليفه ي «رام» باشد و حكم براند. او را معجزه ي بسيار باشد. هر كه پناه بر او برد و دين پدران او اختيار كند، سرخ روي باشد، نزد رام. و دولت او بسيار كشيده شود و عمر او از فرزندان «ناموس اكبر» زياده باشد. دنيا به او تمام شود و از ساحل درياي محيط و جزاير سرانديب و قبر بابا آدم عليه السلام و از جبال القمر تا شمال هيكل زهره، تا سيف البحر و اقيانوس را مسخر گرداند و بتخانه ي «سومنات» را خراب كند و «جگرنات» به فرمان او به سخن آيد و به خاك افتد. پس آن را بشكند و به درياي اعظم اندازد، و هر بتي كه در هر جا باشد، بشكند». (1)
در اين بشارت، الفاظ و تعابيري به كار رفته است كه شايد براي برخي خوانندگان نامفهوم باشد. از اين رو، پاره هايي از آنها را توضيح مي دهيم:
به نظر مي رسد مقصود از «ناموس آخرالزمان»، ناموس اعظم الهي، پيامبر خاتم، حضرت محمد بن عبدالله صلي الله عليه و آله است.
«پشن» نام هندي حضرت علي بن ابي طالب عليه السلام است.
ادامه نوشته

اعتقاد به منجي در آيين مسيحيت (3)



اوصاف شركت كنندگان در حكومت عدل جهاني
 
با مراجعه ي به اناجيل پي مي بريم افرادي كه داراي صفات وي‍ژه و خاصي هستند مي توانند درملكوت الهي و حكومت عدل توحيدي مشاركت داشته باشند . اينك به برخي از اين صفات اشاره مي كنيم :
 
1- اطاعت در انجيل مرقس آمده است : « به حق بر شما مي گويم : هركس كه ملكوت خدا را همانند طفل قبول نكند داخل در آن نمي شود » . (35)
و در انجيل متي آمده است : « به حق به شما مي گويم : اگر برنگرديد و همانند اطفال نشويد داخل ملكوت آسمان ها نخواهيد شد» . (36)
مي دانيم كه طفل ضرب المثل در اطاعت و گوش فرا دادن است.
 
2- صدق درايمان
حضرت مسيح به شاگردان خود مي فرمايد : « من به شما مي گويم : اگر نيكي شما بر نيكي كاتبان و فريسيان زياده نگردد داخل ملكوت آسمان ها نخواهيد شد » . (37)
كاتبان و فريسيان همان علماي يهود بودند كه متصدي وضع ديني مردم در بني اسرائيل آن زمان به شمار مي آمدند و صفت ريا و دغلكاري بر آنان غلبه داشت و بدون اين كه از دين و شريعت اطلاعي داشته باشند به آن نسبت هاي بي ربط مي دادند.
 
ادامه نوشته

اعتقاد به منجي در آيين مسيحيت (2)



 منظور از « فرزند انسان » كيست ؟
 
تعبير به « فرزند انسان » بر زبان حضرت عيسي عليه السلام – بنابر نقل اناجيل – فراوان است . و در اين كه مقصود از آن كيست ، آيا همان مسيح است يا شخص ديگري ، در آن اختلاف است. قدماي مسيحيت معتقد بودند كه مقصود از آن خود حضرت مسيح عليه السلام است. ولي به نظر مي رسد كه با ملاحظه ي موارد مختلف از اين تعبير در اناجيل ، مقصود از « فرزند انسان » شخص ديگري باشد . همان شخصي كه به دنبال مجد و عظمت مسيح عليه السلام است. لذا در انجيل يوحنا از حضرت عيسي نقل كرده كه فرمود : « من به دنبال مجد و عظمت خود نيستم ، بلكه در آنجا كسي است كه عظمت مرا طلب كرده و حكم خواهد كرد» . (20)
از اين عبارت استفاده مي شود كه فرزند انسان كه در تعبيرات حضرت مسيح عليه السلام به آن اشاره شده و از او نيز تمجيد شده است كسي غير از حضرت مسيح عليه السلام است.
در انجيل متي آمده است: « و چون يسوع به نواحي قيصريه رسيد از شاگردانش سؤال كرد : در گفتار مردم « فرزند انسان » چه كسي است ؟ آنان گفتند : برخي مي گويند : او يوحناي معدان است . و برخي ديگر او را همان ايليا مي دانند. و عده اي ديگر او را ارميا يا يكي از انبيا مي دانند . حضرت مسيح عليه السلام رو به شاگردان كرده و فرمود : من در نظر شما چه كسي هستم ؟ پطرس جواب داد: تو مسيح پسر خداي حي مي باشي . آن گاه حضرت فرمود : به حق بر شما مي گويم : از ميان حاضرين در اينجا كساني هستند كه طعم مرگ را نمي چشند تا فرزند انسان را مشاهده كنند كه در ملكوتش مي آيد» . (21)
ادامه نوشته

اعتقاد به منجي در آيين مسيحيت (1)



بازگشت حضرت مسيح عليه السلام
 
موضوع بازگشت حضرت مسيح عليه السلام از آسمان به زمين مسأله اي است كه در عهد جديد و قرآن كريم و روايات فريقين شيعه و سني به آن اشاره شده است.
 
الف – عهد جديد در انجيل يوحنا آمده است كه حضرت مسيح عليه السلام به شاگردانش فرمود : « از من شنيديد ، به شما مي گويم : من مي روم و سپس به سوي شما باز مي گردم ...» . (1)
و نيز در رؤياي يوحناي لاهوتي آمده است : « آگاه باش ! او از ميان ابرها خواهد آمد، زود است كه هر چشمي او را ببيند، حتي كساني كه در او طعن زدند...» . (2)
و نيز فرمود: « آگاه باشيد من آن همان كسي هستم كه با عجله خواهم آمد. خوشا به حال كسي كه گفته هاي نبوي را در اين كتاب حفظ مي كند » . (3)
و نيز فرمود : « آگاه باشيد ! من همان كسي هستم كه با عجله مي آيد و همراه من جزايي است كه با آن هر كس را به اندازه ي عملش خواهم داد » .(4)
 
ب – قرآن كريم با مراجعه به قرآن كريم پي خواهيم برد كه در اين كتاب مقدس نيز به اين موضوع در آيات متعددي اشاره شده است :
1- خداوند سبحان مي فرمايد : (ويكلم الناس في المهد و كهلا ) ؛ (5) « و با مردم ، در گاهواره و در حالت كهولت ( و ميانسال شدن ) سخن خواهد گفت ...» .
ادامه نوشته

ظهور منجي در باور پيشينيان



دراين مقاله سعي ما بر اين است كه باور به ظهور منجي را در باور پيشينيان به بررسي و تحقيق بگذاريم.
براي اختصار به ذكر پاره اي از منقولات مي‌پردازيم.
زرتشت فرموده است:
" هنگاميكه سزاي اين گناهكاران فرا رسد پس آنگاه اي مزدا كشور ترا بهمن در پايان برپا كند خواستاريم از آناني باشيم كه زندگي تازه كنند آري آنگاه به كاميابي به كاميابي جهان دروغ را شكست از پي‌رسد. "(1)
چنانچه از اين پيشگويي بدست مي آيد سرانجام جهان بدست فردي به نام بهمن ، كه در فرهنگ ديني زرتشتيان مظهر قدرت و توانايي خداوند است- از آلودگي پاك خواهد شد. مجرمان به مجازات خود مي‌رسند و دروغ و نادرستي شكست خورده رخت از جهان برمي‌بندد و خلاصه در يك كلام نظام الهي در زمين برپا مي‌شود. در پايان نيز مي‌بينيم كه زرتشت نيز خود از خداوند درخواست حضور در آن دوره نوراني را مي‌نمايد.
اين آينده درخشان در قسمتي ديگر از سخنان زرتشت با تكيه روي موضوع انتظار و نيز برپايي نظام الهي مورد تاكيد قرار گرفته آنجا كه آمده است:
" كي اي مزدا بامداد روز فراز آيد جهان دين راستين فراگيرد كيانند آنان كه بهمن به ياريشان خواهد آمد."(2)
ادامه نوشته

امام زمان(عليه السلام) درانجيل برنابا



احتمالاً شما كتاب انجيل را كه كتاب مقدس مسيحيان است، ديده ايد و مي دانيد انجيل كنوني از چهار انجيل با نام هاي انجيل لوقا، انجيل يوحنا، انجيل مرقس، انجيل متي تشكيل شده، ولي چيزي كه احتمالاً شما نمي دانيد، اين است كه انجيل هايي كه وجود دارد، فقط همين چهار انجيل نيست، بلكه شمار انجيل ها بيش تر از هفده تا است كه هر كدام از آن ها را مثل همين چهار انجيل، شاگردان حضرت عيسي (ع) نوشته اند كه بيش تر آن ها درباره زندگي حضرت عيسي(ع) و بيان حرف هاي ايشان است. در برخي انجيل ها، كارهاي عيسى(ع) در شهر جليل پنهان شد. در صورتى كه در انجيل يوحنا، كارهاي عيسى(ع) در يهوديه مطرح شده است. ولادت معجزه آساى عيسى(ع) در انجيل مرقس وجود ندارد و تبار عيسى(ع) را به داود مى رساند، در صورتى كه در انجيل متى و انجيل لوقا چنين نيست. اختلاف در تاريخ ولادت عيسى(ع) نيز در اين دو انجيل ديده مي شود. اختلاف در رسالت عيسى(ع) هم قابل مشاهده است كه همه اين ها نشان مي دهد اين انجيل ها ساخته ذهن نويسنده هاي آن هاست كه هركدام با توجه به فهم خودشان اين مطالب را نوشته اند.
جالب است بدانيد انجيل هاي ديگري هم وجود دارد كه بر اثر اختلاف هايي كه بين بزرگان مسيحيت، پس از حضرت عيسي(ع) پديد آمد، بسياري از آن ها نابود شد. در سال 325 ميلادي، ياران و پيروان پولس فرمان سوزاندن انجيل‌هاي چهارگانه يوناني، از جمله تنها انجيلي را كه به زبان آرامي ـ زبان حضرت مسيح(ع) - نوشته شده بود، صادر كردند.
ادامه نوشته

اعتقاد به مهدويت در ساير اديان و ملل (3)


 صدرالدين قونوى:
 
پس از مرگ من، آن چه از كتاب هايم كه درباره طب و حكمت است و همچنين كتاب‏هاى فلسفه، همه را بفروشيد و پول آن را به فقرا صدقه بدهيد و كتاب‏هاى تفسير و حديث و تصوف را در كتابخانه نگاه داريد. در شب اوّل مرگ من، هفتاد هزاربار كلمه توحيد (لا إله إلّا اللّه) را بخوانيد و سلام مرا به مهدى(عج) برسانيد.(18)
 
محمد بن بدرالدين رومى:
 
خداوند به وسيله حضرت محمد(ص) نبوت تشريعى را ختم كرده و ديگر تاروز قيامت پيامبرى نخواهد آمد. هم‏چنين خدا به وسيله فرزند صالح‏پيامبر، همو كه داراى نام پيامبر (محمد) و كنيه پيامبر (ابوالقاسم) است ولايت تامه و امامت عامه را ختم خواهد كرد و اين ولى، همان كس است كه مژده داده‏اند كه زمين را چنان‏كه از جور و ستم لبريز شده باشد، از عدل و داد لبريز بسازد و ظهور او به ناگهان اتفاق بيفتد. خداوندا! اين همه پريشانى و گرفتارى را از اين امت به بركت ظهور و حضور او برطرف فرما!إنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بعيداً وَ نَراه قَريباً؛ كسانى ظهور او را بعيد و ناشدنى مى‏پندارند و ما آن را شدنى و نزديك مى‏دانيم.(19)
 
شيخ عبدالحق دهلوى:
 
احاديث بسيارى كه به حد تواتر رسيده است وارد شده كه مهدى از اهل بيت پيامبر است، از اولاد فاطمه(س).(20)
ادامه نوشته

اعتقاد به مهدويت در ساير اديان و ملل (2)



آيين مسيحيت
 
در اين آيين، بشارت‏هاى روشن‏ترى درباره موعود آخرالزمان(عج) رسيده است. يكى از علل آن قرب زمان است، زيرا از نظر زمانى حضرت مسيح(ع) به امام مهدى(عج) نزديك‏تر است و از سويى، تحريف كمترى در اين آيين نسبت به يهوديّت صورت گرفته است. در اين خصوص مى‏توان به اناجيل متى، لوقا، مرقس، برنابا و مكاشفات يوحنا مراجعه كرد.
در انجيل متى فصل 24 مى‏خوانيم:
چون كه برق از مشرق بيرون مى‏آيد و تا به مغرب ظاهر مى‏گردد، آمدن فرزند انسان نيز چنين خواهد بود.... خواهند ديد فرزند انسان را بر ابرهاى آسمانى مى‏آيد با قدرت و جلال عظيم!
و در انجيل لوقا فصل دوازدهم آمده است:
كمرهاى خود را بسته و چراغ‏هاى خود را افروخته داريد و شما مانند كسانى باشيد كه انتظار آقاى خود مى‏كشند تا هر وقت بيايد و در را بكوبد، بى درنگ براى او باز كنيد!
در كتاب‏هاى قديم چينيان، در عقايد هنديان، در بين اهالى اسكانديناوى و حتى در ميان مصريان قديم، بوميان آمريكايى، اهالى مكزيك و نظاير آن مى‏توان چنين انتظارى را مشاهده كرد. بنابراين، عقيده به ظهور رهايى بخشى بزرگ، برچيده شدن بساط ظلم و ستم از ميان انسان‏ها و برپايى حكومت حق و عدالت، منحصر به شرقى‏ها و مذاهب شرقى نيست، بلكه اعتقادى عمومى و جهانى است كه چهره‏هاى مختلف آن در عقايد اقوام گوناگون ديده‏مى‏شود و همه روشن گر اين حقيقت است كه اين اعتقاد كهن در فطرت و نهاد انسان و در دعوت همه پيامبران ريشه داشته است.
ادامه نوشته

اعتقاد به مهدويت در ساير اديان و ملل (1)



اعتقاد به امام مهدى(ع) به عنوان مصلحى الهى و جهانى در بسيارى از مذاهب و اديان وجود دارد. نه تنها شيعه كه اهل تسنن و حتى پيروان اديان ديگر، مانند يهود، نصارا، زردشتيان و هندويان نيز به ظهور مصلحى بزرگ و الهى اذعان دارند و آن را انتظار مى‏كشند.
 
آيين هندوها
 
در كتاب «ويد» كه نزد هندويان از كتب آسمانى است، چنين آمده است:
پس از خرابى دنيا پادشاهى در آخرالزمان پيدا شود كه پيشواى خلايق باشد و نام او منصور(1) باشد و تمام عالم را بگيرد و به دين خود در آورد و همه كس را از مؤمن و كافر بشناسد و هر چه از خدا بخواهد بر آيد.(2)
در يكى ديگر از كتب مقدس هندوها آمده است:
دور دنيا تمام شود به پادشاه عادلى در آخرالزمان كه پيشواى ملائكه و پريان و آدميان باشد. حق و راستى با او باشد. آن چه در دريا و زمين‏ها و كوه‏ها پنهان باشد همه را به دست آورد و در آسمان‏ها و زمين آن چه باشد خبر مى‏دهد. از او بزرگ‏تر كسى به دنيا نيامد.(3)
ادامه نوشته

اتفاق مذاهب در موضوع موعود آخرالزمان (3)



 7- ابن صباغ مالكى در «الفصول‏المهمه‏» (21) كه آن را در معرفت ائمه نگاشته است مى‏گويد:
«و روى ابن‏الخشاب فى كتابه مواليد اهل بيت‏يرفعه بسنده الى على‏بن‏موسى‏الرضا(عليه السلام) انه قال: الخلف الصالح من ولد ابى محمد الحسن بن على و هو صاحب الزمان القائم المهدى‏»
«ابن خشاب ابومحمد عبدالله بن احمد بغدادى در كتاب خود كه سندش را به امام رضا(عليه السلام) رسانده كه آن حضرت فرمودند: خلف صالح (مهدى موعود) از فرزندان ابى محمد حسن بن على عسكرى است و او صاحب الزمان و قائم مهدى است‏».
8 - شيخ الاسلام حموئى شافعى در فرايدالسمطين (22) و موفق بن احمد خوارزمى حنفى در كتاب «مقتل‏الحسين‏» (23) (عليه السلام) نقل مى‏كنند از ابى‏سلمى كه شترچران رسول خدا(صلي الله عليه واله) بود (24) مى‏گويد: از رسول خدا(ص) شنيدم كه مى‏فرمود: در شب معراج از خداى جليل خطاب آمد:
«آمن الرسول بما انزل اليه من ربه‏» (25)
گفتم: «والمومنون‏» خطاب رسيد: راست گفتى اى محمد ، كدام كس را در ميان امت‏خود گذاشتى؟ گفتم:بهترين آنها را خطاب رسيد: على‏بن‏ابى‏طالب را؟ گفتم: آرى پروردگارا! خطاب رسيد: يا محمد! من توجه كردم به زمين، توجه كاملى و تو را از اهل زمين اختيار كردم. نامى از نامهاى خود رابراى تو مشتق كردم. من ياد نمى‏شوم، مگر آنكه تو هم با من يادشوى .منم محمود و تويى محمد.
 

ادامه نوشته

اتفاق مذاهب در موضوع موعود آخرالزمان (2)



ما اينك بعضى از دلايلى را كه دلالت‏بر مهدى شخصى دارند از كتب برادران اهل سنت نقل كرده و درباره آنها توضيح مى‏دهيم:
 
1- محمد صالح حسينى ترمذى حنفى از سلمان فارسى نقل كرده مى‏گويد:
 
«دخلت على النبى (صلي الله عليه واله) فاذاالحسين على فخذه و هو يقبل عينيه و فاه و يقول: انت‏سيد ابن سيدانت امام ابن امام، نت‏حجة‏ابن حجة ابوحجج تسعة من صلبك تا سعهم قائمهم.» (7)
«يعنى داخل محضر رسول خدا(صلي الله عليه واله) شدم ناگاه ديدم كه حسين(عليه السلام) بر روى زانوى آن حضرت است. حضرت چشمها و دهان حسين را مى‏بوسيد و مى‏فرمود: تو آقايى فرزند آقايى، تو امامى، پسر امامى، تو حجتى فرزند حجتى. پدر نه‏نفر حجتى از صلب تو كه نهم آنها قائم آنهاست.
اين حديث‏شريف صريح است در اينكه مهدى موعود(عليه السلام) نهمين فرزند امام حسين(عليه السلام) است على هذا متولد هم شده است. بنابراين حديث نمى‏شود گفت معلوم نيست مهدى چه كسى است و هنوز متولد نشده است.
«عبدالله بسمل‏» نيز همين حديث را عينا نقل كرده است. (8)
ادامه نوشته

انتظار موعود در آيين يهود - بخش دوم (4)



از نظر يهود، دوران پيش از ظهور، همراه با ستم به قوم بنى اسرائيل خواهد بود . امتها در ستم كردن به بنى اسرائيل بر يكديگر سبقت‏خواهند گرفت و هر گرفتارى تازه، چنان شديد خواهد بود كه گرفتاريهاى قبلى را از يادها خواهد برد .
گفته‏هاى يهود در اين باره، قدرى خرافه گونه است و بعضى از مطالب بيان شده، با افسانه‏هاى كتب قديم شباهت‏بيشترى دارد، هر چند اين مطالب مربوط به دوران پيش از ظهور، از كتاب مقدس يعنى تورات اخذ شده است .
جوليوس كرينستون مى‏گويد:
«پيش از آمدن مسيحا، يك ستون آتش در جهان ظاهر خواهد شد و چهل روز در برابر چشمان اقوام روى زمين، بر پا خواهد بود . آنگاه، مسيحاى پادشاه، براى حركت از مكانى در فردوس به نام «لانه گنجشك‏» فرمان خواهد يافت . او نخست در ايالت «جليل‏» ظاهر خواهد شد؛ زيرا جليل نخستين ناحيه‏اى بود كه به دست روميان ويران گرديد .
ادامه نوشته

انتظار موعود در آيين يهود - بخش دوم (3)



آزادى يهود و تقويت آرمان ظهور
 
در تاريخ يهود، هميشه وجود آشوبها و جنگهاى بزرگ، انديشه انتظار موعود را تقويت نكرده است، بلكه در مواردى كه با يهوديان خوش رفتارى شده و پستهاى مهم را اشغال كرده‏اند، اين آرمان تقويت‏شده است . جوليوس كرينستون در اين باره مى‏گويد:
«يك امر شگفت‏آور اين كه همين آزادى و خوش رفتارى با يهوديان در بسيارى از كشورها و نيل آنان به مقامهاى بلندى در شوراهاى شهر و امور مالى و اقتصادى جهان از ديدگاه طبقه ديگرى از يهوديان، نشانه نزديك شدن عصر مسيحايى (عصر ظهور) تلقى شد . يهوديان ستم‏ديده اروپاى شرقى، طبعا براى رهايى سريع اشتياق داشتند و دعا مى‏كردند . پير و جوان، افسانه‏هاى مسيحا و شگفتى و شكوه آمدنش را مى‏گفتند . به دست آوردن حق شهروندى و امتيازات سياسى، در نظر آنان به اندازه بازگشت كامل دولت قديم تحت رهبرى مسيحاى آرمانى كه «مسح شده‏» خداست، اهميت نداشت . رنجهاى تبعيد، عرصه را بر ايشان تنگ كرده بود و براى رهايى خود از آن وضعيت نكبت‏بار، جز از طريق حوادث فوق طبيعى، چشم‏اندازى نداشتند . هنگامى كه اخبار درخشيدن بزرگان و سياستمداران يهود به اين جوامع رسيد (و غالبا به شكل مبالغه‏آميزى نقل مى‏شد كه قدرتهاى حاكم در اروپا به برادران ايشان علاقه نشان مى‏دهند)، مفاهيم بى روح يك مسيحا و يك عصر مسيحايى، شكل دقيقترى بر خود مى‏گرفت . انديشه رهايى از تنگناى موجود به وسيله جريان طبيعى به طور ناخودآگاه با اميد مبهم دوران مسيحايى در هم مى‏آميخت .
ادامه نوشته

انتظار موعود در آيين يهود - بخش دوم (2)



يهود؛ هنوز انتظار
 
شور و التهاب انتظار موعود آخرالزمان، در تاريخ پر فراز و نشيب يهوديت و مسيحيت موج مى‏زند . يهوديان، در سراسر تاريخ محنت‏بار خود، هر گونه خوارى و شكنجه را به اين اميد بر خود هموار كرده‏اند كه روزى مسيحا بيايد و آنان را از گرداب ذلت، درد و رنج رهانده، فرمانرواى جهان گرداند .
در عصر ما نيز كه يهوديان صهيونيست، خود بر پاى خاسته و با اشغال فلسطين، در صدد برآمده‏اند حقارت هميشگى قوم يهود را برافكنند، چيزى از تب و تاب انتظار موعود كاسته نشده است . درست است كه اقليتى ناچيز از يهوديان، بر اثر دلبستگى شديد به اميدهاى قديم، تشكيل دولت صهيونيستى را مخالف آرمان مسيحايى شمرده و پيوسته با آن مخالفت كرده‏اند، ولى سواد اعظم يهوديت، آن را از جان و دل پذيرفته و آن را رهگشاى عصر مسيحا دانسته‏اند . هم اكنون صهيونيست‏هاى اشغالگر فلسطين، علاوه بر دعاهاى مسيحايى مرسوم، در پايان مراسم سالگرد بنيانگذارى رژيم اسرائيل غاصب (پنجم ماه ايار عبرى)، پس از دميدن در شيپور عبادت، اينگونه دعا مى‏كنند:
«اراده خداوند، خداى ما چنين باد كه به لطف او شاهد سپيده دم آزادى باشيم و نفخ صور مسيحا، گوش ما را نوازش دهد .» (4)
ادامه نوشته

انتظار موعود در آيين يهود - بخش دوم (1)



 چكيده:
آرزوى ظهور يك مصلح، در همه مذاهب، امرى مشترك و از اصول مسلم اعتقادى اديان به شمار مى‏رود . انتظار موعود، نه تنها در اديان زرتشتى، يهودى، مسيحى و اسلام وجود دارد، بلكه در كتب يونان قديم، افسانه‏هاى ميترا، كتب قديم چينيان، عقايد هنديان و در بين اهالى اسكانديناوى و حتى در مصريان قديم و بوميان وحشى مكزيك و نظاير آنها نيز مى‏توان يافت . علايم و مشخصاتى كه در ساير اديان براى آن نجات‏دهنده بزرگ ذكر شده، در مورد مهدى (عجل الله تعالي فرجه)، موعود اسلام نيز قابل انطباق است . در اين مقاله، با توجه به مهمترين كتاب يهود; يعنى تورات، انتظار موعود را بررسى مى‏كنيم .
مقدمه :
انتظار موعود، موضوعى است كه در همه مذاهب بزرگ جهان و از جمله دين يهود، از اهميت‏خاصى برخوردار است . آرزوى ظهور يك مصلح بزرگ جهانى، در همه مذاهب مشترك بوده و از اصول مسلم اعتقادى اين اديان به شمار مى‏رود .
اين امر، علاوه بر اين كه از تعاليم دينى كتب آسمانى، مانند تورات، انجيل و قرآن كريم به حساب مى‏آيد، از امورى است كه به سرنوشت‏بشريت و تكامل انسان هم ارتباط دارد . به عبارت ديگر، وقتى انسان نااميد مى‏شود و مى‏بيند كه با وجود اين همه ترقى و پيشرفتهاى فكرى و علمى، روز به روز به فساد و تباهى بيشترى كشيده مى‏شود و اختراعات و اكتشافات حيرت‏آور، نتوانسته انسان را از سردرگمى نجات دهد، بنا به فطرت ذاتى خود، متوجه درگاه خداوند بزرگ مى‏شود و از او براى رفع ظلم، ستم و بحرانهاى روحى و معنوى كمك مى‏جويد .
ادامه نوشته

اتفاق مذاهب در موضوع موعود آخرالزمان (1)




بسم الله الرحمن الرحيم
 
جو حاكم در دوران حكومتهاى بنى‏اميه و بنى عباس و نظير آنها سبب گرديد كه بسيارى از حقايق اسلامى به دست فراموشى سپرده شود و در ميان مسلمانان ترويج نشود و در مقابل بسيارى از چيزها كه در مسير سياست آنها قرار مى‏گرفت‏به وجود آمد و تبليغ شد. نظير مساله جبر، خلق قرآن و امثال آنها.
جلال‏الدين عبدالرحمان سيوطى (1) در حالات «يزيدبن عبدالملك بن مروان‏» كه بعد از «عمر بن عبدالعزيز» به حكومت رسيد مى‏نويسد: او چون خلافت را به دست گرفت، گفت: مانند عمربن‏عبدالعزيز رفتار كنيد، اطرافيان او چهل نفر شيخ (عالم دربارى) را پيش او حاضر كردند و همه آنها شهادت دادند كه بر خلفا حساب و عذابى نيست! و او بعد از چهل روز از خلافتش (از عدالت و تقوا به ظلم و بى‏بندو بارى) برگشت .
«زمانى كه منصور عباسى از مالك بن انس امام مذهب مالكى خواست كتاب «موطا» را بنويسد تا مردم را بر فقه او وادار نمايد، با او شرط كرد كه بايد در كتابت از على بن ابى‏طالب(عليه السلام) حديثى نقل ننمايى! و نيز (2) به او گفت: از «شواذ بن مسعود» و «شدائد بن عمر» و رخصتهاى «ابن عباس‏» اجتناب كن » به هر حال در اثر جريانهاى اشاره شده و (3) انزواى امامان: و شهادت، تبعيد و زندانى شدن آنها و مخالفت صد درصد خلفا با مطرح شدن اهل‏بيت(عليهم السلام) سبب گرديد كه مساله مهدويت در ميان برادران اهل سنت‏به دست فراموشى سپرده شود و اين مقدار كه در كتابها نقل شده و محفوظ مانده از كرامات بلكه از معجزات است كه خداوند خواسته است‏حجت‏بر همه اهل اسلام تمام شود. امروز كه وضع زمان عوض شده اميد است دانشمندان اسلامى اين حقايق را ترويج كرده و وظيفه الهى خويش را در رابطه با اين حقيقت ادا نمايند.
ادامه نوشته

موعود در آيين بودا



آيين بودا يكي از شاخه‌هاي كيش هندوست. اين آيين از هندوستان بيرون آمده و به خاطر گسترش در مناطق پر جمعيت جهان، پيروان زيادي دارد و اخيراً به اروپا و آمريكا نيز سرايت كرده است.
بودا (Buddha) به معناي بيدار، لقب گوتاماشاكياموني (Guatama Sakya-muni) بنيانگذار مكتب اصلاحي بوديسم است.
ادامه نوشته

موعود در آيين زرتشت




دين زرتشت، دين غالب ايرانيان ـ تا قبل از ظهور اسلام ـ بوده است و هنوز پيرواني در ايران و هند دارد. زرتشت پيامبر اين مذهب حدود 660 سال قبل از ميلاد، متولد شده است.1
كتاب زرتشتيان اوستا نام دارد كه به معناي اساس و بنيان است. اوستاي كنوني پنج بخش دارد:2
1- يَسنا (= جشن و پرستش): قسمتي از اين بخش گاتها ناميده مي‌شود (به معناي سرود). اين بخش كه مشتمل برادعيه و معارف ديني است، معروف‌ترين قسمت اوستاست و به خود زرتشت نسبت داده شده است، در حالي كه ساير قسمت‌هاي اوستا را به پيشوايان دين زرتشت نسبت مي‌دهند؛
2- ويسپِرَد (= همه‌ي سروران): مشتمل بر نيايش؛
3- وِنديداد (= قانون ضد ديو): درباره‌ي حلال و حرام و نجس و پاك؛
4- يَشتها (= نيايش، سرود و تسبيح)؛
5- خرده اوستا (= اوستاي كوچك): درباره‌ي اعياد و مراسم مذهبي و تعيين سرودهاي آن‌ها.
زرتشتيان، علاوه بر اوستا، تفسيري به نام زَند اوستا و كتب مقدّس ديگري به زبان پهلوي دارند. در اين دين، يك قدرت كيهاني به نام «اهورا مزدا» مشخص است و در مقابل وي، يك قدرت كيهاني متضاد به نام «اهريمن» يا روح بزرگ شرّ، خودنمايي مي‌كند. اين مطلب نشان‌دهنده‌ي دوري مذهب زرتشت از توحيد است.3
ادامه نوشته

موعود در آيين هندو



آيين هندو در قديم دين برهمايي خوانده مي‌شد كه به برهما (Brahman)، خداي هندوان اشاره مي‌كرد. اين آيين، گونه‌اي فرهنگ، آداب و سنن اجتماعي است كه با تهذيب نفس و رياضت همراه شده و در تمدن و حيات فردي و جمعي مردم هندوستان نقش بزرگي داشته است.
اصول دين هندو عبارت است از: 1- اعتقاد و احترام به كتاب‌هاي باستاني و سنت‌هاي ديني بِرَهمَنان، 2- پرستش خداياني كه به ظهور آن‌ها در دوره‌هاي قديم عقيده داشته‌اند، 3- اعتقاد به تناسخ و رعايت مقررات طبقات اجتماعي در معاشرت و ازدواج، 4- احترام به موجودات زنده، مخصوصاً گاو، 5- تقدس لفظ «اُم» (om) به معناي آمين كه اسم اعظم الهي به شمار مي‌رود.
ادعيه و آيين‌هاي هندوان در مجموعه‌اي به نام «وداها» (Vedas) به معناي دانش، به زبان سانسكريت گرد آمده است و به آن شروتي (Sruti) يعني وحي و الهام و علوم مقدّس موروثي لقب مي‌دهند. در كتاب مشهور اوپانشاد يا وِدانتا (به معناي پايان وداها)، خدايان سه‌گانه‌ي هندوان اين گونه معرفي شده‌اند:1
1- برهما (Brahma)، خداي ايجاد كننده،
2- شيوا (Siva)، خداي فاني كننده،
3- ويشنو (Vishnu)، خداي حفظ كننده. جلوه‌هاي ده‌گانه‌ي اين خدا براي مردم در طول تاريخ عبارت است از: ماهي، لاك‌پشت، گراز، موجود نيمه آدم و نيمه شير، كوتوله، راما (Rama)، راماي تبر به دست، كريشنا (Krishna)، بودا (Buddha) و كالكي (Kalki).
ادامه نوشته

موعود در آيين يهود



پيامبر دين يهود ـ يا بني اسراييل ـ حضرت موسي (عليه السلام) مي‌باشد. يهود يكي از سه دين بزرگ توحيدي جهان است و اسم خاص خداوند در اين دين «يَهوَه» مي‌باشد.1
عهد عتيق نامي است كه مسيحيان در مقابل عهد جديد خود به كتاب يهوديان داده‌اند كه البته به هر دو عقيده دارند. عهد عتيق 39 كتاب دارد و از نظر موضوع به سه بخش تقسيم مي‌شود:
1- تورات و بخش تاريخي عهد عتيق؛
2- حكمت، مناجات و شعر مانند كتاب ايوب و كتاب مزامير؛
3- پيش‌گويي‌هاي انبيا مانند كتاب يونس، كتاب زكريا و كتاب حَبَـقوق؛
كتاب مقدّس يهوديان يعني تورات در آغاز عهد عتيق قرار دارد و هر بخش آن به نام «سفر» و هر سفر به چند باب و آياتي چند تقسيم شده است، و تفسيري كه علماي يهود بر آن نوشته‌اند «تلمود» نام دارد.
يهوديان پس از نخستين ويراني شهر قدس، همواره در انتظار يك رهبر الهي فاتح بوده‌اند كه اقتدار و شكوه قوم خدا را به عصر درخشان داوود و سليمان برگرداند.
آنان معتقدند نجات دهنده‌ي آخرالزمان، مسيح (ماشِيَح) به معناي مسح شده‌ي خداوند است كه جهان مطلوب و درخشان آينده را مي‌سازد.
به اعتقاد همه‌ي يهوديان، نجات‌دهنده (مسيح) انساني است همانند ديگران؛ اما برخوردار از جلوه و جبروت خدايي. او جهان را با نور خويش كه جلوه‌اي از نور خداست روشن خواهد كرد.
ادامه نوشته

انتظار فرج ، اعتقاد مشترك پيروان مكاتب

 در ادامه بحث پيرامون وجود نازنين امام عصر (ع) به اختصار درباره ي انتظار بحث مي كنيم انتظار موعود جهاني و مصلح عالمي ، عقيده عمومي و همگاني است و منحصر به پيروان مكتب تشيع نيست ، بلكه همه ي مكاتب الهي و غير الهي بر اين باورند كه پايان كار هستي به حاكميت عدل و قسط منتهي خواهد شد . در اين قسمت قبل از آن كه به بحث انتظار از ديدگاه تشيع بپردازيم ، نكاتي را پيرامون عقيده اقوام وملل مختلف درباره ي منجي جهاني ، عينا از روزنامه جمهوري اسلامي نقل مي كنيم . (1)
« السلام علي مهدي الأمم و جامع الكلم » سلام بر مهدي (ع) كه امت ها از او سخن گفته اند ،هم او كه همه افكار و اقوام را متحد مي كند و زير يك پرچم گرد مي آورد .
با مطالعه در فرهنگ و اعتقادات جوامع مختلف انسان به اين نتيجه مي رسيم كه اعتقاد به وجود يك مصلح جهاني ( فتوريسم ) در همه ي جوامع وجود داشته و اكثر ملل ، اين اصل را باور دارند كه روزي ، حامي ضعيفان خواهد آمد و داد آن ها را از ستمگران و گردن كشان خواهد گرفت . اين باور نه تنها در پيروان اديان آسماني ، بلكه در بين مردمي كه پيرو آئين هاي سنتي وبومي هم هستند ، مطرح مي باشد و تنها فرقي كه اين اعتقادات و باورها با هم دارند ، نام آن مصلح و موعود است .
ادامه نوشته

گذري بر انديشه موعود در آيين مسيحيت



دين مسيحيت ـ به ويژه از ديدگاه مسائل معرفتي و شناختي ـ ادامه دين يهود است. منبع اصلي ديني و فرهنگي آن، عهد عتيق است كه همان كتاب مقدس يهوديان است. بنا بر اين هر چه درباره دين يهود گفته شود، تقريباً در باره دين مسيحيت نيز صدق مي‌كند.
افزون بر آنچه در متون يهودي مورد اشاره قرار گرفت، در كتاب‌هاي ويژه مسيحيت نيز، بشارت‌هاي بيشتر و روشن تري، در باره موعود آخرالزمان، نقل شده است؛ زيرا:
يكم. با ظهور حضرت مسيح(عليه السلام)، زمان در مقياس كلي، به ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) نزديك تر شده است.
دوم. تحريف كمتري در اين آثار پديد آمده است؛ زيرا از دورة نزول آثار مقدس يهود، زمان بسيار بيشتري مي‌گذرد، تا دوره نزول كتاب مقدس مسيحيت. اين امر باعث شده، تا دست تحريف و پوشيده داري، در اين آثار، به اندازه آثار يهود فرصت كار نيابد؛ اگر چه دانشمندان مسيحي نيز در اين باره كوشش بسيار كردند و در تأييد يا ردِّ انجيل‌ها، به اين مسائل نيز توجه داشتند و انجيل بَرنابا را كمتر تأييد مي‌كردند.12
ادامه نوشته

عرصه‌هاي مشترك عامه و خاصه در موضوع مهدويّت


 1- اصل قضيه‌ي مهدويّت
 
يكي از موارد اتفاقي بين شيعه و اهل سنّت در قضيه‌ي مهدويّت، اتفاق بر اصل آن است. امت اسلامي ـ به غير از گروهي اندك از غربزدگان و روشنفكر نمايان مانند احمد امين مصري ـ بر اين مسأله اتّفاق دارند كه در آخر الزّمان شخصي به نام مهدي (عليه السلام) از فرزندان پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) ظهور كرده و زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد.
علت اصلي تأكيد بر اين اعتقاد، وجود تعداد بسيار و در حد تواتر روايات، درباره‌ي اين قضيه از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم) است. معلوم است كه هر قضيه‌اي كه به حد «تواتر» برسد، از دايره‌ي شك و ترديد خارج شده و انسان را به يقين مي‌رساند. شهيد صدر (ره) در اين‌باره مي‌گويد:
«به راستي اعتقاد به حضرت مهدي (عليه السلام) به عنوان پيشواي منتظَر براي تغيير جهان به عالمي بهتر، در احاديث پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم) و اهل‌بيت‌(عليهم السلام) آمده است. تنها از طرق برادران اهل سنت حدود چهارصد روايت از پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) درباره‌ي حضرت مهدي (عليه السلام) شمارش شده است. اين رقم بزرگي است كه در بسياري از قضاياي اسلامي نظيري براي آن وجود ندارد.»1
ادامه نوشته

ملل جهان در انتظار مصلح موعود جهاني



همان طور كه اشاره شد، مسأله‌ي عقيده به ظهور مصلحي جهاني امري عمومي و همگاني است و مختص مكاتب و اديان مذكور نبوده، بلكه چنين انديشه‌اي با شكل‌هاي مختلف، در ميان همه‌ي اقوام و ملل متمدن و غير متمدن جهان و حتي قبايل بدوي وجود داشته و دارد.
در اين‌جا به فهرست مختصري از بازتاب اين عقيده در ميان اقوام و ملل مختلف جهان اشاره مي‌كنيم:1
1- ايرانيان باستان معتقد بودند كه: «گرزاسپه» قهرمان تاريخي آنان زنده است و در «كابل» خوابيده، و صد هزار فرشته او را پاسباني مي‌كنند تا روزي كه بيدار شود و قيام كند و جهان را اصلاح نمايد.
2- گروهي ديگر از ايرانيان مي‌پنداشتند كه: «كيخسرو» پس از تنظيم كشور و استوار ساختن شالوده‌ي فرمانروايي، ديهيم پادشاهي را به فرزند خود داد و به كوهستان رفت و در آن‌جا آرميده تا روزي ظاهر شود و اهريمنان را از گيتي براند.
3- نژاد اسلاو، بر اين عقيده بودند كه از مشرق زمين يك نفر برخيزد و تمام قبايل اسلاو را متحّد سازد و آنها را بر دنيا مسلّط گرداند.
ادامه نوشته

موعود در آيين مسيحيّت



پيامبر دين مسيحيت حضرت عيسي (عليه السلام) با تولدي معجزه‌آسا پا به جهان گذارد.1 با آن كه مسيحيت مثل ساير اديان زنده‌ي جهان از آسيا نشأت گرفت، اما از جهت گسترش تاريخي و دايره‌ي نفوذ، اين دين به طور عمده، در مغرب زمين شيوع يافت.
كتاب مقدّس مسيحيان دو بخش دارد: عهد جديد و عهد عتيق. علت اين نامگذاري آن است كه مسيحيان معتقدند خدا با انسان دو پيمان بسته است: يكي پيمان كهن، به وسيله‌ي پيامبران پيش از عيسي مسيح، و ديگري پيمان نو، توسط خداي متجلي يعني عيسي مسيح.
مجموع كتاب‌هاي عهد عتيق و عهد جديد 66 كتاب است، كه 39 كتاب آن، همان عهد عتيق و 27 كتاب از آن عهد جديد مي‌باشد.
عهد جديد از نظر موضوع به چهار بخش تقسيم مي‌شود:
1- اناجيل؛
2- اعمال رسولان، نوشته‌ي لوقا؛
3- نامه‌هاي رسولان كه مشتمل بر 21 نامه است؛
4- مكاشفه‌ي يوحنّاي رسول.
ادامه نوشته

گذري بر انديشه موعود در آيين يهود



يهوديان ـ كه خود را پيروان حضرت موسي(عليه السلام) مي دانند ـ منتظر موعودند. در آثار ديني يهود و سِفرهاي تورات و ديگر كتاب‌هاي انبياي آنان، همواره به موعود اشاره شده است.
از آنجايي كه يهوديان، به حضرت مسيح(عليه السلام) ايمان نياوردند، بالطبع موعود آنان هنوز ظهور نكرده است. اگر در آثار مقدس يهودي تأمل شود، چهره سه موعود، در آنها ترسيم مي‌گردد:
 
1. حضرت مسيح(عليه السلام) ،
2. حضرت محمد(صلي الله عليه و آله وسلم) ،
3. حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) .
 
ادامه نوشته

آخرالزمان در يهود و مسيحيت



در تعاليم بسياري از اديان خبر از وقوع آخرالزمان و پايان دنيا در زمان نامشخصي در آينده آمده است. در حالي‌كه چنين حادثه‌اي با نابودي تمدن بشري يا پاكسازي زمين از زندگي انسان، در اذهان تجلي مي‌يابد، مذاهب آزادانديش معمولاً با نگاه تشبيهي به آن نگريسته و آن را نمادي از مرگ مي‌دانند.
اغلب مذاهب در تعاليم خود ادعا مي‌كنند «برگزيدگان» يا «شايستگان» مذهب حقيقي واحد، از حوادث آينده در امان خواهند ماند و به پاس كشمكش‌ها و رنج‌هايي كه در اين ميان تحمل كرده‌اند به سوي بهشت رهنمون مي‌شوند. هم‌چنين گفته شده ناشايستگان (بي‌ايمانان يا پيروان ديگر اديان) با زندگي ابدي در دوزخ، سرگرداني معنوي يا نابودي روبرو مي‌شوند. از منظر ديدگاه‌هاي ميانه‌روتر بهشت و جهنم واقعي نبوده، تشبيهي از حالات روحاني و معنوي در زندگي و يا بعد از آن به حساب مي‌آيند.
ادامه نوشته

رويكرد غرب و مسيحيت به معنويت و مهدويت - 4

 اشاره:
 
در شماره‏هاى پيشين ماهنامه موعودمطالبى‏رابه‏حضورخوانندگان محترم و گرامى ماهنامه عرضه نموديم كه برگرفته از خبرنامه‏ها و بولتنهاى مذهبى غرب بود; در اين شماره ماهنامه نيز برآنيم تا خوانندگان عزيز را با گرايشهاى معنوى و مذهبى خاصى كه در غرب در حال رشد است و در واقع اعتراضى است‏بر ماديگرى و فساد حاكم بر جامعه غرب آشنا نماييم. امروزه زندگى مادى در تمام ابعاد و با همه جلوه‏ها و نمودهايش هرگز قادر به اقناع و ارضاى روحى بشر نيست‏و آدمى همواره‏خلاء و كمبودى را در وجود خويش احساس مى‏كند و به دنبال پناهگاهى است كه او را به آرامش برساند.انسان غربى، امروزه از جلوه‏هاى مبتذل زندگانى مادى و غرق‏شدن‏درلذتهاوشهوتهاى‏ناپايدار و غير مشروع كه راه را را بر معنويت او بسته‏اند به ستوه آمده است. انسان امروز غرب از زندگى ماشينى و صنعتى به تنگ آمده و ناآرام و بيقرار به دنبال تكيه‏گاهى مى‏گردد.

ادامه نوشته

رويكرد غرب و مسيحيت به معنويت و مهدويت - 2




گويا غرب هم از راهى كه‏رفته خودپشيمان شده وقصد بازگشت دارد و دراين بازگشت و رويكرد،معنويت و در راس آن‏منجى‏گرايى را به عنوان‏يك وسيله تنبيه، تذكر وتزكيه به كار گرفته است. همان‏طور كه مى‏دانيم مساله‏مهدويت در بين تمامى اديان، مذاهب‏و ملل و نحل به گونه‏اى مطرح گرديده‏و شايد تنها اعتقاد و باورى باشد كه‏تمامى مذاهب و اديان متفقا آن راباور دارند و هر يك با تلقى خاصى ازمنجى‏آخرالزمان نام شخص خاصى‏را ذكر مى‏كنند; يهوديان معتقد به‏ظهور «ماشيح‏» هستند ، مسيحيان‏معتقد به بازگشت و رجعت‏«عيسى‏عليه السلام‏» هستند، زرتشتيان آمدن‏«سوشيانس‏» را انتظار مى‏كشند وبوداييان چشم به راه بازگشت‏«بوداى پنجم‏» هستند و حتى پيروان‏مذاهبى چون سيك، هندو برهما نيزمنجى خاصى در اعتقادات خوددارند. اما شايد در هيچ دينى به اندازه‏اسلام و آن هم در قرآن از آمدن‏منجى‏آخرالزمان و به اعتقاد مامسلمانان مهدى موعود عليه السلام صحبت‏به ميان نيامده باشد. قرآن مهدويت وحكومت صالحان بر روى زمين را درآيات چندى مورد تاكيد قرار داده ومى‏فرمايد:
«ولقد كتبنا فى‏الزبور من بعدالذكران الارض يرثها عبادى‏الصالحون‏» (1)
«قال موسى لقومه استعينوابالله‏واصبروا ان‏الارض‏لله يورثها من‏يشاء من عباده‏والعاقبة للمتقين‏» (2)
«ونريدان نمن على الذين استضعفوافى ‏الارض‏ونجعلهم‏ائمة‏ونجعلهم‏الوارثين ] ونمكن لهم فى‏الارض‏ونرى فرعون و هامان و جنودهما منهم‏ماكانوا يحذرون‏» (3)
«هوالذى ارسل رسوله بالهدى ودين‏الحق ليظهره على‏الدين كله ولوكره‏المشركون‏» (4)
«اذا جاء نصرالله والفتح ] ورايت‏الناس‏يدخلون فى‏دين‏الله‏افواجا] فسبح بحمد ربك و استغفره‏انه كان توابا» (5)

ادامه نوشته

رويكرد غرب و مسيحيت به معنويت و مهدويت - 1



اخيرا مقاله اى به دست ما رسيده است كه در بر دارنده نكات جالب توجهى در خصوص عنوان اين سلسله مقالات يعنى «رويكرد غرب و مسيحيت به معنويت و مهدويت» است؛ اين مقاله مصاحبه اى است كه با دكتر «مايكل برادين» در مورد انگيزه اسلام آوردن و ديدگاهش پيرامون اسلام و مسلمانان آمريكا صورت گرفته كه چكيده اين مصاحبه در زير از نظر خوانندگان محترم مى گذرد.
ادامه نوشته

«مروري نقادانه بر دو اثر پژوهشي دانشگاهي در غرب درباره مهدويت» بخش دوم

 نويسنده در ضميمه اين اثر، با نام «ويژگي‏هاي امام و امامت»، باب‏هاي كتاب الحجة كافي را (بيش از 130 باب) با يك طبقه‏بندي ابتكاري و علمي، با آوردن عناوين اصلي و فرعي رعايت ترتيب روايت‏ها، اين كار وي انگيزه مطالعه عميق‏تر را تقويت مي‏كند و مراجعه به منبع اصلي و به علاوه روايت‏ها را آسان مي‏سازد.
در عين حال، در اصل پايان نامه دكتري ساشرينا نكته‏هايي ذكر شده كه قابل تأمل است و نياز به نقادي دارد كه در اين جا به بررسي آن مي‏پردازيم (مأخذ شماره 1):
ادامه نوشته

«مروري نقادانه بر دو اثر پژوهشي دانشگاهي در غرب درباره مهدويت» بخش اول

 

اشاره
 
مقاله حاضر دو اثر علمي دانشگاهي در غرب را كه درباره مهدويت نوشته شده مرور كرده و نقادي مي كند. اين دو اثر را يكي از اساتيد ارشد مسلمان شيعه بنام دكتر عبدالعزيز عبدالحسين ساشدينا تحقيق كرده است. اثر اول كه برخاسته از پايان نامه دوره دكتري اوست، مطالعه اي جامع درباره عقيده مهدويت به عنوان منجي اسلام است كه راهنمايي ارزشمند براي طلاب علوم ديني و اسلامي و دانشجويان تاريخ و سياست به شمارمي آيد و اين اعتقاد كليدي و تكامل آئين آن را در منافع اصيل اماميه بررسي مي نمايد. اثر دوم بررسي جايگاه رهبري عادل در تشيع در دوران غيبت كبراي آن حضرت مي پردازد و نظريه سياسي اجتماعي شيعه را در اين دوران موشكافانه تبيين نموده و آن را در چارچوب ولايت مطلقه فقيه ارائه مي دهد و سير تاريخي موضوع را از آغاز غيبت تا عصر حاضر با توجه به آراء فقهاي معاصر و در پرتو تشكيل نظام سياسي ايران در پي انقلاب اسلامي معاينه مي نمايد در اين مقاله هر دو اثر مورد نقادي قرار گرفته و زمينه را براي ترجمه كامل آن دو فراهم آورده است.
ادامه نوشته

مهدويّت از ديدگاه مستشرقان - بخش سوم

 يأس و حرمان، عامل همه گونه نكبت و ذلّت است و ضدّ آن، پشت‏گرمي. اميدواري و قوّت قلب از روي اعتقاد، مايه فلاح و نجات مي‏گردد.»
اين مستشرق آلماني، در ادامه نوشته خود، پيشكويي جالبي كرده و مي‏گويد:
اعتقادات مذهبي در ملل مشرق زمين، تا دو قرن ديگر كاملاً اثرات خود را خواهد بخشيد؛ و مي‏توان گفت كه در اين مدت و با اين همه جمعيت و اسباب طبيعي. شيعه پيشرفت محيّر العقولي نموده و از حيث عدّه، نيرو و قدرت، مقام اول را حائز خواهد شد؛ و حتي اگر آثار اعتقادات مذهبي را از بين برود. شيعه داراي آن سرمايه‏اي خواهد بود كه ماوراي قواي طبيعي، شوكت، اقتدار، قوت و حكومت خود را در عالم نگه دارد.»(21) 
ادامه نوشته

مهدويّت از ديدگاه مستشرقان - بخش دوم


قيام مهدي سوداني

 
در سال 1834 م. فردي به نام محمداحمد سوداني، خود را مهدي موعود خواند و با ارتش انگليس و مصر، كه كشور سودان را به اشغال خود در آورده بودند، به جنگ و مبارزه برخاست. حركت او نظر جهانيان را به خود جلب كرد و نام او را به اروپا و ديگر نقاط غرب رسانيد.
«دار مستتر»(7)، شرق‏شناسي يهودي الاصل فرانسوي، اين حركت را موضوع پژوهش خود قرار داد و اعتقاد به مهدويت در اسلام را بررسي نمود. او حاصل كار خود را طي كنفرانس‏هايي كه در تالار سور بن پاريس، در حضور جمع كثيري از مردم فرانسه برگزار گرديد، عرضه داشت. بعدها گفتارهاي او به شكل كتابي مستقل با نام «مهدي از صدر اسلام تا قرن سيزدهم» منتشر شد، كه به فارسي نيز ترجمه شده است.(8)
ادامه نوشته

مهدويّت از ديدگاه مستشرقان - بخش اول



اشاره
 
از دو قرن پيش. مستشرقان با انگيزه‏هاي تبشيري و استعماري و در برخي موارد عملي، راهي مشرق زمين گشتند؛ و به جهت ناآشنايي و عدم دسترسي به منابع اوليه، چهره ناقص و نادرستي از تعاليم اسلام ارائه دادند.برخورد آنان با مهدويت نيز، به دنبال ظهور متمهدياني چون مهدي سوداني يا مطالع‏ء كتبي مانند مقدمه ابن خلدون بوده، كه احاديث مهدويت را مجعول و نادرست مي‏شمرد.البته كساني چون پروفسور هازي كربن، به جهت آشنايي با مرحوم علامه طباطبايي، به حقايقي در اين زمينه است يافته ‏اند.
 

ادامه نوشته

منجى موعود درمكتب اهل سنت

احاديث درباره حضرت مهدي- عليه‌السلام- در مكتب اهل سنت متواتر است.
حديث متواتر: حديثى است كه از طريق راويان مختلف با مذاهب گوناگون در زمانها و مكان‌هاى متعدد و پراكنده نقل شده باشد؛ به‌طورى‌كه هيچ‌گونه احتمال دروغ و يا تبانى در نشر آن نرود و اين كثرت راويان و گوناگون آنان نشانه راستى حديث مى‌باشد.
گاه يك موضوع با الفاظ مختلف با همين تعدد نقل شده است كه به آن تواتر معنوى مى‌گويند و گاه يك موضوع با همين تعدد با الفاظى خاص عينا بيان گرديده كه به آن تواتر لفظى گفته مى‌شود.
ادامه نوشته

مهدى موعود(عليه السلام) در كتب مقدسه هنديان


در كتابهاى مذهبى مقدّسى كه در ميان هنديان به عنوان كتاب هاى آسمانى شناخته شده و آورندگان اين كتاب ها به عنوان پيامبر شناخته مى شوند، تصريحات زيادى به وجود مقدّس مهدى موعود(عليه السلام) و ظهور مبارك آن حضرت شده است كه قسمتى از آنها از نظر خوانندگان گرامى مى گذرد.

ادامه نوشته

بشارات ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) در كتاب تورات


در كتاب تورات كه از كتب آسمانى به شمار مى رود و هم اكنون در دست اهل كتاب و مورد قبول آنها است، بشارات زيادى از آمدن مهدى موعود و ظهور مصلحى جهانى در آخر الزمان آمده است كه چون مضمونهاى آن بشارات در قرآن كريم و احاديث قطعى و متواتر اسلامى به صورت گسترده اى وارد شده و نشان مى دهد كه مسأله «مهدويّت» اختصاص به اسلام ندارد، قسمتى از آن بشارات را در اينجا مى آوريم، و برخى از نكات آنها را توضيح مى دهيم تا موضوع تشكيل حكومت واحد جهانى، و تبديل همه اديان و مذاهب مختلف به يك دين و آيين مستقيم، برهمگان روشن شود.

ادامه نوشته

اديان و نويد ظهور موعود


مسأله ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) در آخر الزمان و پايان دادن به ظلم و ستمها از مسايل اساسى اديان و اسلام است، و تمامى اديان و مذاهب گوناگونى كه در روى كره زمين حكومت مى كنند، وقوع حتمى و قطعى آن را خبر داده اند.

بر اساس تعاليم انبيا و نويدهاى كتب آسمانى، عليرغم عوامل بدبينى بيشمارى كه نسبت به آينده بشر در جهان ديده مى شود، اوضاع كنونى جهان قابل دوام نيست، و دير يا زود گردونه زمان به نفع محرومان خواهد چرخيد، و چهره جهان دگرگون خواهد شد، و مفاسد اجتماعى و كشمكشهاى كنونى جاى خود را به آرامش و امنيّت خواهد داد. مطابق وعده هاى انبيا و نويدهاى كتب آسمانى، چشم انداز آينده جهان و سرنوشت بشر روشن است.
ادامه نوشته

مشتركات اهل سنّت و شيعه در «مهدويّت» (1)


 همان گونه كه در بخش هاي روايي اهل تسنن گفته شد، اهل سنّت در روايات فراواني به حقيقت «انديشة مهدويّت» اشاره كرده اند. اگر چه در پاره‌اي موارد تفاوت‌هايي با اعتقاد شيعه به چشم مي‌خورد؛ اما موارد مشترك فراواني نيز وجود دارد.
 
1. حتمي بودن ظهور و قيام حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف)
 
اولين مسأله‌اي كه بين شيعه و اهل سنّت مورد اتفاق است، حتمي بودن ظهور و قيام حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است. اين موضوع يكي از مسلمات اعتقادي اين دو گروه است؛ به گونه‌اي كه ده ها و بلكه صدها روايت در اين زمينه، در منابع روايي آنها وجود دارد.
ادامه نوشته

مقدمه اي كوتاه پيرامون انديشه ي موعود در اديان ابراهيمي



اميد به آمدن «مصلح بزرگ آسماني»، در آيندهاي روشن و استقرار عدالت و صلح فراگير و همگاني، امري فطري است. اين انگاره با وجود آدمي، آميخته شده است و محصور در زمان و مكان و ويژة قوم و ملتي خاص نيست.
همة افراد، طبق فطرت ذاتي خود، منتظرند جهان در پرتو ظهور رهبري الهي و آسماني و با تأييد و عنايت پروردگار، از ظلم و ستم نجات يافته، از نا بساماني ها، نا امني‌ها و تيره روزيها خلاص شوند و سرانجام به كمال مطلوب و زندگي شرافتمندانه، نايل آيند. 
ادامه نوشته