مدعیان دروغین را چگونه می‌توان شناخت؟


این افراد، هیچ‌گاه از طرف عالمان دینی مورد حمایت واقع نشده‌اند و این نشان می‌دهد که این افراد، گروهی حقه باز و شیاد هستند؛ زیرا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به شیعیان امر کرده‌اند که در دوران غیبت، برای حل مسائل و مشکلات دینی خود و پیدا کردن راه حق و درست، به علمای دین مراجعه کنند.

شناخت سفیران و افرادی كه نیابت امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف بر عهده آن‌ها نهاده شده است، اهمیت زیادی دارد؛ چرا كه به واسطه ایشان، ارتباط وثیق و مطمئنی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ساماندهی می‌شود و در پاره‌ای از موارد، وكیل و نائب و سفیر امام به مثابه امام معصوم تلقی شده و التزام به دستورات او، التزام به منویات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به شمار آمده است.

ادامه نوشته

مدعیان دروغین مهدویت در تاریخ

سابقه ی مهدویّت در اسلام به عصر نبوّت برمی گردد. از همان عصر نبوّت به دنبال روایات متواتر نبوی درباره ی مهدی امّت، وعدة ظهور ـ پس از غیبت ـ نجات بخشی و عدل گستری جهانی او و اینكه از نسل پیامبر(ص) و هم نام و هم كنیة او خواهد بود، مسلمانان با مسئلة مهدویّت آشنا بودند و این، یك باور عمومی بود و نوعی انتظار برای تحقّق این پیش گویی نبوی در جامعه وجود داشت.

پس از رحلت رسول خدا(ص)، وعده ی ظهور مهدی موعود(عج) توسط ائمة معصومان(علیهم السلام) نیز استمرار یافت و مورد تأكید و تبیین بیشتر قرار گرفت و محدّثان فریقین، این احادیث را سینه به سینه و نسل به نسل منتقل كردند؛ بدین گونه در عصر ائمه(علیهم السلام) هم به صورت امری مسلّم و مورد پذیرش عمومی درآمد.

نگاهی به تاریخ اسلام نشان می دهد كه در طول زمان افرادی جاه طلب و سودجو ادّعای مهدویّت كرده اند، یا گروهی از عوام، افرادی را مهدی پنداشته اند، این پندار دقیقاً از همین جا ناشی شده كه موضوع مهدویّت و اعتقاد به ظهور یك منجی غیبی، در میان مسلمانان امری مسلّم و مورد قبول بوده است و چون نام یا برخی از نشانه های آن حضرت با مشخّصات برخی از مدّعیان یاد شده، تطبیق می كرده، آنان از این موضوع سوءاستفاده كرده، خود را مهدی قلمداد می كردند. گاهی خود آنان ادّعایی نداشته اند؛ امّا برخی از عوام النّاس از روی نادانی یا شدّت ستم و بیدادگری حكومت ها، یا عجله ای كه در ظهور مهدی داشته اند، یا به علل دیگری بدون آنكه در مجموع نشانه های حضرت و انطباق آنها با مدّعیان مهدویّت دقّت كنند، به اشتباه، آنان را مهدی موعود تصوّر می كردند. به عنوان مثال، گروهی از مسلمانان، محمّدبن حنفیّه را چون هم نام و هم كنیه یپیامبر(ص) بوده، مهدی پنداشته و بر این باور بوده اند كه او نمرده، غایب است و بعداً ظاهر می شود و بر دنیا مسلّط می گردد.(1)


ادامه نوشته

مدعیان دروغین مهدویت در تاریخ

سابقه ی مهدویّت در اسلام به عصر نبوّت برمی گردد. از همان عصر نبوّت به دنبال روایات متواتر نبوی درباره ی مهدی امّت، وعدة ظهور ـ پس از غیبت ـ نجات بخشی و عدل گستری جهانی او و اینكه از نسل پیامبر(ص) و هم نام و هم كنیة او خواهد بود، مسلمانان با مسئلة مهدویّت آشنا بودند و این، یك باور عمومی بود و نوعی انتظار برای تحقّق این پیش گویی نبوی در جامعه وجود داشت.

 


پس از رحلت رسول خدا(ص)، وعده ی ظهور مهدی موعود(عج) توسط ائمة معصومان(علیهم السلام) نیز استمرار یافت و مورد تأكید و تبیین بیشتر قرار گرفت و محدّثان فریقین، این احادیث را سینه به سینه و نسل به نسل منتقل كردند؛ بدین گونه در عصر ائمه(علیهم السلام) هم به صورت امری مسلّم و مورد پذیرش عمومی درآمد.

نگاهی به تاریخ اسلام نشان می دهد كه در طول زمان افرادی جاه طلب و سودجو ادّعای مهدویّت كرده اند، یا گروهی از عوام، افرادی را مهدی پنداشته اند، این پندار دقیقاً از همین جا ناشی شده كه موضوع مهدویّت و اعتقاد به ظهور یك منجی غیبی، در میان مسلمانان امری مسلّم و مورد قبول بوده است و چون نام یا برخی از نشانه های آن حضرت با مشخّصات برخی از مدّعیان یاد شده، تطبیق می كرده، آنان از این موضوع سوءاستفاده كرده، خود را مهدی قلمداد می كردند. گاهی خود آنان ادّعایی نداشته اند؛ امّا برخی از عوام النّاس از روی نادانی یا شدّت ستم و بیدادگری حكومت ها، یا عجله ای كه در ظهور مهدی داشته اند، یا به علل دیگری بدون آنكه در مجموع نشانه های حضرت و انطباق آنها با مدّعیان مهدویّت دقّت كنند، به اشتباه، آنان را مهدی موعود تصوّر می كردند. به عنوان مثال، گروهی از مسلمانان، محمّدبن حنفیّه را چون هم نام و هم كنیه یپیامبر(ص) بوده، مهدی پنداشته و بر این باور بوده اند كه او نمرده، غایب است و بعداً ظاهر می شود و بر دنیا مسلّط می گردد.(1)

ادامه نوشته