دیدگاه مذاهب اسلامی درباره ی لقب منجی چیست ؟

http://molayemehraboon.persiangig.com/image/486541_239295449500540_100002602599957_473195_403193922_n.jpg

با ملاحظه ی روایاتی از شیعه و سنی به دست ما رسیده ، پی می بریم که همگی بر این اتفاق دارند که لقب منجی جهانی « مهدی » است .

حاکم نیشابوری به سند خود از ابن سعید خدری نقل کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : « المهدی منا اهل البیت » ؛ « مهدی از ما اهل بیت است »


پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند : « یخرج المهدی و علی راسه غمامة فیها مناد ینادی هذا المهدی خلیفة الله فاتبعوه » ؛ « مهدی خروج می کند در حالی که بالای سر او ابری است ، در میان آن ابر کسی است که ندا می کند : این مهدی خلیفه ی خدا است ،‌او را پیروی کنید .»



پی نوشت :


مستدرک حاکم - ج 4 - ص 557


بحارالانوار - ج 51 - ص 81



عقیده و مرام واحد در دولت مهدوی

برای اینکه بتوان یک جامعه واحد و امت واحده تشکیل داد، یک موضوع ضروری است و آن جهان بینی واحد و اعتقاد واحد است. در دوران ظهور و روزگار دولت عدل بنیاد مهدوی، جهان بینی واحدی بر جهان حاکم و راه و روش و برنامه ها یکی می شود، یک پارچگی و یگانگی واقعی در عقیده و مرام پدید می آید و مردمان همه یکدل و یک زبان به سوی سعادت و صلاح حرکت می کنند.

امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که مصلحی حقیقی است و راه و روشش، بر پایه قانون جاویدان حق و عدل استقرار دارد و با فطرت و سرشت انسان ها هماهنگ و سازگار است، وحدتی واقعی را بر اساس اصول توحید و ایدئولوژی اسلامی پی می ریزد و همه انسان ها را در زیر شعار یگانه و دین واحد گرد می آورد.


ادامه نوشته

موعودگرایی در فضای مجازی

نگاهی به نتایج راه یابی مفهوم مهدویت در فضای اینترنت

درجهان مجازی، پدیده ها بر اثر کنش پدیده های جهان واقعی شکل گرفته و تغییر می کنند.در واقع جهان مجازی تا سر حد ممکن از جهان واقعی تأثیر می گیرد و سپس بر آن تأثیر می گذارد.در این میان پدیده هایی که در دنیای مادی با اقبال روبرو شوند، در دنیای مجازی نیز رشد کرده و به گونه ای اثرگذار تبدیل می شوند.اعتقادات انسان ها جزو همین دسته به شمار می روند؛ دینداری، عقاید اقتصادی، عقاید سیاسی و از همه مهمتر اعتقاد به ماوراءالطبیعه هنگامی که پای خود را به دنیای مجازی باز کردند، با اقبال روز افزون کاربران روبرو شدند.کاربران دنیای مجازی را به عنوان هدیه ای پذیرفتند که می تواند به آنها در حرکت به سمت اعتقادشان کمک کند.در این میان اجتماعات دینی در بسیاری از کشورها به علت پیشرو بودن در مواجهه با تحولات جدید، زودتر از دیگر پدیده های مشابه به دنیای مجازی اینترنت مهاجرت کردند.

کلیساهای مجازی، وب سایت های تبلیغ اسلام و اتاق های گفت و گوی دینی مثال های خوبی از استفاده پیروان ادیان از اینترنت به شمار می روند.

شاید در ایران کمتر اتفاق بیفتد اما در خواست های جمع آوری اعانه برای انجام مراسم مذهبی نیز از ورای فیبرهای نوری به شکل کدهای صفر و یک می گذرند و درصندوق پستی یک دیندار منتظر می مانند تا او پس از انجام کارهایش، آنها را باز کند و سپس با چند کلیک، صدقه روزانه اش را برای انجام مراسم مذهبی یا کمک به بی خانمان ها واریز کند.این چنین هم در وقت صدقه دهنده صرفه جویی می شود و هم صدقه گیرنده می تواند اعانه را در اسرع وقت به شکل مادی در آورده و برای مثال به کودکان گرسنه آفریقایی اهدا کند.

ادامه نوشته

منجی گرایی در آئینه دیانت یهود

باورهای یهودی به مساله ظهور منجی، و زمان موعود، در بسیاری از معادلات و رفتارهای سیاسی نقش تعیین کننده ای داشته و منجر به واکنشها و کشمکشهای بسیار این قوم با اقوام و مکاتب دیگر شده است. چرا که از سویی باور آئینی قوم یهود به مساله ظهور موعود از یک حقیقت واحد سرچشمه گرفته، اما از سویی القاء تفکرات یک سویه، مغرضانه، و نژاد پرستانه  عالمان و سیاستگذاران این قوم، منجر به گل آلود شدن و تیره گی این اندیشه شده است.

روایت تاریخ به این مهم اذعان دارد که تفکر انتظار در قوم یهود به عنوان یک نگرش بسیط تاریخی در همه ادوار این قومیت به شکلی ظهور و بروز داشته است. از زمانی که قوم بنی اسرائیل زیر یوغ اسارت و بردگی فرعونیان در انتظار حضرت موسی، پیامبر قوم یهود به سر می بردند، تا زمانی که بعد از 300 سال آوارگی و بیابانگردی، در شبه جزیره عربستان و شهر یثرب به عنوان نشانه های جغرافیایی ظهور آخرین پیامبر الهی مسکن گزیدند. هر چند این قومیت در امتحان الهی انتظار این دو پیامبر بزرگ الهی مردود شدند، ولی با این حال همین نگرش تنگ نظرانه را از پیشینیان خود به ارث برده و با جمودی نا آگاهانه و تفکری قشری و کاملا قومی هم اکنون نیز مدعی ظهور یسوع یا همان عیسای نبی می باشند.


ادامه نوشته

پیشینه موعود گرایی در ایران

امید بشر به ظهور نجات بخشی یگانه و در هم کوبندة تمام آثار ظلم و نفاق در جهان، چنان در میان ادیان گوناگون در اقصی نقاط جهان پررنگ و هویداست که بی‌شک می‌توان اندیشة موعودگرایی را وجه اشتراک عمده ای برای ادیان اصیل و ریشه دار کلّ تاریخ برشمرد. اصولاً حضور اندیشة ظهور منجی در ساختار کلّی ادیان نشانگر نوعی پختگی و اصالت در آنهاست، چه دستورات آن دین علاوه بر ارائة دستورات و شرایعی برای پایبندی متدیّنان بدان، آغاز و انجام جهان را نیز به خوبی به تصویر کشیده و با قرار دادن جایگاهی برای ظهور منجی تاریخ، حیات بشر را با بازگشت به اصالت‌های نیک سرشت و پاک‌ترین پدیده‌های زندگی بشری، به انجام می‌رساند.

 


هدف مقالة حاضر تبیین و واکاوی جایگاه موعود و اندیشه موعودگرایی در میان ادیان ایرانی، به ویژه دین زردشتی و به تبع آن دین مانوی و مزدکی است. در این سطور به ارائة شمّه‌ای کلان و کلّی‌نگر به چرایی، چگونگی و فلسفة حضور موضوع ظهور منجی در این ادیان خواهیم پرداخت......


ادامه نوشته

استکبار جهانی و مهدی باوری

نظام سلطه جهانی و جبهه استکبار برای استمرار بخشیدن به نفوذ و تسلط و حفظ منافع نامشروع خود ، با دقت فراوان ، امکانات و نقاط قوت جهان اسلام را زیر نظر دارد تا آن ها را به دقت شناسایی کرده و نابود سازد .
یکی از این نقاط قوت ، اندیشه رهایی بخش " مهدی باوری " است که در خط مشی مبارزاتی امت مسلمان از جایگاه استراژیکی برخوردار است . از این رو استکبار جهانی ، سناریوهای متعددی را جهت تضعیف و نابودی این اندیشه مقدس طراحی کرده و متناوباً به اجرا گذارده است که برخی از آن ها اشاره کنیم :

ادامه نوشته

پیشینه موعود گرایی در ایران

امید بشر به ظهور نجات بخشی یگانه و در هم کوبندة تمام آثار ظلم و نفاق در جهان، چنان در میان ادیان گوناگون در اقصی نقاط جهان پررنگ و هویداست که بی‌شک می‌توان اندیشة موعودگرایی را وجه اشتراک عمده ای برای ادیان اصیل و ریشه دار کلّ تاریخ برشمرد. اصولاً حضور اندیشة ظهور منجی در ساختار کلّی ادیان نشانگر نوعی پختگی و اصالت در آنهاست، چه دستورات آن دین علاوه بر ارائة دستورات و شرایعی برای پایبندی متدیّنان بدان، آغاز و انجام جهان را نیز به خوبی به تصویر کشیده و با قرار دادن جایگاهی برای ظهور منجی تاریخ، حیات بشر را با بازگشت به اصالت‌های نیک سرشت و پاک‌ترین پدیده‌های زندگی بشری، به انجام می‌رساند.

 


هدف مقالة حاضر تبیین و واکاوی جایگاه موعود و اندیشه موعودگرایی در میان ادیان ایرانی، به ویژه دین زردشتی و به تبع آن دین مانوی و مزدکی است. در این سطور به ارائة شمّه‌ای کلان و کلّی‌نگر به چرایی، چگونگی و فلسفة حضور موضوع ظهور منجی در این ادیان خواهیم پرداخت......

ادامه نوشته

منجی گرایی در آئینه دیانت یهود

باورهای یهودی به مساله ظهور منجی، و زمان موعود، در بسیاری از معادلات و رفتارهای سیاسی نقش تعیین کننده ای داشته و منجر به واکنشها و کشمکشهای بسیار این قوم با اقوام و مکاتب دیگر شده است. چرا که از سویی باور آئینی قوم یهود به مساله ظهور موعود از یک حقیقت واحد سرچشمه گرفته، اما از سویی القاء تفکرات یک سویه، مغرضانه، و نژاد پرستانه  عالمان و سیاستگذاران این قوم، منجر به گل آلود شدن و تیره گی این اندیشه شده است.

روایت تاریخ به این مهم اذعان دارد که تفکر انتظار در قوم یهود به عنوان یک نگرش بسیط تاریخی در همه ادوار این قومیت به شکلی ظهور و بروز داشته است. از زمانی که قوم بنی اسرائیل زیر یوغ اسارت و بردگی فرعونیان در انتظار حضرت موسی، پیامبر قوم یهود به سر می بردند، تا زمانی که بعد از 300 سال آوارگی و بیابانگردی، در شبه جزیره عربستان و شهر یثرب به عنوان نشانه های جغرافیایی ظهور آخرین پیامبر الهی مسکن گزیدند. هر چند این قومیت در امتحان الهی انتظار این دو پیامبر بزرگ الهی مردود شدند، ولی با این حال همین نگرش تنگ نظرانه را از پیشینیان خود به ارث برده و با جمودی نا آگاهانه و تفکری قشری و کاملا قومی هم اکنون نیز مدعی ظهور یسوع یا همان عیسای نبی می باشند.

در این نوشتار، و آنچه بعد از این خواهد آمد، بر آن شده ایم که تفکرات منجی گرایانه این قومیت را مورد تحلیل و واکاوی قرار دهیم و با بازشناسی تفکرات ناب و اصیل اندیشه های یهود در محور انتظار موعود، دامنه این تفکرات را از آلودگیهای انحراف و بدعت های خود ساخته جدا سازیم. از این رو این نوشتار با رویکرد جریان شناسی تاریخی و دینی در حوزه انتظار تقدیم حضور شما عزیزان خواهد شد.

ادامه نوشته

عقیده و مرام واحد در دولت مهدوی

برای اینکه بتوان یک جامعه واحد و امت واحده تشکیل داد، یک موضوع ضروری است و آن جهان بینی واحد و اعتقاد واحد است.

در دوران ظهور و روزگار دولت عدل بنیاد مهدوی، جهان بینی واحدی بر جهان حاکم و راه و روش و برنامه ها یکی می شود، یک پارچگی و یگانگی واقعی در عقیده و مرام پدید می آید و مردمان همه یکدل و یک زبان به سوی سعادت و صلاح حرکت می کنند.

امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که مصلحی حقیقی است و راه و روشش، بر پایه قانون جاویدان حق و عدل استقرار دارد و با فطرت و سرشت انسان ها هماهنگ و سازگار است، وحدتی واقعی را بر اساس اصول توحید و ایدئولوژی اسلامی پی می ریزد و همه انسان ها را در زیر شعار یگانه و دین واحد گرد می آورد.


ادامه نوشته

قرآن و موضوع مهدويت‌

قرآن و موضوع مهدويت‌ - عصر ظهور

از موضوعاتي که براي بسياري ما ايجاد اشکال مي‌کند، اين است که افرادي مي‌گويند، اگر مهدوديت صحت دارد و يک مطلب به اين‌مهمي‌، چرا در قرآن مجيد، کتاب آسماني ما مسلمين از آن سخن به ميان نيامده‌، حتي يک کلمه مهدي نيز در او يافت نمي‌شود.

ادامه نوشته

اعتقاد به مهدويت در ساير اديان و ملل

اعتقاد به امام مهدى(ع) به عنوان مصلحى الهى و جهانى در بسيارى از مذاهب و اديان وجود دارد. نه تنها شيعه كه اهل تسنن و حتى پيروان اديان ديگر، مانند يهود، نصارا، زردشتيان و هندويان نيز به ظهور مصلحى بزرگ و الهى اذعان دارند و آن را انتظار مى‏كشند.

آيين هندوها

در كتاب «ويد» كه نزد هندويان از كتب آسمانى است، چنين آمده است:
پس از خرابى دنيا پادشاهى در آخرالزمان پيدا شود كه پيشواى خلايق باشد و نام او منصور(1) باشد و تمام عالم را بگيرد و به دين خود در آورد و همه كس را از مؤمن و كافر بشناسد و هر چه از خدا بخواهد بر آيد.(2)
در يكى ديگر از كتب مقدس هندوها آمده است:
دور دنيا تمام شود به پادشاه عادلى در آخرالزمان كه پيشواى ملائكه و پريان و آدميان باشد. حق و راستى با او باشد. آن چه در دريا و زمين‏ها و كوه‏ها پنهان باشد همه را به دست آورد و در آسمان‏ها و زمين آن چه باشد خبر مى‏دهد. از او بزرگ‏تر كسى به دنيا نيامد.(3)
ادامه نوشته

نقدي بر مقاله افسانه مهدويت، (2) وجود تاريخي حضرت مهدي‎(ع)

چكیده
اعتقاد به ضرورت وجود امام ـ اعم از امام حاضر یا غائب ـ‌ پس از وفات پیامبر اكرم(ص) از باورهای اصیل شیعه امامیه است. غیبت امام زمان موجب پیدایش شبهاتی از سوی برخی شبهه‌گران شده است تا آنجا كه وجود تاریخی امام زمان(عج) را انكار كرده‌اند. در این نوشتار در ادامه نقد مقاله «افسانه مهدویت» به بررسی دو شبهه از شبهاتی كه به نوعی از غیبت امام مهدی(عج) ریشه گرفته است، پرداخته می‌شود. نویسنده مقاله یادشده با دستاویز قرار دادن برخی جریانات انحرافی در تاریخ تشیع پس از وفات امام حسن عسكری(ع) در صدد انكار فرزند برای امام عسكری(ع) و نیز غیبت حضرت مهدی(عج) برآمده است. عدم توجه جامع به مسائل پیش‌آمده در آن دوران و نیز سخنان پیشوایان دین از اصلی‌ترین عوامل وقوع در چنین شبهاتی است.
 
ادامه نوشته

نقدي بر مقاله «افسانه مهدويت» (1) عدالت در نظام مهدوي

كیده

مقاله «افسانه مهدویت» اعتقاد به منجی عدالت­گستر در اسلام را موضوع بحث خود قرار داده است و سعی دارد با طرح شبهاتی به مخدوش‌ سازی این باور دست یابد. در این نوشتار بررسی دو شبهه از مقاله «افسانه مهدویت» در دستور كار نگارنده قرار گرفته است. نویسنده مقاله یادشده در این دو شبهه اولا به دنبال انكار عدالت محوری منجی اسلامی است و ثانیا اصل اعتقاد به منجی در اسلام را آموزه‎ای وارداتی از ناحیه ایرانیان به جهان اسلام می‎داند. در نوشتار حاضر به نقد هر دو شبهه می‎پردازیم.
 
ادامه نوشته

امام موعود در اديان

 موعود، بود يا نبود
مسئله اعتقاد به مصلح جهاني و انتظار ظهور منجى، از مشتركات تمام اديان و مكاتب الهي و حتي غير آسماني است؛ اعتقاد به وجود فوق طبيعت كه بايد در آخرالزمان ظهور كند و نظم و عدالت از دست رفته را به جهان باز آرد و مقدمه سعادت هميشگي بشر را فراهم آورد. اين عقيده كه از آن به «فوتوريسم» ياد شده، مورد اتفاق همه معتقدان اديان گوناگون است. اين چشم‌انداز موجب شده تا طرح‌هايي از مدينه فاضله افلاطوني تا اتوپيا مطرح شود و بشر همچنان به دنبال آينده‌اي مطلوب باشد.
عملي نشدن، آرمان‌هاي اجتماعي انسان‌ها را به اين نتيجه مي‌رساند كه رهبر موعود، فردي الهي است و خالق انسان‌ها بايد شرايط اين رهبري را فراهم كند. در عين حال،‌نفس آن طرح‌ها، فراديني و فراقومي بودن موعودباوري را اثبات مي‌كند. موعودباورى، از جمله انديشه‌هايي است كه در ميان تمامي اديان و ملت‌ها پايگاه دارد. حتي مي‌توان گفت در ميان تمامي ايدئولوژي‌ها و مكاتب،‌فرقه‌اي وجود ندارد كه رنگ و بويي از مهدويت و اعتقاد به موعود نداشته باشد. اين معنا حتي در سخنان انديشمندان غربي به چشم مي‌خورد. برتراند راسل، فيلسوف انگليسي مي‌نويسد: «جهان در انتظار مصلحي است كه آن را در يك پرچم و يك شعار درآورد.»[1]
ادامه نوشته

مهدويت در اسلام و عهدين (4)

 قيام منجي
الف. در عهدين
در اشعياي نبي ‌مي‌گويد: او را بر پادشاهان مسلط ‌مي‌گرداند و ايشان را مثل غبار به شمشير وي و مثل كاه كه پراكنده ‌مي‌گردد به كمان وي تسليم خواهد نمود.50
در مزمور ‌مي‌گويد: شمشير خود را بر ران خود ببند; يعني جلال كبريايي خويش را، و به كبريايي خود سوار شده غالب شو به جهت راستي و حلم و عدالت، به تيرهاي تو امت ها زير تو ‌مي‌افتند و به دل دشمنان پادشاه فرو ‌مي‌رود.51
در جاي ديگر ‌مي‌گويد: زحمات مرد صالح بسيار است، اما خداوند او را از همه آن ها خواهد رهانيد و از دشمنان مرد صالح مؤاخذه خواهد شد.52
در انجيل لوقا ‌مي‌گويد: تا انتقام خون جميع انبيا كه از بناي عالم ريخته شده از اين طبقه گرفته شود.53
ادامه نوشته

مهدويت در اسلام و عهدين (3)

 وارثان زمين
الف. در عهدين
در مزمور ‌مي‌گويد: صالحان وارث زمين خواهند بود و در آن تا ابد سكونت خواهند نمود.35
در اشعياء نبي ‌مي‌گويد: تو را حفظ نموده، عهد قوم خواهم ساخت تا زمين را معمور سازي و نصيب‌هاي خراب شده را تقسيم نمايي.36
همچنين در جاي ديگر ‌مي‌گويد: اينك بنده من، كه من او را دستگيري نمودم و برگزيده من كه جانم از او خشنود است، من روح خود را بر او ‌مي‌نهم تا انصاف را بر امت ها صادر سازد. او ضعيف نخواهد گرديد و منكسر نخواهد شد.37
 
نتايج:
1. صالحان زمين را به ارث ‌مي‌برند و در نهايت، خداوند آن ها را غالب خواهد فرمود;
2. حفاظت منجي به دست خداست;
3. آباداني حقيقي زمين به دست منجي خواهد بود;
4. منجي شكست ناپذير است.
از نظر اسلام همان گونه كه كلمه توحيد در آغاز ظهور اسلام به سرعت پيشرفت كرد، و بر همه صداها غالب گرديد و اسلامي كه در ابتدا منحصر به وجود مبارك پيامبر(صلي الله عليه وآله) و اميرالمؤمنين(عليه السلام)و خديجه(عليها السلام)بود به جايي رسيد كه قدرت‌هاي بزرگ را در هم شكست و مردم خسته از ظلم و تشنه عدالت گروه گروه، گرد وجود نوراني پيامبر(صلي الله عليه وآله)حلقه زدند و او و دينش رامنجي خوديافتند، درآخرالزمان نيزهمان گونه خواهد شد.
ادامه نوشته

مصلح موعود در اقوام مختلف (2)


 موعود در دين مسيحيت

همان طور كه نجات‌دهندة پاياني بر مبناي معتقدات يهوديان، مسيح (ماشيع) است كه جهان را درخشان و با شكوه مي‌سازد، به اعتقاد مسيحيان نيز مسيح(ع) نجات‌بخش است. البته براي زمان ظهور حضرت مسيح(ع) تاريخ مشخصي در بشارت انجيل نمي‌يابيم و از اين جهت شباهت دقيقي با اعتقاد اسلامي دربارة زمان ظهور وجود دارد، در انجيل مي‌خوانيم:
امّا آن روز و آن ساعت را نمي‌داند كسي از بشر و فرشتگان آسمان، مگر پدر.4
بر اساس بشارت فراواني كه در كتاب انجيل آمده است، حضرت مسيح(ع) به دنبال قيام حضرت قائم(ع) در «فلسطين» آشكار خواهد شد و به ياري آن حضرت خواهد شتافت، و پشت سر حضرتش نماز خواهد گزارد، تا يهوديان و مسيحيان و پيروان وي تكليف خويش را بدانند و به اسلام بگروند و حامي حضرت مهدي(ع) گردند. از اين رو، در آخرين روزهاي زندگي ـ و شايد در طول دوران حيات ـ به ياران و شاگردان خود توصيه‌ها و سفارش‌هاي اكيدي دربارة بازگشت خود به زمين نموده و آنان را در انتظار گذارده و امر به بيداري و هوشياري و آمادگي فرموده است.
ادامه نوشته

مهدويت در زيديه


بر اساس خبرهايى كه از پيامبر گرامى اسلام در خصوص ظهور مهدى رسيده، باور به اصل مهدويت و انتظار موعود همواره و از همان دهه هاى نخست پس از وفات پيامبر در ميان مسلمانان مطرح بوده است. اولين گزارش ها از انعكاس اين باور در جامعه اسلامى به نيمه دوم قرن اول باز مى گردد كه عده اى مرگ محمد بن حنفيه را انكار كرده، معتقد شدند كه وى همان مهدى موعودى است كه غيبت كرده، روزى باز خواهد گشت و جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد. در قرن دوم هجرى چنين ادعايى در مورد نفس زكيه، امام باقر، امام صادق و امام كاظم عليهم السلام نيز تكرار شد.
اعتقاد به مهدويت و انتظار مهدى موعود، در زيديه نيز همچون ديگر فرقه ها از آغاز مطرح بوده است. امام زيدى عبدالله بن حمزه (م 614 ق) مى گويد:
همه شيعيان على رغم اختلافاتشان، بلكه همه امت اسلام معتقد به مهدى اند. و مهدى امامى است كه در آخر الزمان ظهور، و بر همه زمين پادشاهى خواهد كرد و همه اديان در برابر او سر تسليم فرود خواهند آورد، پرچم او بر زمين نخواهد افتاد و زمين گنج هاى خود را براى او آشكار خواهد ساخت و بركات آسمان فرو خواهد ريخت و بركات زمين ظاهر خواهد شد و نهرهايى جديدى كه در سرزمين عرب سابقه ندارد جريان يافته، خداوند به وسيله او حق را بر باطل مسلط خواهد نمود و در زمان او عيسى بن مريم(ع) دجال را خواهد كشت. روايات در اين باب بسيار زياد است.
ادامه نوشته

مهدويت و شيخيه


 درمقاله حاضر تلاش شده كه به گونه‏اى علمى و مستند برخى از انديشه‏هاي فرقه شيخيه، مورد نقد و بررسى قرار گيرد.
انديشه پربار "غيبت و مهدويت" در طول تاريخ از دستبرد فكرى و عقيدتى و آسيب بدانديشان در امان نبوده و هر از چند گاهى كسانى با دستاويز قرار دادن اين انديشه به فريب مردم عوام پرداخته‏اند.
سابقه اين عمل حتى به پيش از دوران تولد امام مهدى، عليه‏السلام، مى‏رسد. جريان فطحيه و واقفيه و بسيارى از فرقه‏هاى ديگر كه در طول تاريخ بتدريج از جريان شيعه اماميه (اثنى‏عشرى) جدا گشته، دستاويزى جز رواياتى كه از طريق نبى اكرم، صلّى‏اللّه‏عليه‏وآله، درباره غيبت آخرين امام نقل شده بود، نداشتند.
در سده‏هاى اخير نيز فرقه‏هايى انديشه ناب مهدويت را وسيله‏اى براى رسيدن به اهداف و آمال دنيوى خويش قرار دادند و چند صباحى خلق روزگار را به اباطيل خود مشغول ساختند.
بدون شك آسيب‏شناسى انديشه مهدويت و پالايش اين انديشه از افكار انحرافى بر غناى هر چه بيشتر آن خواهد افزود و نسل جوان را نيز از درافتادن به برخى از اين انحرافهإ؛ حفظ خواهد كرد.
ادامه نوشته

حضرت مهدي عليه السلام و ملل و اديان

 همان گونه كه اشاره شد در باره منجي جهان بشري در كتاب هاي ملل و اديان مختلف سخن به ميان آمده است، كه اينك به مواردي از آن اشاره اي مي نمائيم: در كتاب شاكموني (1) آمده است:
«پادشاهي و دولت دنيا به فرزند سيد خلايق دو جهان، كشن (2) بزرگوار تمام شود. وي كسي باشد كه بر كوه هاي مشرق و مغرب دنيا حكم براند و فرمان كند و بر ابرها سوار شود و فرشتگان كاركنان او باشند. و جن و انس در خدمت او شوند. و از سودان كه زير خط استواست تا ارض تسعين كه زير قطب شمالي است و ماوراي بحار را صاحب شود. و دين خدا يك دين شود و دين خدا زنده گردد. و نام او ايستاده و خداشناس باشد.»
در كتاب باسك كه از كتب آسماني هنديان به شمار مي رود گفته شده : «دور دنيا تمام شود به پادشاه عادلي در آخر الزمان كه پيشواي ملائكه و پريان و آدميان باشد. و حق و راستي با او باشد. و آنچه در دريا و زمين ها و كوه ها پنهان باشد، همه را به دست آورد. و از آسمانها و زمين آنچه باشد خبر دهد. و از او بزرگتركسي به دنيا نيايد. »
ادامه نوشته

عصر ظهور در نگاه اديان (3)

 علائم ظهور:
علائم، جمع علامه از ريشه علم به معناي نشانه است و منظور از علائم ظهور، نشانه هاي ظهور منجي آخرالزمان مي باشد. علائم ظهور به دو دسته علائم حتمي و غير حتمي تقسيم مي شوند. وب سايت موعود2 طي مقاله اي با عنوان علائم ظهور به مورخ 8/3/1385 اين دو دسته از علائم را به صورت زير تعريف مي كند:
علائم حتمي :منظور از علائم حتمي آن است كه تقدير قطعي خدا به وقوع آن تعلق گرفته، و مشروط به هيچ قيد و شرطي نيست.
 
علائم غيرحتمي :
مقصود از علائم غير حتمي آن است كه وقوع آن ممكن است مشمول بداء گردد، چرا كه في الجمله مشروط به شروطي است كه اگر آن شروط تحقق يابد آن علائم واقع مي شوند، و اگر آن شروط مفقود باشد، آن علائم نيز تحقق نمي يابند. (علائم ظهور، 8/3/1385؛ وب سايت موعود) در واقع بداء عبارت است از تغيير در قضا و قدر غير حتمي و واژه بداء از ريشه "بدو" به معناي ظهور است و به دو معنا به كار مي رود: ظهور پس از خفاء و پيدايش رأي جديد، دومعناي اخير، خود به دو صورت ممكن است رخ دهد: پيدايش رأي بدون سابقه رأي قبلي و پيدايش رأي بر خلاف راي قبلي. مقصود از بداء در قرآن و احاديث، همين معناي سوم است. (بداء، 24/11/1378؛ وب سايت موعود)
علائم حتمي طبق حديثي از امام صادق(ع) شامل پنج مورد مي باشند كه امام صادق آنها را اين طور بيان فرموده اند:
"قبل قيام القائم خمس علامات محتومات، اليماني و السفياني و الصيحه و قتل النفس الزكيه و الخسف بالبيدا؛ پيش از قيام قائم (عج) پنج نشانه حتمي است.
ادامه نوشته

عصر ظهور در نگاه اديان (2)

 مكاشفه يوحَنا:
"و ديدم آسمان را گشوده و ناگاه اسبي سفيد كه سوارش امين و حق نام دارد و به عدل داوري و جنگ مي نمايد و چشمانش چون شعله آتش، و بر سرش افسرهاي بسيار و اسمي مرقوم دارد كه جز خودش هيچكس آن را نمي داند و جامه خون آلود سرخ در بر دارد و نام او را كلمه خدا مي خوانند. ولشكرهايي كه در آسمانند بر اسبهاي سفيد، و به كتان سفيد و پاك ملبس از عقب او مي آمدند. و از دهانش شمشيري تيز بيرون مي آيد تا به آن امتها را بزند و آنها را به عصاي آهنين حكمراني خواهد نمود... و ديدم فرشته اي را در آفتاب ايستاده كه به آواز بلند تمامي مرغاني را كه در آسمان پرواز مي كنند ندا كرده مي گويد: بياييد و به جهت ضيافت عظيم خدا فراهم شويد تا بخوريد گوشت پادشاهان و گوشت سپه سالاران و گوشت جباران را..."(كتاب مقدس، مكاشفه يوحناي رسول، ص 417، باب 19، بندهاي18 )11
همان طور كه در بالا اشاره شد در كتابهاي مقدس، بشارتهاي بسياري در مورد منجي موعود داده شده است و قابل توجه است كه در كتابهاي زبور داوود، اشعياي نبي، بوئيل نبي، زكرياي نبي، حزقيال نبي، حجي نبي، صفيناي نبي، دانيال نبي نيز در اين رابطه مطالب بسياري ديده مي شود، اما در اينجا براي اينكه به بحث مهدويت در دين يهود هم اشاره اي خاص شده باشد براي نمونه چند مورد از موارد كتاب زبور داوود، اشعياي نبي و زكرياي نبي كه به بحث مهدويت اشاره كرده اند آورده مي شود:
 
كتاب زبور داوود:
در زبور حضرت داود(ع) كه تحت عنوان "مزامير" در لابلاي كتب "عهد عتيق" آمده، نويدهايي در باره ظهور حضرت مهدي(ع) به بيانهاي گوناگون داده شده است و مي توان گفت: در هر بخشي از "زبور" اشاره اي به ظهور مبارك آن حضرت، و نويدي از پيروزي صالحان بر شريران و تشكيل حكومت واحد جهاني و تبديل اديان و مذاهب مختلف به يك دين محكم و آيين جاويد و مستقيم، موجود است.
ادامه نوشته

عصر ظهور در نگاه اديان (1)


 مقدمه:

قرن حاضر، قرني است كه بشر را سخت اسير زندگي ماشيني و بي روح خود كرده است و بشر را در منجلاب انواع فسادها فرو برده است و نسل امروز نسلي است كه هر روز آرزوي فرود يك منجي از آسمان را دارد. "امروز بعد از يازده قرن كه از تولد آخرين حجت خدا در كرهي زمين مي گذرد، نشانه هاي صدق وعده هاي قرآن و احاديث ظهور بيشتري يافته است. عصر جاهليت ثاني تاريكترين روزهاي خويش را نيز سپري كرده و اين خود نشانه اي ديگر است. مگر نه اينكه فجر صادق هنگامي سر مي رسد كه شب كامل شده باشد؟ "(آويني، وب سايت شهيد آويني)
پس نگارش متوني براي آشنايي اين نسل با منجي آخرالزمان از اهميتي فوق العاده برخوردار مي باشد البته قابل ذكر است منظور از آخرالزمان در اين مقاله به معناي روز قيامت نمي باشد، اگرچه در بسياري از متون، اين واژه، به اشتباه برابر با ظهور آخرين منجي بشريت آمده است و معنا آن با روز قيامت يكسان گرفته شده است. اما نگارنده اين دو مفهوم را يكسان نمي داند، زيرا طبق آنچه كه در ادامه خواهد آمد اين دو اتفاق فاصله بسيار خواهند داشت، دليل اول آنكه از لحاظ عقلي پس از زماني كه جهان به وسيله منجي پر از عدل شد، نياز به اين وجود مي آيد كه جهان پس از آن مدتي عمر كند تا مزه عدل را بچشد، وگرنه پر كردن جهان از عدل ديگر معنايي پيدا نمي كند و دليل دوم آنكه طبق آنچه در حديثي از رسول اكرم و طبق آنچه در كتاب مقدس مسيحيان آمده است، يك دوره هزار ساله پس از قيام آن حضرت قابل تصور است، رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) در اين مورد مي فرمايند :"اگر يك روز از عمر دنيا باقي مانده باشد خداوند آن روز را آن قدر طولاني مي كند تا آن موعود بيايد. اسم او اسم من است كنيه اش كنيه من و وقتي مي آيد كه ظلم وجور به حد اعلي رسيده باشد و خداوند متعال به وسيله او همه عالم را سرشار از عدل و عدالت مي كند". (ارشاد مفيد ، جلد 2 صفحه 340). در همين رابطه در كتاب مقدس آمده است :" و به اين هر دو، عالمي كه آن وقت بود در آب غرق شده، هلاك گشت. لكن آسمان و زمين الاَن به همان كلام براي آتش ذخيره شده و تا روز داوري و هلاكتِ مردم بي دين نگاه داشته شده اند. لكن اي حبيبان، اين يك چيز از شما مخفي نماند كه يك روز نزد خدا چون هزار سال است و هزار سال چون يك روز."(دوم پطرس 6-8 : 3).
ادامه نوشته

منجي در اديان ابراهيمي (1)

 مقدمه
انديشه پيروزي حق بر باطل، چيره شدن عدالت بر ظلم و گسترش جهاني يك حكومتي واحد، تحت دين واحد و حاكمي عادل از سوي پروردگار جهان، با دربرگرفتن ارزش‌هاي انساني و تشكيل مدينه فاضله به واسطه يك منجي بزرگ، انديشه‌اي است كه تمام اديان الهي به ويژه اسلام بدان معتقد بوده‌اند. اين انديشه نه تنها در اديان اصلي جداناشدني است، بلكه امري نهفته در فطرت انسان‌ها مي‌باشد، ندايي دروني از سراسر وجود انسان فرياد مي‌زند: روزي خواهد آمد وحق را بر باطل پيروز خواهد گردانيد و ديگر اثري از ستم و بي‌عدالتي نخواهد ماند.
"وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يرِثُهَا عِبَادِي الصَّالِحُونَ"[1]
ما در زبور (داوود(عليه السّلام)) نوشتيم «البته بندگان نيكوكار ما وارثان زمين خواهند شد!»
در جاهاي مختلف قرآن اين وعده‌ها داده شده است. نه تنها در اسلام، بلكه در تمامي اديان آسماني، آن روز را بشارت داده‌اند و گفته‌اند روزي مصلح جهاني خواهد آمد.
ادامه نوشته

منجي در اديان ابراهيمي (2)


 يكم. منجي در تورات

 در سفر پيدايش و در نخستين سِفر از اسفار پنج‌گانه تورات آمده است:
1. خداوند بر ابراهيم ظاهر گشته گفت: به ذريت تو اين زمين را مي‌بخشم. تمام اين زمين را كه مي‌بيني به تو و ذريه تو تا به ابد خواهم بخشيد.[33]
2. به سوي آسمان بنگر، ستارگان را بشمار، اگر خواهي توانست... ذريت تو نيز چنين خواهند بود... تو را از كلدانيان بيرون آوردم تا اين زمين را به ارثيت تو بخشم.[34]
3. نام تو بعد از اين «ابرام» خوانده نشود، بلكه نام تو «ابراهيم» خواهد بود؛ زيرا كه تو را پدر امت‌هاي بسيار گردانيدم. تو را بسيار بارور گردانم و امت‌هاي بسيار از تو پديد آورم و پادشاهان از تو به وجود آيند و عهد خويش را در ميان خود و تو و ذريت بعد از تو استوار گردانم كه نسلاً بعد نسل عهد جاوداني باشد.[35]
4. اما در خصوص اسماعيل تو را اجابت فرمودم. اينك او را بركت داده، بارور گردانم و او را بسيار كثير گردانم. دوازده رئيس از وي پديد آيند و امتي عظيم از وي به وجود آورم.[36]
اهميت برخي فرازها بسيار فراوان است. از جمله:
. آن‌چه در قرآن (سوره انبياء، آيه105) و در تورات درباره به ارث بردن زمين توسط صالحان آمده است، در اين‌جا به صراحت آمده است.
ادامه نوشته

باستان شناسي گنج آخر الزمان -2


موعود جهاني در منابع زردشتي

چنان كه در منابع اصلي زردشتي مي خوانيم؛ زردشت معتقد بود كه دو نيروي متضاد خير و شر يا نور و ظلمت، يكي به نام «اهورامزدا» يا «يزدان» منبع روشنايي و دانش وسيع و ديگري «اهريمن» منشاء جهل و تاريكي و فساد، دائم در كشمكش و نزاع هستند تا زماني كه «سوشيانس» يعني «نجات دهنده» ظهور كند و اين نزاع با شكست كامل اهريمن پايان پذيرد و ظلم و فساد و بدي به كلي از جهان ريشه كن شود. كتاب هاي اوستا، زند، پازند و گات ها از كتب مقدس كنوني زردشتيان است و اينان طبق وعده همين كتاب ها، در انتظار نجات دهنده دنيا هستند.
در كتاب زند كه تفسير و ترجمه اوستاي كنوني است، ضمن اشاره به آنچه گفته شد، آمده است:
«... آن گاه فيروزي بزرگ از طرف ايزدان مي شود و اهريمنان را منقرض مي سازند و تمام اقتدار اهريمنان در زمين است و در آسمان راهي ندارند و بعد از پيروزي ايزدان و برانداختن تبار اهريمنان، عالم كيهان به سعادت اصلي خود رسيده، بني آدم بر تخت نيك بختي خواهند نشست.»(12)
 
جاماسب نامه
جاماسب برادر گشتاسب بن سهراب از شاگردان زردشت است. در كتاب جاماسب نامه چنين مي نويسد:
«مردي بيرون آيد از زمين تازيان از فرزند هاشم، مردي بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق و بر دين جد خويش بود. با سپاه بسيار روي به ايران نهد و آبادي كند و زمين را پر داد كند و از داد وي گرگ با ميش آب خورد و مردم بسيار شوند... و همه كس به دين مهرآزماي باز آيند و جور و آشوب از جهان برخيزد، چنانكه فراموش كنند كه چون سلاح بايد داشتن و اگر وصف نيكويي آن كنم، تلخ گردد اين زندگاني كه ما بدو اندريم.»(13)
ادامه نوشته

بازخوانى مفهوم موعود در دين زرتشتى


اشاره

منجى آخرالزمان در جهان‏بينى و معادشناسى زرتشتى جايگاهى ارجمند دارد وبه‏همين جهت از آن بسيار گفته و نوشته‏اند. با اين وصف، كنكاش‏ها درباره ماهيت ومفهوم انديشه نجات‏بخشى در باورهاى مزديسنايى اقناع‏كننده نبوده و هنوز شناخت‏كاملى از آن به‏دست نيامده است. از اين‏رو، در نوشتار حاضر كوششى رفته تا بابازخوانى مباحث مربوط به موعود زرتشتى، جنبه‏هاى ناگفته‏اى از آن وانمايى شود.
مزديسنان موعود يا منجى را «سوشيانت‏يا سئوشينت‏» (1) نام كرده‏اند. اين واژه اسم فاعل‏مضارع از ريشه [su] و [sav> ،به معنى «سود» بوده (2) كه به «آن كسى كه سود خواهدرساند» و نيز «رهاننده‏» ترجمه شده است. (3) در متون دينى زرتشتى، هنگامى‏كه از اوستا تا كتب متاخر به پيش برويم، متوجه‏مى‏شويم كه مفهوم «سوشيانت‏» يا همان منجى از لحاظ كمى و كيفى بسط روبه‏تزايدى‏پيدا كرده است. براى درك بهتر موضوع، جايگاه و تعريف «سوشيانت‏» را به ترتيب دراوستا و ساير منابع زرتشتى وارسى مى‏كنيم.
«سوشيانت‏» درگاثاها (4)
در گاثاها، كه آنها را سروده‏هاى زرتشت مى‏شمارند، واژه «سوشيانت‏» در دو صيغه مفردو جمع استعمال شده است. به عقيده غالب پژوهندگان، كاربرد شكل مفرد اين واژه درگاثاها بر شخص زرتشت دلالت دارد: (5)
اى مزدا!
چگونه دريابيم كه تو در پرتو «اشه‏» (6) برهمگان و برآنان كه سر آزار مرا دارند، فرمان‏مى‏رانى؟
ادامه نوشته

باستان شناسي گنج آخر الزمان - 1

 
(بررسي ظهور موعود از نگاه اسلام و ديگر اديان)
 
اشاره:
عقيده به ظهور حضرت مهدي (ع)، منجي موعود و قيام انقلابي و حكومت جهاني و عدالت گستر او، فكر و انديشه انسان را وسيع و جهان انديش مي سازد تا به دورترين نقاط جهان بنگرد، عالم را مملكت خدا بداند و خير و آسايش مردم تمام جهان را بخواهد كه عاقبت و پيروزي با پرهيزكاران و شايستگان است؛ چنان كه خداي متعال در «قرآن» چنين بشارت داده است: «ولقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون» (سوره انبياء، آيه 105)
«ما بعد از تورات، در زبور داوود نوشتيم كه البته بندگان نيكوكار من (ملك زمين را) وارث و متصرف خواهند شد.» ما در اين نوشتار بر آئيم تا عقيده به منجي و موعود و برقراري حكومت و امت واحده جهاني را در ساير اديان به اجمال مورد بررسي قرار دهيم.
ادامه نوشته

مفهوم موعود در دين زرتشتي - 2


نتيجه‏گيري‏ها

(1) براساس آنچه گذشت، مي‏توان انديشيد كه پيش از رسالت زرتشت، مردم‏هندوايراني چشم به راه سوشيانت‏هايي (در معناي سودرسان و رهاننده) مي‏بوده‏اند تاهر از گاهي با ظهور خويش زندگي را سامان بخشند و بدي‏ها را ريشه‏كن كنند. (54) اين «موعودهاي اوليه» به مقتضاي نحوه زندگي قبيله‏اي آن دوران لابد سيمايي پهلواني واسطوره‏اي داشته‏اند. شايد زرتشت با سوشيانت خواندن خود مخاطره‏اي عظيم رابه‏جان خريده باشد، زيرا بنا به سنت، او يك «زوئتر» (55) يا روحاني بوده و نه حتي لااقل‏يك «نر«~ Nar ~»» ؛ (56) و شايد بخشي از مخالفت‏هايي كه او را ـ در گاثاها ـ به گلايه واداشته، ناشي از همين نكته بوده كه توده مردم توقع ظهور يك پهلوان در مقام سوشيانت راداشتند و نه يك زوئتر ... . به‏هرحال، چنان معلوم است كه پيروان زرتشت بعدها درتلاش براي آشتي دادن مباني كيش جديد با آيين كهن به آن سوشيانت منتظر سيمايي‏ديني هم بخشيدند. اين‏گونه در زامياديشت، «سوشيانت» ، علاوه بر بهره‏مندي از فركياني‏و نقطه اوج قهرمانان اسطوره‏اي بودن، سيمايي كاملا ديني و روحاني هم دارد.
ادامه نوشته

مفهوم موعود در دين زرتشتي - 1


 اشاره
منجي آخر الزمان در جهان‏بيني و معادشناسي زرتشتي جايگاهي ارجمند دارد وبه‏همين جهت از آن بسيار گفته و نوشته‏اند. با اين وصف، كنكاش‏ها درباره ماهيت ومفهوم انديشه نجات‏بخشي در باورهاي مزديسنايي اقناع‏كننده نبوده و هنوز شناخت‏كاملي از آن به‏دست نيامده است . از اين‏رو، در نوشتار حاضر كوششي رفته تا بابازخواني مباحث مربوط به موعود زرتشتي، جنبه‏هاي ناگفته‏اي از آن وانمايي شود.
مزديسنان موعود يا منجي را «سوشيانت يا سئوشينت» (1) نام كرده‏اند. اين واژه اسم فاعل‏مضارع از ريشه«~ «us» ~»و«~
as» ~»، به معني «سود» بوده (2) كه به «آن كسي كه سود خواهدرساند» و نيز «رهاننده» ترجمه شده است. (3)
در متون ديني زرتشتي، هنگامي‏كه از اوستا تا كتب متأخر به پيش برويم، متوجه‏مي‏شويم كه مفهوم «سوشيانت» يا همان منجي از لحاظ كمي و كيفي بسط روبه‏تزايدي‏پيدا كرده است . براي درك بهتر موضوع، جايگاه و تعريف «سوشيانت» را به ترتيب دراوستا و ساير منابع زرتشتي وارسي مي‏كنيم.
«سوشيانت» درگاثاها (4)
ادامه نوشته

موعود در آيين زرتشت - 3


 گفتني است كه دريشت سيزدهم هيچ گونه اشاره‏اي به اين موضوع كه اين دوشيزگان مادران سه موعودند وجود ندارد. اما در يشت نوزدهم، مادر سوشيانس، يعني سومين موعود، با صراحت مشخص گرديده است؛ آن جا كه مي‏گويد:
در هنگامي كه استوت ارته پيك اهورامزدا، پسر ويسپه تئوروئيري از آب كيانسيه (هامون) به در آيد....
چنان كه گفته شد، ويسپه تئوروئيري نام ديگر مادر سوشيانس (استوت ارته) يعني اردت فذري است.
در كتاب هفتم دينكرد (فصول 7ـ 10) شرحي درباره موعودها و مادران آنها آمده است. در كتاب مذكور اين دوشيزگان پانزده ساله، كه هر كدام مادر يكي از موعودها خواهند بود، از خاندان بهروز پسر فريان‏اند. اسامي اين مادران در روايت دينكرد به ترتيب: شميگ ابو (abu ـ Shemig)، شپير ابو (abu ـ Shapir)، گوباك ابو (abu ـ Gubak) ذكر گرديده‏اند . (36)
اما در رساله صد در بندهش اين اسامي به صورت بد ، وه بد و ارددبد ضبط شده است . (37)
بنا به روايات، زرتشت در آغاز هزاره دهم يا در آغاز دوران چهارم متولد شده است. پس از وي سه پسر آينده او، كه موعودهاي نجاتبخش در آيين مزديسنا هستند، به ترتيب: هوشيدر در آغاز هزاره يازدهم، هوشيدرماه در آغاز هزاره دوازدهم و سوشيانس در پايان هزاره دوازدهم ظهور مي‏كنند. ايشان مي‏آيند تا ادامه دهنده راه زرتشت، زداينده پيرايه‏ها از دين او و پالاينده جهان از فساد و تباهي، و سرانجام، منجيان مردمان و برپاكننده رستاخيز مردگان باشند.
ادامه نوشته

موعود در آيين زرتشت - 2

 
منش بد شكست خواهد يافت. منش خوب به آن چيره شود. (سخن) دروغ گفته شده، شكست خواهد يافت . سخن راست گفته شده به آن چيره خواهد شد. خرداد و امرداد هر دو را شكست دهند: گرسنگي و تشنگي را. خرداد و امرداد گرسنگي و تشنگي زشت را شكست دهند. اهريمن ناتوان بدكنش رو به گريز خواهد نهاد. ( (24)
بر اساس روايات پهلوي، نطفه زرتشت در درياچه هامون، [كيانسيه يا كسه ايه (Kasaoya) ] قرار دارد. در آخرين هزاره از عمر جهان (هزاره دوازدهم) سه دوشيزه از اين نطفه بارور مي‏شوند و سه موعود مزديسنان را مي‏زايند. در يشت سيزدهم، بند 62، آمده است:
فروهرهاي نيك تواناي پاك مقدسين را مي‏ستاييم كه نه و نود و نهصد و نه هزار و نه بار ده هزار (يعني 99999) از آنان نطفه سپنتمان زرتشت مقدس را پاسباني مي‏كنند. ( (25)
اما در يشت سيزدهم، بندهاي 128 و 129 مهم و قابل توجه هستند. در بند 128 مجموعا از نه پارسا ـ كه شش تن از آنها ياران سوشيانس و سه تن ديگر موعودهاي آينده‏اند ـ ياد شده و فروشي‏شان ستوده شده است.
ادامه نوشته

موعود در آيين زرتشت - 1


 چكيده:

اعتقاد به موعودي نجاتبخش كه در آينده خواهد آمد تا جهان پر از فساد و تباهي را از نو بنيان كند و مردم را از شر ظلم و بيداد و بدبختي نجات بخشد، تقريبا در تمامي مذاهب و مكاتب الهي و بشري نمايان است. بسياري از دين‏پژوهان و مورخان غربي بر اين باورند كه اين عقيده به دست ايرانيان باستان ميان يهوديان منتشر شده، و سپس از ايشان به مسيحيان و مسلمانان منتقل شده، و در ميان اديان سامي به صورت يكي از معتقدات اصلي ديني درآمده است. نقد و بررسي اين نظريه فرصت ديگري را مي‏طلبد، اما اين ديدگاه، گوياي جايگاه والا و برجسته اين باور در اديان ايران باستان، به ويژه آيين زرتشت است. نوشته حاضر عهده‏دار تبيين و توضيح اين باور زرتشتي است.
بشر از آغاز پيدايي‏اش تاكنون، همواره چشم انتظار نجاتبخشي اصلاحگر بوده است. اين موعود كه در آيين مزديسنا سوشيانس خوانده مي‏شود، به صورتي همان كالكي هندوان (دهمين تجلي ويشنو)، بوداي پنجم بوداييان، مسيحاي يهوديان، فارقليط مسيحيان و حضرت مهدي (عج) مسلمانان است. البته چنين انديشه‏اي تنها مختص اين اديان نيست، چنين رواياتي در اشكال مختلف از قصص مذهبي گرفته تا اساطير و افسانه‏ها، بلكه در ميان همه اقوام و ملل متمدن و غيرمتمدن جهان و حتي قبايل بدوي وجود داشته است؛ مثلا در ميان سرخپوستان امريكاي مياني، آزتكها از كتسال كواتل
(Quetzal Coatl) و تولتكها از سه آكاتل توپيلتسين (Ce Acatl Topiltzin) و ماياها از كوكولكان (Kukulcan) در اساطير خويش ياد مي‏كنند، كه احتمالا منشأ هر سه يكي است.
ادامه نوشته

نجات و موعود در سنت عهدين - 3

 به هر روي، «داود» نه‌تنها الگوي يك پادشاه مقتدر، بلكه نمونه يك مسيحاي كامل براي تحقق تمامي آرمان‌هاي بني‌اسرائيل بوده است. علاوه بر اينها او قهرماني بود كه شجاعانه و بي‌باك به جنگ دشمن مي‌رفت، آنها را شكستي سخت مي‌داد و مهم‌تر از همه قلمرو بني‌اسرائيل را گسترش مي‌داد.[25]
در آخرالزمان، ماشيح (مسيح) كه فردي از نسل داود است، خواهد آمد و با ظلم و ستم مبارزه خواهد كرد و حكومت داود را بار ديگر برپا خواهد نمود.[26]
جالب است بدانيم كه اين منجي در عهد جديد نيز با همين ويژگي‌ها توصيف شده است:
داود را برانگيخت تا پادشاه ايشان شود و در حق او شهادت داد كه داودبن يسّي را مرعوب دل خود يافته‌ام كه به تمامي اراده من عمل خواهد كرد، و از ذريت او خدا بر حَسَب وعده براي اسرائيل نجات‌دهنده، يعني عيسي را آورد.[27]
در آن روز خيمه داود را كه افتاده است برپا خواهم نمود و شكاف‌هايش را مرمت خواهم كرد و خرابي‌هايش را برپا نموده آن را مثل ايام سلف بنا خواهم كرد.[28]
 

ادامه نوشته

نجات و موعود در سنت عهدين - 2

 «عمانوئيل»، گسترش‌دهنده قلمرو پادشاهي داود از منطقه‌اي محدود و معين به قلمرويي وسيع‌تر از سرزمين مقدس است كه از نقطه‌اي به نام «تپه صهيون» بر تمامي سرزمين فتح شده حكومت خواهد كرد، و البته اين پادشاهي به قيمت ريخته شدن خون‌هاي بسيار تحقق خواهد يافت:
... زيرا خداوند با آتش و شمشير خود بر تمامي بشر داوري خواهد نمود و مقتولان خداوند، بسيار خواهند بود.[12]
جالب است بدانيم كه اشعياي نبي در پيش‌گويي‌هاي خود، انهدام پادشاهي بابل به‌دست حكومت فارس را خبر داده و كوروش هخامنشي را «مسيح خدا» ـ كه نجات‌دهنده بني‌اسرائيل از دست بابليان است ـ نام مي‌نهد[13]. كتاب اشعياي نبي، محور اصلي منابع و نوشته‌هاي يهودي با محوريت ملي‌گرايي، قوم‌محوري و منجي‌گرايي در ادوار بعدي قرار گرفته است.
ادامه نوشته

مهدويت در اسلام و عهدين (1)

 اصل وابستگي همه ممكنات به وجود امام (عليه السلام) از طريق بحث‌هاي استدلالي و آيات و روايات ثابت گرديده است. هر عالَمي داراي يك نقطه مركزي است كه وجودش با آن نقطه مركزي ارتباط دارد; مانند انسان كه نقطه مركزي آن قلب است و حيات اعضا و اندام و بخش مادي او به وجود قلب بستگي دارد.
از طرفي، ميان اعضاي مادي و روح نيز ارتباطي دو سويه و به صورت تأثيرپذيري روح از جسم و به عكس نيز وجود دارد. از اين رو، تمام عوالم داراي يك نقطه مركزي ‌مي‌باشند و آن وجود مقدّس امام عصر (عج) است. ارتباط وجود ممكنات با وجود ولي قطب جهان به حكم اخبار پيامبر(صلي الله عليه وآله)و ائمّه اطهار(عليهم السلام) ثابت است.
ادامه نوشته

آرمان‌شهر در انديشه يهود (8)

 بر اين اساس، وضعي كه جهان تحت نظر ماشيح خواهد داشت، به بهترين وجه توصيف شده است. نيروي باروري طبيعت، تا ميزاني شگفت‌انگيز و معجزه‌آسا فزوني خواهد يافت. در اين ميان، دربارة چگونگي بعضي محصولات نيز توصيفاتي در كتب يهود يافت مي‌شود.
در دوران ماشيح، انسان، يك حبه انگور را با گاري يا قايق مي‌آورد و آن را گوشه خانه خود مي‌گذارد و از آن به قدر يك خم بزرگ، آب انگور مي‌گيرد و بقاياي آن را در آشپزخانه مي‌سوزاند و يك حبه انگور كه سي پيمانه شراب ندهد، يافت نخواهد شد.[65]
آن زمان، غلات نيز سريع رشد مي‌كنند، همچون درختان كه ظرف مدتي كوتاه ميوه خواهند داد. به نقل از ربي يوسه آمده است:
در زمان ماشيح، غلات، در پانزده روز به عمل خواهد آمد و درختان، در مدت يك ماه ميوه خواهند داد.[66]
يا چنان‌كه گفته مي‌شود:
در لبنان، گندم‌ها به خواست خدا، به بلندي درخت خرما خواهند شد و باد، براي پربار و مرغوب شدن آن خواهد وزيد، و دانه‌‌هاي گندم، مانند دو قلوه گاو، بزرگ و درشت است.[67]
ادامه نوشته

آرمان‌شهر در انديشه يهود (6)

 بر اين اساس، با قدرتي كه ماشيح دارد و با اقدامات او، مشكلات بر طرف مي‌شود. در باب عدالت عالم گير او نيز سخنان بسياري به چشم مي‌خورد. در مزمور، اين‌گونه آمده است:
زيرا به قوم خود و مقدسان خويش، به سلامتي خواهد گفت تا به سوي جهالت بر‌نگرديد. راستي، از زمين و از آسمان، به عدالت خواهد نگريست. خداوند چهره‌‌هاي نيكو خواهد بخشيد و زمين، محصول خود را خواهد داد و عدالت، پيش روي او خواهد خراميد.[42]
پس با اين حساب، او علاوه بر اين‌كه به خوبي امور حكومت وجامعه را كنترل مي‌كند، با توجه به خواسته‌‌ها و نياز‌هاي مردم برنامه‌ريزي كرده و عدالت را سرلوحه خود قرار مي‌دهد؛ به گونه‌اي كه از جمله خصال پسر انسان يا مسيحا را نقش او در داوري جهاني نام برده‌اند، كه گاه، منزلتي شبيه منزلت خدا به او مي‌دهد. در مزمور، قضاوت شايسته او را به خوبي بيان مي‌كند:
قوم‌ها را به انصاف داوري خواهد كرد. آسمان، شاد و زمين، مسرور مي‌شود، دريا و پري آن، غرش نمايند. صحرا و هر‌چه در آن است،به وجد آيد. آن‌گاه همة درختان جنگل ترنم خواهند كرد به حضور خداوند؛ زيرا كه مي‌آيد؛ زيرا كه براي داوري جهان مي‌آيد. آسمان‌ها، عدالت او را اعلام مي‌كنند و همة قوم‌ها، جلال او را مي‌بينند.[43]
و بدين‌گونه، او در جهان، به قضاوت مي‌پردازد.
ادامه نوشته

آرمان‌شهر در انديشه يهود (5)

 3. كارويژه‌‌هاي آرمان‌شهر يهود
نوع روابط تعريف شده بين ساختار‌هاي نظام را كارويژه‌‌هاي نظام گويند. به عبارت ديگر، هر ساختار، كارويژه‌هايي را به اجرا مي‌گذارد كه به نوبة خود، سازمان سياسي را قادر به تدوين و اجراي خط مشي هايش مي‌سازد. اكنون عواملي كه جامعه آرماني يهود را به حركت وا داشته، به آن، جهت مي‌دهد و كمك مي‌كند در مسير مورد نظرش گام بردارد. نيز اين ميان، كارويژه‌‌هاي فرايندي، سيستمي و ساختاري را بررسي مي‌كنيم.
 
1-3. كارويژه‌‌هاي فرايندي
كارويژه‌‌هاي فرايندي، داراي فعاليت مشخصي است كه براي تدوين و اجراي خط مشي‌ها در هر نوع نظام سياسي ضرورت دارد. اين فعاليت‌ها را از آن رو كارويژه‌‌هاي فرايندي مي‌خوانيم كه در فرايند تدوين روند حكومت، نقشي مستقيم و ضروري دارند. در كارويژه‌‌هاي فرايندي، آنچه اهميت دارد، توجه به منافع مردم و تنظيم و اجراي امور حكومتي است.
ادامه نوشته

آرمان‌شهر در انديشه يهود (3)

 3-1. مبناي مشروعيت
مشروعيت، از پايه‌‌هاي اساسي يك حكومت است. مي‌توان آن را باور عمومي اعضاي يك جامعه بر اين مبنا كه قدرت دولت براي وضع و اجراي قوانين، قدرت به حق و مستوجب فرمانبرداري است، در نظر گرفت.
مشروعيت درآيين يهود، زماني به پادشاه يا حاكم داده مي‌شود كه شاه، به يهوه (خداي يهود) وفادار بوده و مطابق فرامين او حركت كند؛ لذا بخت شاه همواره به تبعيت مردم از او نيست؛ بلكه تبعيت او از يهوه نيز مهم است؛ به گونه‌اي كه از پادشاه با عنوان پسر يهوه نام برده مي‌شود. در يهوديت متأخر هم پادشاهي مسيحا، امري فوق‌العاده و در مرحله پيش از پادشاهي يهوه فهم مي‌شد؛ اما در اشعياي دوم، ظهور شاهانه يهوه، بر همه چيز سايه مي‌افكند و همواره نجات وجنبه‌‌هاي آن به يهوه نسبت داده مي‌شود. در واقع، پادشاهي آينده به مثابه حاكم پادشاهي‌اي است كه يهوه آن را تأسيس كرده است؛ بنابراين، تقابلي واقعي ميان پادشاهي يهوه و پادشاهي مسيحا وجود ندارد و همان‌گونه كه پادشاه، در آرمان شاهي دوره انبيا ابزار يهوه به شمار مي‌رفت، پادشاه آينده يا مسيحا نيز چنين است. بدين شكل، از طرف خداي يهود به حكومت رسيده و مشروعيت الهي مي‌يابد. در واقع، نقش اصلي را خود يهوه داشت و نقش مسيحا در مجموع نقشي منفعلانه است.[13]
طبق توصيف مزامير نيز، شاه آينده بيش از يك مرد عادي است. او داراي ماهيتي الهي است و مي‌تواند قهرمان الهي ناميده شود و به عنوان «مشير» و حاكم«شگفت انگيز»از او نام برده شده است؛[14] پس مي‌توان گفت پادشاه آينده در نظر يهود «با قوت يهوه حكم خواهد راند، باجلال نام يهوه خدايش»؛[15] به گونه‌اي كه مردم، براي او حيات ابدي را آرزو مي‌كنند و مشروعيت براي او قائل شده و او را نماينده خدا براي حكم راندن برخود مي‌دانند و با اين موهبت الهي، به دفاع از سرزمين و قوم مي‌پردازند.[16]
 
ادامه نوشته

آرمان‌شهر در انديشه يهود (2)


 1. مباني نظري
در اين مبحث، به بررسي مفاهيم و مباني موجود در دين يهود مي‌پردازيم، تا بدين وسيله با نگاه آن‌ها، با مباحث تئوريك حكومت آرماني، آشنا شويم.
 
1-1. نگاه به سياست
سياست، فعليتي عام و جهان شمول است؛ از اين رو طبيعي است كه مطالعه سياست، مطالعة حكومت را به منزلة يكي از مهم‌ترين جنبه‌‌هاي خود شامل مي‌شود؛ پس براي شناخت بيشترآرمان‌شهر يهود، ناگزير بايد با نوع نگاه مكتب يهود به سياست آشنا گرديم.
يكي از مفاهيم اساسي در حكومت آرماني يهود، مفهوم سياسي حكومت مسيحا و نگاهي است كه انديشه يهود به اين مفهوم دارد. البته آنچه امروزه به نام دين يهود و توسط صهيونيست‌ها به اجرا در مي‌آيد با آنچه در مباني ديني آن‌ها ديده مي‌شود، متفاوت است.
ادامه نوشته

موعود در آيين بودا


 پدر سدارته به شدت علاقه مند بود كه پسرش جهانشاه شود، و بر اساس يك پيشگويي، سعي داشت او را در كاخ نگه دارد و نگذارد او با رنج و دردهاي موجود در جهان آشنا شود. اما سدارته، كه اتفاقاً دردهاي جهان، مثل پيري، مريضي و مرگ را ديده بود، با مشاهده يك راهب ـ كه گويا از همۀ رنج ها آسوده بود ـ به اين نتيجه رسيد كه، اگر چه سراسر جهان، رنج است ، اما راهي براي رهايي از آن وجود دارد.
 
آشنايي با بوديسم
آيين بوديسم كه در حدود پنج قرن پيش از ميلاد در هندوستان پديد آمد، در واقع واكنشي در برابر تفكرات انحصارطلبانه برهمنان هندو بود. اگرچه در بوديسم، وجود شخص بودا و شناخت زندگي او در برابر اصل معنوي بودا شدن ، اهميت چنداني ندارد، ولي اصول كلي آيين بوديسم، به نحوي در مطالعه زندگي شخصي بودا روشن مي شود.
در مورد وجود و زندگي بودا اطلاع علمي دقيقي نداريم، و معلومات ما در اين مورد، به داستانها و افسانه هاي موجود در متون بوديسم ـ كه البته داراي يك نوع وحدت نظر است ـ منحصر مي شود.
ادامه نوشته

مهدي موعود در انجيل (1)

 آسمان و زمين زايل خواهد شد، ليكن سخنان من هرگز زايل نخواهد شد. از آن روز و ساعت هيچ كس اطلاع ندارد حتي ملائكة آسمان جز پدر من و بس؛ ليكن چنان كه ايام نوح بود ظهور پسر انسان نيز چنان خواهد بود.
از بشارت‌هاي كتاب انجيل اين است كه حضرت مسيح به دنبال قيام حضرت حجت(عج) به فلسطين خواهند آمد و به ياري آن حضرت خواهند شتافت و پشت سر آن حضرت نماز خواهند خواند تا يهوديان و مسيحيان به اسلام روي آورده، و جزء پيروان حضرت مهدي شوند كه در اين قسمت به برخي از آنها اشاره مي‌شود:
 
1. انجيل متي
پس عيسي از هيكل بيرون شده برفت، و شاگردانش پيش آمد تا عمارت‌هاي هيكل را بدو نشان دهند عيسي ايشان را گفت: آيا همة اين چيزها را نمي‌بينيد؟ هر آينه به شما مي‌گويم: در اينجا سنگي بر سنگي گذارده نخواهد شد كه به زير افكنده نشود و چون به كوه زيتون نشسته بود شاگردانش در خلوت نزد وي آمده گفتند: به ما بگو كه اين امور كي واقع مي‌شود؟ و نشان آمدن تو و انقضاي عالم چيست؟
ادامه نوشته

مهدي موعود در انجيل (2)


2. انجيل مرقس
و چون او ـ عيسي ـ از هيكل بيرون مي‌رفت يكي از شاگردانش بدو گفت: اي استاد! ملاحظه فرما چه نوع سنگ‌ها و چه عمارت‌ها است!
عيسي در جواب وي گفت: آيا اين عمارت‌هاي عظيم را مي‌نگري بدان كه سنگي بر سنگي گذارده نخواهد شد مگر آن كه به زير افكنده شود.
و چون او بر كوه زيتون مقابل هيكل نشسته بود. از وي پرسيدند: ما را خبر ده كه اين امور كي واقع مي‌شود و علامت نزديك شدن اين امور چيست؟
آن‌گاه عيسي در جواب ايشان سخن آغاز كرد كه: زنهار كسي شما را گمراه نكنيد. زيرا كه بسياري به نام من آمده خواهند گفت كه: من هستم، و بسياري را گمراه خواهند نمود اما چون جنگ‌ها و اخبار جنگ‌ها را بشنويد مضطرب مشويد؛ زيرا كه وقوع اين حوادث ضروري است ليكن انتها هنوز نيست. زيرا كه امتي بر امتي و مملكتي بر مملكتي خواهند برخاست و زلزله‌ها در جاي‌ها حادث خواهد شد و قطحي‌ها و اغتشاش‌ها پديد مي‌آيد و اينها ابتداي دردهاي زه مي‌باشد. ليكن شما از براي خود احتياط كنيد... ولي از آن روز و ساعت غير از پدر هيچ كس اطلاع ندارد نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم. پس بر حذر و بيدار شد دعا كنيد زيرا نمي‌دانيد كه آن وقت كي مي‌شود.
مثل كسي كه عازم سفر شده خانة خود را واگذارد و خادمان خود را قدرت داده هر يكي را به شغلي خاص مقرر نمايد و دربان را امر فرمايد كه بيدار بماند. پس بيدار باشيد! زيرا نمي‌دانيد كه در چه وقت صاحب خانه مي‌آيد. در شام يا نصف شب يا بانگ خروس يا صبح. مبادا ناگهان آمده شما را خفته يابد. اما آن‌چه به شما مي‌گويم به همه مي‌گوييم بيدار باشيد!
ادامه نوشته

مهدي موعود در انجيل (3)

 مكاشفه يوحنّا
و علامتي عظيم در آسمان ظاهر شد. زني كه آفتاب را در بر دارد و ماه زير پاي‌هايش و بر سرش تاجي از دوازده ستاره است و آبستن بود از درد و عذاب زاييدن فرياد برمي‌آورد و علامتي ديگر در آسمان پديد آمد كه اينك اژدهاي بزرگ آتش‌گون كه او را هفت سر و ده شاخ بود و بر سرهايش هفت افسر و دمش ثلث ستارگان آسمان را كشيده آنها را بر زمين ريخت و اژدها پيش آن زن كه مي‌زاييد بايستاد تا چون بزايد فرزند او را ببلعد. پس پسر نرينه را
زاييد كه همة امت‌هاي زمين را به عصاي آهنين حكم‌راني خواهد كرد و فرزندش به نزد خدا و تخت او رجوده شد...
و در آسمان جنگ شد ميكائيل و فرشتگانش با اژدها جنگ كردند و فرشتگانش جنگ كردند. ولي غلبه نيافتند بلكه جاي ايشان ديگر در آسمان يافت نشد. و اژدهاي بزرگ انداخته شد يعني آن مار قديمي كه به ابليس و شيطان مسمي است كه تمام ربع مسكون را مي‌فريبد. او بر زمين انداخته شد و فرشتگانش با وي انداخته شدند.
ادامه نوشته

آرمان‌شهر در انديشه يهود (1)

 چكيده
آرمان‌شهر يا مدينه فاضله، از مفاهيمي است كه سال‌ها ذهن انديشوران زيادي را به خود مشغول كرده است. شايد بتوان گفت از همان ابتدا كه بشر توانست مفهوم جامعه بشري را درك كند، از پس سختي‌ها و مصائب، آرزوي چنين جامعه‌اي را با خود همراه كرده. اين اميد، همچنان تا به امروز ادامه يافته و تسكين‌دهنده بشر براي رهايي از مشكلات شده است.
اين آرزوي بشر، توسط اديان به اوج خود مي‌رسد و با ظهور مردي كه منجي جهان است، حقيقت مي‌يابد. البته بايد گفت كه مدينه فاضله پيامبران الهي در مقايسه با آرمان‌شهرهايي كه انديشه بشر، آن‌ها را طراحي كرده است، تفاوت ماهوي دارد؛ چرا كه پيامبران الهي، به دنبال استقرار نظامي مطلوب براي زندگي بشر و سعادت او رفته‌اند كه قانونگذار آن، خالق انسان‌ها است. البته تعبير آن‌ها از آرمان‌شهر نيزجامعه‌اي است كه اجرا‌كنندگان آن، پروا‌پيشگان وارسته‌اي هستند كه خود را برابر خدا مسؤول مي‌دانند و آمادة پاسخگويي از عملكرد خويش در روز واپسين هستند و در پي آن، هدايت مردمان را هدف نهايي خود قرار داده‌اند.
اين حكومت آرماني، مورد توجه همه اديان الهي قرار گرفته است. از جمله مي‌توان به مكتب يهود اشاره كرد.تشكيل حكومت آرماني ماشيح يا همان موعود يهود، موضوع بسياري از متون عهد عتيق است كه به شكلي مستقيم يا غيرمستقيم مورد اشاره قرار گرفته و آينده‌اي روشن را در پيش روي پيروان خود ترسيم كرده است. حال با بيان يك سلسله شرايط و ويژگي‌‌هاي چنين جامعه‌اي از منظر يهود، در صدد ترسيم آرمان‌شهر موعود يهود برآمديم كه عاملي در راستاي بسياري از اقدامات يهوديان است.
ادامه نوشته

انتظار ظهور مسيحا

 انديشه انتظار مسيحا ماهيتا يهودى است . اقوام عصر قديم ، بر اثر نوميدى از وضع موجود و بى توجهى به آينده ، به گذشته خويش مى باليدند و كمال شادكامى اجتماعى و ملى را در آن مى ديدند. گونه اى از اين گذشته گرايى را چكامه سرايان يونانى و رومى ، هزيود (Hesiod) و اويد
(Ovid) ماهرانه ترسيم و توصيف كرده اند. اين دو تن براى جهان پنج دوره و پنج نژاد پياپى قائل شدند و گفتند: انسانها در نخستين دوره كه عصر زرين ناميده مى شود، شادمان و به دور از درد و رنج ، بى كشت و كار از محصولات زمين بهره مى بردند. مردن ايشان نيز به شكل خواب بى رؤ يايى بود كه طى آن به بزم فرشتگان نگهبان جهان پر مى كشيدند. در سوى ديگر اين طيف ، واپسين دوره يا عصر آهنين وجود داشت كه از همه آشفته تر بود و آن دو چكامه سرا در آن دوره روزگار
مى گذراندند.
يهوديان نيز به عنوان قومى ديندار و معتقد به اينكه جهان را موجودى خوب و كامل آفريده است ، كمال را در آغاز آفرينش قرار مى دادند و مى گفتند نخستين انسان كه مستقيما به دست خدا آفريده شده است ، لزوما بايد كامل و كامروا باشد. با اين وصف ، يهوديان كاميابى و فضيلت را نه در دوران طلايى گذشته ، بلكه در آينده و واپسين روز مى جويند. اين عبارت كتاب مقدس ميان يهوديان رايج بود: ((اگر چه ابتدايت صغير بود، عاقبت تو بسيار رفيع مى گردد))(ايوب 8:7).
ادامه نوشته

مهدويت و مذاهب اسلامى (مشتركات و تفاوتها) - 5



دليل مهدويت نوعى
تنها دليل طرفداران مهدويت نوعى، حديثى است كه ابى داود سجستانى در سنن خود نقل كرده است
لو لم يبق من الدنيا الايوم لطّول اللّه ذلك اليوم حتى يبعث فيه رجلاً من اهل بيتى يواطئى اسمُه اسمى، و اسم ابيه اسم ابى.(77)
كه نام او همانند نام من و نام پدرش همانند نام پدر من است.
طرفداران نظريه مهدويّت نوعى مى‏گويند: جمله «و اسم ابيه اسم ابى» نشان مى‏دهد كه مهدىِ مورد نظر در احاديث رسول خدا، امام دوازدهم شيعيان نيست، چون اين مهدى نام پدرش عبداللّه است، ولى مهدىِ امام دوازدهم شيعيان نام پدرش حسن است. و اين دو با هم تفاوت دارند.
در پاسخ به هواداران نظريه ياد شده مى‏گوييم:
حديث بالا را حافظان حديث از طرق مختلفى نقل كرده‏اند. در ديگر طرق، جمله «و اسم ابيه اسم ابى» وجود ندارد و حديث بدون اين زايده، ذكر شده است تنها در يك نقل از نقل‏هاى حديث، زايده فوق ديده مى‏شود.
از جمله:
1 ـ خود «ابى داود» در نقل ديگرى حديث ياد شده را بدون آن زياده آورده است.(78)
2 ـ «ترمذى» در صحيح خود همين حديث را دو بار از دو طريق بدون زيادى فوق نقل كرده است.
(79)
ادامه نوشته

مهدويت و مذاهب اسلامى (مشتركات و تفاوتها) - 4



4 ـ خليفه قريش تبار
در احاديث صحيح رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله) آمده است كه خلافت پس از ايشان تا قيامت به قريش اختصاص دارد، و هيچ قوم و قبيله ديگرى را از آن بهره‏اى نيست؛
لا يزال هذا الامر فى قريش ما بقى من الناس اثنان.(64)
اسلامى، دوازده نفر است.
لا يزال الدّين قائما حتى تقوم الساعةُ، او يكون عليكم اثنا عشر خليفة كلهم من قريش.(65)
كنند كه همگىِ آنان از قريشند.
يا اين سخن پيامبر: يكون لهذه الامة اثنا عشر خليفة كلهم من قريش.(66)
براى اين امّت دوازده نفر خليفه وجود خواهند داشت كه همگى آنان از قريش‏اند.
 
ادامه نوشته

مهدويت و مذاهب اسلامى (مشتركات و تفاوتها) - 3



مهدويت شخصى و دلايل آن
در بررسى احاديث مهدى و اسناد و مدارك ديگر اسلامى، به دلايل و شواهدى برمى‏خوريم كه از ميان دو قول گذشته، نظر دوم؛ يعنى مهدويت شخصى را تأييد مى‏كند. شمارى از دلايل مورد نظر چنين است:
1 ـ حديث خلفاى اثنا عشر
صحابى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله) جابر بن سمره از آن حضرت نقل مى‏كند كه فرمود:
لايزال الدين قائما حتى تقوم الساعةُ او يكون عليكم اثنا عشر خليفة كلهم من قريش.(49)
آنان از قريش‏ند.
يكون لهذه الامة اثنا عشر خليفة كلهم من قريش».(50)
براى اين امّت دوازده نفر خليفه وجود خواهند داشت كه همگى آنان از قريش‏ند.
همان گونه كه مى‏بينيد، خلفاى امت اسلامى و جانشينان رسول خدا دوازده نفرند، آنان خلفاى كل امت‏اند و همگى آنان از قريش‏ند.
ادامه نوشته