ﻓﺮاﺧﻮان نخستین جشنواره ملی وبلاگ نویسی غدیر، تجلی ولایت و امامت

ﺑﺴﻤﻪ ﺗﻌﺎﻟﻲ

ﻓﺮاﺧﻮان نخستین جشنواره ملی وبلاگ نویسی غدیر، تجلی ولایت و امامت

مسئله امامت و مسئله ولایت و زنده نگه‌داشتن غدیر، به یک معنا زنده نگه‌داشتن اسلام است. مسئله فقط مسئله شیعه و معتقدین به ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیست. اگر ما مردم شیعه و مدعی پیروی از امیرالمؤمنین حقیقت غدیر را درست تبیین کنیم، هم خودمان درک کنیم، هم به دیگران معرفی کنیم، خود مسئله غدیر می‌تواند وحدت‌آفرین باشد. بحث اعتقاد قلبی و اتصال یک نحله دینی و مذهبی به یک اصل اعتقادی، یک بحث است؛ شناخت مسئله، بحث دیگری است. اسلام عالی‌ترین مسئله در باب تشکیل جامعه اسلامی و نظام اسلامی و دنیای اسلامی را در مسئله غدیر متجلی کرده است. امام خامنه ای (مدظله العالی)

بنیاد بین المللی غدیر به منظور پاسداشت عید الله اکبر نخستین جشنواره ملی وبلاگ نویسی غدیر، تجلی ولایت و امامت را برگزار می نماید .

محورهای جشنواره :

  • غدیر، طرح کلی اسلام برای اداره جامعه
  • امیرالمومنین (ع) معیار زندگی و محور وحدت
  • غدیرمضمون تعالی بخش برای همه بشریت
ادامه نوشته

غدیر!!!

 

 

هیجده روز از ذی حجة می گذرد.

قافله ای می آید: راهش حق, بارش ایمان و مقصدش الله.

موجی از انسانها در دریای غدیر در تلاطم است.قافله سالاری چون محمد(ص) پیشاپیش,افق اسلام هنوزچشم انتظار طلوع خورشیدیست که با دمیدن  آن بر طومار دین, مهر"اکمال"خواهد خورد.

محمد(ص) پس از زیارت خانه توحید ,با کاروانیان از حج برگشته ,با چهره ای مطمئن,با دستانی پربار از فیضدیدار ,با  ره توشه ای  از طاعت و توفیق زیارت بیت الله الحرام ,پیشوای این قافله نورانیست.

می آید...تا در تداوم " رسالت",امت را به "امامت"دعوت کند و آنان را در کنار برکه ای به نام"غدیر خم", که درمعنی ,ژرف تر از دریا و گسترده تر از سینه اقیانوس است با "امام", پیوند " ولایت"بزند تا مبلغ بلوغ مکتب و "اکمال دین " گردد و مسلمانان را پس   از خویش,به رهبری فرزند ابیطالب ازسرگردانی و حیرت,نجات دهد.

چرا که: امت بی امام , رمه بی چوپان است و گله بی شبان و راه بی علامت و شب بی چراغ و کشتی بی ناخدا و دشت بی چشمه و قنات خشکیده و بی آب. رفتن بی راهنما, سالک را به بیراهه میکشد و حرکت بی بصیرت, دوری روزافزون از مقصد را به دنبال دارد و عمل بی رأی امام , گام باور را در باتلاق شک فرو می برد.

برای این مهم ,چه کس شایسته ازتربیت یافته پیامبر؟رهشناس تر از مولود کعبه کیست؟و قاطع تر از"ابوتراب" و پسندیده تر از"مرتضی "و والاتر از "علی (ع)"کدام است؟ 

در اوج نیمروز ,در زیر شعله های فروزان آفتاب,  انبوه حاجیان که فزون تر ز صد هزار در پهنه وسیع غدیر ایستاده اند. یک کاروان رسته ز بند نفاق و کین, یک کاروان خسته ,در اینجا ستاده است" کاروانی که از حج بر می گردد و کاروانیان را, شعوری از مشعر , عشقی  از منا, ایثاری از قربانی , حرکتی از طواف و تلاشی از سعی , به یاد اسماعیل و هاجر,  سوغات سفر مکه است که برای خویشان به ارمغان می برند.

و پیامبر... ,اینک به فرمان خداوند , آمده است تا مشعلی را فرا  راه تاریخ برافروزد که هیچ پفی خاموشش نکند و هیچ طوفانی در همش نشکند و هیچ تحریفی ,مسخش نکند و هیچ ظلمتی فرایش نگیرد. پیامبر می خواهد مردی را به امامت و خلافت و وصایت معرفی و منصوب کند که: سابقه اش در اسلام ,قاطعیتش در راه حق, وفاداریش به محمد(ص) ,جهادش در راه خدا, داناییش در دین, تقوایش در زندگی, حضورش در عبادت, بصیرتش درسیاست,  صداقتش در ایمان  , صراحتش در گفتار, اخلاصش در عمل, مهرش با مؤمن , خشمش با کفر , برای هیچ کس, چه دوست و چه دشمن , پوشیده نیست.

و این مرد , چه کسی می تواند باشد؟؟ جز علی ابن ابی طالب(ع)

آخرین سال  عمر پیامبر(ص) است. و آخرین حج آن حضرت .."حجة الوداع".

شکوه حج امسال , به خصوص با حضور پیامبر  در این آیین ابراهیمی و سنت توحیدی , یادآور ابراهیم بت شکن است. چشمی آینده نگر و فکری دور اندیش ,نگران سرنوشت امت است و ابرهای سیاه و روزهایی فتنه بار و افقی تیره را در انتظار مردم و مکتب می بیند.آن چشم ,چشم محمد(ص) و اندیشه اوست. کشتی امت, بی کشتیبانی نوح , به سا حل نجات نمی رسد.

و نوح, علی(ع) است که ره شناس و موج آشنا و ستم ستیز و قاطع و بی باک  و با تقواست.کاروان دین, بدون قافله سالاری امین و آگاه ,گرفتار طراران و رهزنان و تاراجگران می شود و ارمغان مکتب و دستاوردهای انقلاب اسلام به غارت می رود و علی (ع), سالاری بصیر  و دین شناس و پرورده اسلام و تجسم قران و آیینه ایزد نماست.

برکه در برکه، آواز بلند علوی‌ات طنین‌انداز شد، آسمان‌ها، کوه‌ها، دره‌ها، بیشه‌ها و درختان، تمام‌قد به احترام قامت هاشمی‌ات ایستادند، تاریخ، ثانیه‌های بی‌رمقش را به یاد می‌آورد. آفتاب لحظه‌ای ایستاد، همه دیدند که به احترام تو، لحظه‌ای خورشید روی نتابید تا همه ببینند، نور تو از آفتاب بیشتر است؛ صدای تپش قلب‌ها حتی ریگ‌های بی‌خیال آن بیابان تفتیده را مجبور کرد، سرکی بکشند تا ببینند چه خبر است، پنجره‌های نداشته بیابان، باز شده بودند، کویر گوش شده بود تا بشنود هر آن‌چه باید می‌شنید، رفتگان برگشتند، کاش رفتگان تاریخ هم برمی‌گشتند تا دوباره ببینند ….

فرشتگان، دوشادوش هم، آماده هلهله بودند، شاید جبرییل را هنگام ابلاغ پیام خداوند دیده بودند و پیام نورانی پیامبر را؛ محمد (ص) با هر نَفَسش، پیام خدا را مرور می‌کرد. برکه، خوشحال از حضور ناب یک عشق،موج، ‌موج، بوسه برای ابر‌ها می‌فرستاد تا ابرها ببارند و عشق خداوند را بوسه‌باران کنند. غدیر، این برکه تنهایی، این جغرافیای تنهایی علی (ع)و فاطمه(س)، امروز مملو از جمعیت بود. "غدیر خم "نه برکه ای در بیابان, بلکه دریایی از باور و بصیرت در کویر حیرت و هامون ضلالت است تا کام جان ها از ان سیراب شود.

"غدیر",حلقه میانی "رسالت" و "امامت" است.از سویی به "بعثت در حرا"وصل می شود و از سویی دیگر به"شهادت در کربلا"پیوند می خورد. "دریای غدیر",از ریزش ابشارگون وحی بر جان محمد(ص)لبریز است و قامت دین در زلال "غدیر خم"انعکاس می یابد. "غدیر علی(ع)" حرای محمد(ص) است,در جلوه ای پس از بیست و سه سال ."عاشورای حسین",نیز دادخواهی غدیرعلی(ع) است پس از نیم قرن مظلومیت حق.

و...."غیبت",دوران "انتظار" جوشش دوباره غدیر عاشورایی در نینوای تاریخ است,در بستری از فرات ظهور و علقمه نور. و "عصر ظهور",رجعت دوباره بعثت در حرا و امامت در غدیر است. و."مهدی(ع)",همان محمد(ع) است در جلوه علوی وحسن حسنی وشور حسینی.و"دولت عدل",تجسم ارمان "بعثت" و"غدیر" و"عاشورا"ست."قسط قائم",همان "فلاح رسول" است در اغاز بعثت. حدیث"یملأ الارض قسطا و عدلا".

بازتاب همان "قولوا لا اله الا الله تفلحوا" در اغاز دعوت علنی رسول فلاح و پیامبر عزت واگاهی وازادیست.

آری...."غدیر",یک "کتاب مبین" است, سندی برای تداوم خط "رسالت" در جلوه "امامت". "غدیر",برای تشنگان ,چشمه زلال هدایت است  و برای ره گم کردگان , صراطی است که به "سنت پیامبر" منتهی می شود.

 "غدیر",منشور برتری "لیاقت" بر "عصبیت"است. سند برتری "ملاک" بر "ملوک" است.ادعانامه مظلومان همیشه تاریخ ,بر ضد سلطه های بیداد و جابرانه است. خوب نگاه کن.......... هنوز بر بام بلند "غدیر",دست پیامبر را می بینی که دست علی(ع)را که دست خداست -فرابرده و آن خورشید را در برابر دیدگان منتظر"تاریخ "قرار می دهد. و نام "علی(ع)"را,همچون حجتی روشن و مشعلی فروزان,به عنوان"مولی" بر می افرازد,تا راه,پس از رسول,تیره نباشد,تا اسلام به جاهلیت نگرود, تا جاهلیت مرده, در گرمای خودخواهی های قریش ,جان نگیرد.

هنوز,طنین صدای محمد(ع) را ,که فرمود: "اللهم وال من والاه و عاد من عاداه" از نای پر نوای رسول و زبان پاک پیغمبر,می شنویم,که به آستان خدای "علی آفرین" بلند است. دعاییست که مرز میان "حب و بغض"علی(ع) را ترسیم می کند,و خندقی است که یاورانش را بر نصرت و دشمنانش را در خذلان, از هم جدا می سازد.غدیر, تجسم همان خندق است  و امات و ولایت ,مهر و امضای قبول "دین" است.

غدیر,عید ولایت است.ولای علی(ع) ,کیمیای دگرگون ساز دلهاست. و....."غدیر علی(ع),هنوز هم چشمه ای لبریز از"

آب حیات" و دریای مواج از فضایل است.درخت آسمان سای و بلند بالای "ولایت", در جویبار"من کنت مولاه... "روییده است و "علی مولاه" شکوفه معطر ان "بهار رهبری" است. دلها تنها از این دریاست که سیراب می شود,وگرنه, سراسر کویر است و عطش و تنهای وسرگردانی. و چشم ها از این چشمه نور ,فروغ می گیرد و گرنه تمام ,تاریکی و تعصب و حیرت است و گمراهی.

بیایید دلها را از این دریا سیراب کنیم و چشمها را از این چشمه روشن,پرفروغ سازیم و مشام جان را سرمست آن "بوی خوش احمدی" گردانیم. غدیر؛ تجلی ولایت غدیر، نه فراموش شدنی است و نه کهنه شدنی؛ ماندگار است و پویا و زندگی ساز. غدیر، تجلی ولایت و رکن حیات معنوی انسان است.

غدیر، روز اکمال دین و اتمام نعمت حق است. غدیر، آزمایشگاه بود و علی، وسیله امتحان مدعیان ایمان، تا در جریان اطاعت از رهبری او و پذیرفتن ولایتش، صداقت او را در عمل نشان دهند. پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم، خواست تا جریان رهبری امت، از آغاز به دست پاکترین و شایسته‌ترین افراد باشد و آب زلال حق، در بستر تاریخ و زمان و در توالی نسل ها و اندیشه‌ها، آلوده نگردد و دشمنان نتوانند از آب گل آلود، ماهیِ مراد خویش را بگیرند.

بر همین اساس است که غدیر هیچ گاه فراموش نمی‌شود؛ بلکه همواره نامیرا و جاودانه باقی خواهد ماند.

عيدالله الاكبر، روز اكمال دين و اتمام نعمت

عید غدیر متن مجری

دوشنبه هجدهم ذي‌الحجّة سال دهم هجري قمري، 29 اسفند سال دهم هجري شمسي، هجدهم مارس سال 632 ميلادي

نزديك ظهر روز دوشنبه، به مجرّد ورود كاروان بزرگ پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به منطقة “غديرخم”، آن حضرت مسير حركت خود را به طرف راست جادّه و به سمت غدير تغيير مي‌دهند.

«هان اي مردم! دعوت خدا را اجابت كنيد. من پيام آور خدايم.»

اين يعني كه هنگام ابلاغ پيام مهمّي فرا رسيده است. لذا فرمان مي‌رسد تا منادي ندا كند: “همه بايستند! آن‌ها كه پيش رفته‌اند بازگردند وآنان كه پشت سرند ، خود را سريع تر برسانند... آهسته آهسته همة جمعيّت در محلّ از پيش تعيين شده جمع مي‌گردند. هم چنين از حاضران خواسته مي‌شود تا كسي زير درختان كهن سالي كه در آن جا هست نرود و آن مكان براي برپايي جاي گاه سخن راني خالي بماند.

پس از اين دستور، همة مركب‌ها متوقف و مردمان پياده مي‌شوند. آن گاه براي توقف سه روزه خيمه مي‌زنند. شدّت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغي زمين به حدّي است كه مردم و حتّي خود آن حضرت گوشه‌اي از لباس خود را بر سر انداخته و گوشه‌اي از آن را زير پاي خود قرار داده‌اند.

از طرف ديگر، پيامبر صلي الله عليه و آله چهار نفر از اصحاب خاصّ خود يعني مقداد، سلمان، ابوذر و عمّار را فراخوانده و به آنان دستور داده‌اند تا جاي گاه سخن راني را در كنار درختان بلند آماده كنند. آنان خارهاي زير درختان را مي‌كَنند و سنگ‌هاي ناهموار را جمع مي‌كنند. آن جا را جارو مي‌زنند و آب مي‌پاشند.
بعد از آن در فاصلة بين دو درخت، روي شاخه‌ها پارچه‌اي مي‌افكنند تا سايباني از آفتاب باشد. سپس در زير سايبان، سنگ‌ها را روي هم مي‌چينند و از رواندازهاي شتران و ساير مركب‌ها كمك مي‌گيرند و منبري به بلندي قامت آن حضرت ساخته مي‌شود و روي آن را با پارچه‌اي مي‌پوشانند. منبر را طوري برپا كرده‌اند كه نسبت به جمعيّت در وسط قرار بگيرد و پيامبر هنگام سخن راني بر مردم مشرف باشند تا صداي حضرتش به همه برسد و همه ايشان را ببينند. 


ادامه نوشته

غدیر....

عید غدیر متن مجری

غدیر وظیفه سنگین دیگری را نیز بر دوش غدیریان می گذارد پیامبر اكرم (ص) فرمودند باید این پیام را حاضران به غایبان و پدران به فرزندان برسانند نسل به نسل و زمان به زمان تا هیچ كس را بهانه ای نباشد كه من از غدیر بی خبر و بی اطلاعم این است كه همگان وظیفه مندیم تا دریچه هر دلی را و پنجره هر اندیشه ای را به گلستان زیبا و خوشبوی غدیر بگشاییم تا در سایه این هدایت همگان به راه تابناك الهی رهنمون شوند و از در افتادن در گمراهی ها نجات یابند و اینك برای عرض ارادت به آستان مقدس آن یگانه امیر زیارتی كه سید بن طاووس در مصباح الزائر نقل كرده است می خوانیم بسم الله الرحمن الرحیم سلام الله و سلام ملائكة المرسلین.

تنها 2 روز… به اكمال دين و اتمام نعمت الهي باقي است

شنبه شانزدهم ذي‌الحجّة سال دهم هجري قمري، 27 اسفند سال دهم هجري شمسي، شانزدهم مارس 632 ميلادي

قافلة عظيم غدير همچنان درحركت است و از “مَرُّالظَّهْران” گذشته و به آبادي بعدي يعني “عُسفان” رسيده است.

 
تا جاي گاه موعود راهي باقي نيست. جايي كه خداوند مقدّر داشته است تا رسولش، ولايت اميرالمومنين و يازده فرزند او عليهم السلام را به مردم ابلاغ كند و پس از اتمام حجّت با مسلمانان، علي را به فرمان رواييِ آنان منصوب كند، چرا كه چند روزي بيشتر از عمر مباركش باقي نمانده است. آري، خداوند هيچ گاه زمينش را بدون حجّت باقي نمي‌گذارد و پس از رسول خدا صلي‌الله‌ عليه و آله، اميرمومنان و فرزندانش عليهم السلام حجّت روي زمين خواهند بود.

از طرف ديگر، بنيان‌گذاران سقيفه مقارنِ ماجراي غدير، پيمان‌نامه‌اي امضا كرده و به نظام دادن لشكر خود پرداخته‌اند تا از رسيدن خلافت به اميرالمومنين عليه السلام جلوگيري كنند. در حقيقت در اين روز است كه صف‌آرايي جمل و صِفّين و نهروان شكل مي‌گيرد و آیين نو پاي اسلام به جاي آن كه انسان‌هاي خاكي را با دستورات الهي به افلاك ببرد، گرفتار جهنّم هوا و هوس‌ها مي‌شود. شماري دنيا طلب در بوستان دين لانه مي‌كنند و گروهي منافقانه به بهانة دفاع از دين، تيشة جاهليّت بر ريشة دين مي‌زنند.

تمام كج انديشي‌ها در تاريخ اسلام، از اين جا ريشه دارد و يكي از آثار اين پيمان نامة ناپاك و صحيفة شوم، آناني هستند كه صاحب غدير را به نام اسلام در محراب عبادت شهيد مي‌كنند و آب به آسيابِ مال پرستان و شهوت راناني مي‌ريزند كه از عدالت علوي گريزانند.

در صحيفة ملعونه خطوط نانوشته‌اي است كه غدير را تا قربان گاهِ كربلا مي‌كشاند.

چه آگاهانه فرمود امام صادق عليه السلام: «آن گاه كه آن پيمان نامه نوشته شد، حسين (عليه السلام) به شهادت رسيد.»1

... آري، اين راه خطا و اين بار كج، تا قيام موعود روزگاران، به منزل نخواهد رسيد.


-------------------------------------------------

1. بحارالانوار/24/ص366 و 28/ص123

سلام بر غدير

سلام بر غدير، سلام بر سرنوشت رقم خورده تاريخ، سلام بر چشمه هميشه زلال، سلام بر مولا علي بن ابيطالب- علیه السلام- و چه بهتر است بگوييم: « سلام بر مولا اميرالمومنين- عليه السلام- » زيرا كه لقب خاص اوست زيرا اين لقب را خداوند تعالي به ايشان عطا فرمودند.

 
سلام بر مولا، سرور، صاحب اختيار، چرا كه پيامبر فرمودند:«من كنت مولا فهذا علي مولا»

سلام بر چشمه هميشه زلال تاريخ، چشمه اي كه از اشك زلال تر و از آيينه شفاف تر است.

غدير اي سرچشمه پاكي، غدير اي حقيقت انكار ناپذير، اي حقيقت جاودانه تاريخ، اي صراط مستقيم، مگر نه اين كه غدير چراغ هميشه روشن است و هيچ وقت به تاريكي نمي گرايد؛ بس چرا بعضي ها در تاريكي و ضلالت ماندند و جايي را نديدند؟

شايد كه چشمانشان طاقت نور را نداشت و شايد كه خود چشمانشان را بستند و نخواستند كه ببينند كه صد البته اين گونه است.

مگر نه اين كه غدير حقيقت جاودانه تاريخ است و حقيقتي انكار ناپذير؟ پس چرا منكر شدند و جمع منكران و انكار كنندگان به وجود آمد؟

مگر نه اين كه غدير پيمان است و بيعت. پيمان و بيعتي كه سعادت انسان در آن بوده و هست و سعادت زندگي انسان ها در گرو آن بوده، پس چرا پيمان شكنان وجود داشته و دارند. 

غدير اي پيمان نامه هنوز باز، ما هم مي خواهيم با مولايمان عهد و پيمان ببنديم، ما هم مي خواهيم بيعت كنيم ولي نمي خواهيم پيمان بشكنيم.

پس مولا ما را هم قبول كن ما را هم از زمره پيمان بستگان دار و از خداي تعالي به كرمت براي ما ياري جوي.و حال هركس مي خواهد عهد و پيمان ببندد به قلبش بنگرد و زير لب زمزمه كند: 

« السلام عليك يا مولانا يا اميرالمومنين »

زهرا ابراهيمي (ثقفي)
 

 

تنها 3 روز… به اتمام نعمت و اكمال دين باقي است

جمعه پانزدهم ذي‌الحجّة سال دهم هجري قمري، 26 اسفند سال دهم هجري شمسي، پانزدهم مارس 632 ميلادي 

كاروانيان پس از خروج از مكّه به “سَرِف” رسيده و از آن جا تا “مَرُّالظَّهْران” آمده‌اند. هنوز تا “غديرخم” چند منزل ديگر باقي است.

 
انتخاب منطقة “غدير” از چند جهت قابل توجّه است:

نخست از آن رو كه در راه بازگشت از مكّه، نزديك دو راهيِ جدا شدن كاروان ها و تقاطع مسيرهاست. 

ديگر آن كه در آينده، كاروان هاي حج، در راهِ رفت و برگشت، با رسيدن به وادي غدير و نماز در مسجد پيامبر صلي‌الله عليه و آله، با اين جاي گاه تجديد خاطره و بيعت تازه خواهند كرد تا ياد آن در دل‌ها احيا گردد. 

سوم اين كه “غدير” محلّي بسيار مناسب براي برنامة سه روزة پيامبر صلي الله عليه و آله و ايراد خطبه براي آن جمعيّت انبوه بود. منطقة “غديرخم” بياباني باز و وسيع در مسير سيلاب وادي “جُحفه” است. اين سيلاب از مشرق به مغرب جاري مي‌شود و پس از عبور از غدير به جحفه مي‌رسد و سپس تا درياي سرخ ادامه پيدا مي‌كند و سيل‌هاي ساليانه را به دريا مي‌ريزد.

در اين مسير آب‌گيرهاي طبيعي به وجود آمده است كه پس از عبور سيل، آب‌هاي باقيمانده در آن جمع و در طول سال به عنوان ذخاير آبي شناخته مي‌شوند و به آن ها اصطلاحا “غدير” مي‌گويند. در مناطق مختلف غديرهاي زيادي در مسير سيل‌ها وجود دارد كه با نام‌گذاري از يك ديگر شناخته مي‌شدند. اين غدير هم براي شناخته شدن از غديرهاي ديگر به “غديرخم” نام‌ بردار است. كنار اين آب‌گير، پنج درخت سرسبز و كهن سال از نوع “سَمُر” شبيه درخت چنار وجود دارد كه درختي خاصّ صحراهاست. اين پنج درخت، سايباني دل‌ پذير براي مسافران خسته‌اند. 

در نتيجه، اين بيابان وسيع به عنوان مكاني مناسب براي مراسم سه روزة غدير انتخاب مي‌گردد و جاي گاه سخن راني زير همان درختان در نظر گرفته مي‌شود كه هم مشرف بر بيابان و محلّ تجمّع مخاطبان است و هم سايبان مناسبي براي ايراد خطابه.
 

 منبع

گم شده

هنگامي كه علي- عليه السلام- به دنيا آمد و رسول خدا- صلي الله عليه و آله و سلم- به خانه ابي‏طالب رفت، علي- عليه السلام- به وجد آمد و در چهره رسول خدا- صلي الله عليه و آله و سلم- خنديد و گفت: "سلام بر تو اي رسول خدا". سپس گفت: "به نام خداوند بخشاينده مهربان، تحقيقا مؤمنان رستگار شدند، آنان كه در نماز خود خشوع دارند". ( سوره مؤمنون / 1 و 2.) رسول خدا- صلي الله عليه و آله وسلم- فرمود: تحقيقا به سبب تو رستگار شدند، به خدا سوگند تو امير آن هايي كه از دانش هاي خود به آنان خوراك معنوي مي‏ دهي، و به خدا سوگند تو ره نماي آناني و آنان به سبب تو هدايت مي‏ يابند.( شفاء الصدور، علّامه حاج ميرزا ابوالفضل تهراني / ص 76 و بحار 35 / 38.)

 
از چه بگویم؟ از درد؛ از تنهایی؛ از بی کسی بشر که خود مسبب تمام دردهایش است؛ از روزگار بی عشقی از بی هم دمی از این که حتی مادران هم فرزندان و جگر گوشه هاشان را رها می کنند و به سویی می روند که سرشار از منافع مادیست. زندگی را در چه می بینند؟ خود را در چه خلاصه می کنند؟

مدام از روزگار شکایت می کنیم از این که زمانه بد شده است: امّا نه اشتباه می کنیم؛ ما انسان هاییم که بد شدیم؛ این ماایم که به خاطر هیچ و پوچ می جنگیم؛ حتی از دست فقیران هم چنگ می زنیم؛ آن ها که ندارترند؛ غنی ترند؛ چون حداقل ایمانشان حفظ می شود.


ادامه نوشته

تنها 4 روز... تا برترين عيد الهي باقي است

پنج‌شنبه چهاردهم ذي‌الحجّة سال دهم هجري قمري، 25 اسفند سال دهم هجري شمسي، چهاردهم مارس 632 ميلادي

در اين روز مكّه با ميهمان عزيز خود پيامبر خدا صلي‌الله‌عليه و آله، براي هميشه وداع مي‌كند. به فرمان الهي، حاجيان به حركت درمي‌آيند و سيل جمعيّت كه بيش از يك صد و بيست هزار نفر است، به همراه آن حضرت سفر پنج روزه تا غدير را آغاز مي‌كنند.

 
حتي پنج هزار نفر از اهل مكّه و دوازده هزار نفر از اهل يمن، در جهت مخالف مسير سرزمين خود، براي درك مراسم غدير همراه حضرت آمده‌اند.

زمان ابلاغ آخرين رسالت نبوي هر لحظه نزديك‌تر مي‌شود و پيامبر همچنان انديش ناك از سرانجام اين رسالت است. دوست و دشمن در اين كه اميرالمومنين عليه السلام تنها فرد شايسته براي جانشيني رسول خداست ، شك ندارند؛

چرا كه او اوّلين مسلمان و نخستين نمازگزار در پشتِ سر پيامبر صلي الله عليه و آله است. در دعوت نزديكان- كه به “يومُ الإنذار” نام بردار شده است- او برادر، وصي و جانشين پيامبر معرّفي مي‌شود. در ليله المبيت (شب هجرت)، اوست كه جان فداي نبوّت مي‌كند. در بدر، اوست كه كمر شرك را مي‌شكند. آسمان اُحد براي او سرودِ «لافتـي الّا علي، لا سيف إلّا ذوالفقار» مي‌سرايد.

خيبر را او فاتح است. جاي جايِ قرآن مشحون از فضايل و مناقبِ اوست و اين همه را رسول خدا صلي الله عليه و آله بهتر از هر كسي مي‌داند… اما فتنه جوياني در ميان پيروانش دارد، كه دل هايشان از حسد و كينه نسبت به علي مرتضي عليه السلام لبريز است.

«يا علي، لا يُحبُّكَ إلّا مؤمنٌ و لا يُبغِضُكَ إلّا منافقٌ.»1

«علي جان، تو را جز مومن دوست نمي‌دارد و جز منافق كسي تو را دشمن نيست.»

قلبي كه جاي گاه ايمان است، علي را دوست دارد. آري، اميرالمومنين و اولاد او عليهم السلام محور محبّت الهي‌اند. دوست دار ايشان دوست دار خداست و دل هاي اهل ايمان به سويشان پر مي‌كشد و چه زيبا فرموده است امام حسن عسكري عليه السلام:

«فرزندم، مهدي! بدان كه دل‌هاي مردم طاعت پيشه و با اخلاص، به سان پرنده‌اي كه به سوي لانه پر مي‌كشد، مشتاقانه راهي كوي توست.»2


-------------------------------------------------

1. برخي مدارك از اهل سنّت: أسني المطالب/ص8، جامع ترمذي/2/ص229، صحيح مسلم

2. بحارالانوار/52/ص35

ای غدیر

ای غدیر! تو برکه آرمیده در دل صحرا؛ اما جاری تا عمق تاریخی؛ تو چشمه؛ جوشان عشق و ایمانی؛ تو پیام آور آزادی انسانی.

ای غدیر! تو برکه ای از نور؛ طنینِ آواز حقیقت؛ بر آمده از نایِ سبزه زارانِ حیاتی 

ای غدیر! ای سایه سارِ امید رهایی بشر؛ روح ماندگار معنا و ای حدیث حادثه والا.

 
تویادگار یادها و تلاوت ارزش های تاریخی. تو؛ تداوم رسالت و توحید؛ تو؛ باز تاب فریادهای خورشیدی. 

ای غدیر! تو نه یک برکه؛که دریایی.نشات گرفته از ازل و جاری تا ابد.

ای غدیر! تو دل مایه ابراهیم خلیل در پی ریزی کعبه ایمان و فرا بردن پایه های اسلام؛ تا عرش خداوندی هستی.

ای غدیر! تو سرشار از برکت نوحه های نوح و مددکارِ رهایی کشتی او در تلاطم طوفانی.

ای غدیر! تو فرزند سعیِ ساره و هجرِ هاجر و زمزمه زمزمی.

ای غدیر! تو پاره ای از نیل که موساییان به نشانه فرو رفتن در رحمت و برکت پروردگار؛ در آن گام نهادند و به سلامت و میمنت و برکت از آن فراز آمدند.

ای غدیر! تو جان بخش دل ها ؛ هم چون دم عیسای مسیح و متبرک از زهد زکریّای پیامبری. 

ای غدیر! تو شفاف ترین آب هایی و منعکس کننده خورشیدی.

ای غدیر! تو تصویر گر قَدَر مردی هستی که تعظیم همه عصرها و نسل ها را به پیش گاه پاکِ خویش بر انگیخته است. 

ای غدیر! تو امروز آبیار هر چه گل خوش بوی ولایتی.

ای غدیر! تو شاهد بودی که کدامین انسان والا در آن روز بزرگ بر فراز همه اعصار، جای گرفت و بر تیغ فضیلت و راهبری فرا رفت. این حقیقت را فریاد کن؛ تا هر که؛ در هر کجا؛ بداند که علی- علیه السلام - ؛ آن دریای کرامت و انسانیت ؛ بر حق است.

ای غدیر! ای برکه سترگ ! ای روح آبی صحرا! ای انعکاس حقیقت مطلق! 

ای جاودانه جاری؛ برگوی! از آن روز جاودانه سخن بِران. 

ای غدیر! از دریا بگو؛ از روح پاک عالم معنا بگو. از اسرار نهان و هویدا بگو.
از پیشوای ما بگو. از آن عقد ثریا بگو. از آن محشر برپا بگو. از آن ماه تَولا بگو. از آن کعبه دل ها بگو......

هان! ای غدیر! به تاریخ بسپار! که این خاطره خطیر را هماره به یاد داشته باشد؛ و به یاد داشته باشد که اگر در برابر آن دریا سدّ نمی بستند و اگر سینه آل الله را نمی خستند ؛ نقش همة دل ها ؛ امروزه لا اله الا الله بود.

هان! ای غدیر! گواه مظلومیت مولا باش. گواه بیت الاحزان دل ها باش. گواه غنچه های لیلاها باش.

هان! ای غدیر! ای بیان قدرت ایمان! ای افتتاح خط امامت!

ای امتدادِ راه رسالت ! ای تبلور عظیم ترین حماسه جاودانه ! ای یگانه !
هم چنان؛ موج گستر بمان.هم چنان ما را به خود بخوان. هم چنان؛ عظمت را از آنِ دریا بدان. 

ای برکه! ای غدیر! ای دریا ! ای علی- علیه السلام - ! هم چنان جاودانه بمانید تا نهایت دنیا.
 

 

تنها 5 روز... تا غدير، تا اتمام نعمت باقي است

چهارشنبه سيزدهم ذي‌الحجّة سال دهم هجري قمري، 24 اسفند سال دهم هجري شمسي، سيزدهم مارس 632 ميلادي

آخرين ساعات حضور پيامبر صلي الله عليه و آله در مكّه است و به زودي كاروان حجّاج به قصد بازگشت به ديار خويش، حركت خواهد كرد.

 
امروز نيز افتخاري ديگر براي شاه جوان مردان به همراه دارد. آري، امروز است كه جبریيل بر پيامبر خدا نازل مي‌گردد و از جانب پروردگار، مدال و عنوان زيباي “اميرالمومنين” را اختصاصا براي ابوالحسن عليّ‌بن ابي‌طالب عليه السلام به همراه مي‌آورد. پيامبر خدا نيز دستور مي‌دهند تا يكايك يارانشان صاحب ذوالفقار را ملاقات كنند و ايشان را با عنوان امير اهل ايمان بخوانند و چنين سلام نمايند:

«السّلامُ عَلَيكَ يا أميرَالمُؤمِنين»1

اين دستور پيامبر صلي الله عليه و آله بعضي از صحابه را خوش نمي‌آيد و ناخرسندانه مي‌پرسند: “آيا اين عنوان از سوي خداوند و 
رسول اوست؟” پيامبر رحمت آزرده خاطر و غضبناك مي‌فرمايند: «اين حقّي است از طرف خدا و رسولش. خداوند اين دستور را به من داده است.» آن گاه انديش ناك از فرجام آخرين رسالتِ خويش يعني تعيين جانشين، راه مي‌سپرد. به راستي اين چنين مسلماناني در فرداهاي نزديك چگونه سر تسليم در برابر فرمان عظيم پروردگار فرود خواهند آورد؟ 

نطفة نخستين توطئه‌ها در همين روزها در مكّه بسته شده است. گفته‌هاي پيامبر صلي الله عليه و آله، از رحلت قريب الوقوع حضرتش خبر مي‌دهد و همه چيز از جانشيني اميرالمومنين عليه السلام بعد از ايشان حكايت دارد. آنان كه سال‌هاي سال در انديشه و آرزوي تكيه زدن بر جاي گاه حكومتِ بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله، دندان طمع تيز كرده بودند، اينك حلقة فتنه آراسته مي‌كنند و براي فرداها هم‌قسم مي‌‌شوند كه:

«اگر محمّد از دنيا رفت يا كشته شد، نمي‌گذاريم خلافت و جانشيني او در اهل بيتش مستقر شود.»2

اين متن پيماني بود كه پنج نفر از ياران نقاب به چهره و منافق پيشة پيامبر، نوشته و در ميان كعبه در زير خاك نهان كرده بودند؛ پيماني كه با عنوانِ “صحيفة ملعونه” (نوشتار شوم) از آن ياد مي‌شود و پيامبر بزرگ صلي الله عليه و آله در خطبة غدير نسبت به آن هشدار مي‌دهند. 

آيا مسلمانان به اين هشدار توجّه كردند؟

--------------------------------------------------------

1. مدارك علماي شيعه: بحارالانوار/37/صص111 و120 و مداركي از اهل سنّت كه اذعان مي‌كنند پيامبر چنين لقبي را به حضرت داده‌اند: حليه الأوليا/1/ص63 و تاريخ بغداد

2. بحارالانوار/17/ص29 و 28/ص85 و 37/ص114

تقدیم به مولای عشق

مسافران یک به یک، به میعادگاه عشق نزدیک می شوند، و آن گاه فرمانی از سوی قادر متعال نازل می گردد و پیامبر رحمت بر تمامی اهل زمین مژده می دهد: « الیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینُکُم» و دستان مهربان پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم-، دستان با صلابت علی- علیه السلام- را بر فراز آسمان بلند می کند و نوری عظیم این کره خاکی را فرا می گیرد. مژده باد بر اهل زمین مژده باد بر اهل آسمان ها.

 
علی- علیه السلام- این یکه تاز مردانگی و عدالت، علی- علیه السلام- این مظهر شجاعت و صلابت بر تخت امیری مومنان خواهد نشست. او زمین را از عدل پر خواهد کرد و عشق الهی را در دل های مومنان جای خواهد داد.او بعد از پیامبر رحمت و رافت یگانه حاکم بزرگ بر قلب مسلمین خواهد بود. و پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- این گونه فرمود: 
«هر کس من مولای او بوده ام علی مولای اوست»
و این گونه بود که خاکیان با نور پیمان بستند و دستان خود را به سوی او بلند کردند. در روزی که خداوند آن را بزرگ داشته و ملایک در آسمان ها به جشن و سرور پرداختند، علی امام اول شیعیان، امیر مومنان ، جانشین پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- شد، در سرزمینی که غدیر نام داشت.
و غدیر در روزی که بوسه بر قدم های پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- و علی- علیه السلام- می زد، شاهد بزرگ ترین و عظیم ترین حادثه تاریخ بود، و این گونه بود که غدیر میعادگاه عشق نام گرفت وعلی- علیه السلام- به سوی مسلمین دست بیعت بلند کرد.
و اینک بعد از سالیان دراز و از فرسنگ ها فاصله هنوز هم نوایی می آید، خوب گوش دهید؛ هنوز هم می توان صدای شادی ملایک را شنید. هنوز هم می توان ندای جبرییل بر پیامبر رحمت، که در تمامی گستره آسمان ها بلند بود، را شنید. هنوز هم نوای مهرانگیز پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم-، که علی- علیه السلام- را جانشین خود معرفی می کرد، به گوش می رسد. 
خوب بنگرید، چشم هایتان را باز کنید؛ هنوز هم می توان دستان مهربان علی- علیه السلام- را، که برای بیعت گرفتن به سوی ما بلند شده، ببینیم و لبخند مهربان او را، وقتی می خواهد ما را به سر منزل مقصود برساند. دست هایتان را بلند کنید تا رسیدن به نور چیزی باقی نمانده است. خوب بنگرید؛ او هنوز آن جاست، آن جا بر فراز نور ایستاده است و به ما می نگرد، و دستانش، هنوز برای بیعت بالاست.
او هنوز آن جا ایستاده، تنها و منتظر، بیایید به سویش رویم، نه به سویش پرواز کنیم. بیایید، ذره ناچیز وجودمان را در اقیانوس بی کرانة رحمتش غرق کنیم. بیایید بر دستان منتظرش بوسه زنیم و به او بگوییم که دیگر تنها نخواهد بود. بیایید با او پیمان ببندیم، پیمان عشق، ودل هایمان را به پیش گاه مقدسش هدیه کنیم. 

خجسته باد بر شما این پیمان مقدس



الهام السادات کاظمی

تنها 6 روز... تا اكمال دين باقي است

سه‌شنبه دوازدهم ذي‌الحجّة سال دهم هجري قمري، 23 اسفند سال دهم هجري شمسي، دوازدهم مارس سال 632 ميلادي

امروز آخرين روز توقّف در مِنا است و آخرين مراحل حج در حجّه الوِداع به پايان خواهد رسيد.

 
پيامبر اسلام صلي‌الله‌عليه‌وآله‌ امروز يكي از تكاليف مهمّ خود را در اين سفر- كه آموزش عملي اعمال و مناسك حجّ ابراهيمي به مسلمانان است- تمام و كمال به پايان مي‌رسانند و در هر مورد واجبات و مستحبّات آن را براي مردم بيان مي‌فرمايند. بدين ترتيب اعمال حج به پايان خواهد رسيد.

پس از پايان مراسم حج، دستور الهي بر پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله‌ چنين نازل مي‌شود:

« نبوّت تو به پايان رسيده و روزگارت كامل شده است. اسم اعظم و آثار علم و ميراث انبيا را به عليّ ‌بن ابي‌طالب بسپار كه او اوّلين مومن است. من زمين را- بدون عالِمي كه اطاعت من و ولايتم با او شناخته شود و حجّت بعد از پيامبرم باشد- رها نخواهم كرد.»1

يادگار انبيا، صُحُف آدم و نوح و ابراهيم(علیه السلام)، تورات و انجيل، عصاي موسي(علیه السلام)، انگشتر سليمان(علیه السلام) و ساير ميراث‌هاي ارجمند- كه فقط در دست حُجج الهي است و نزد انبياي پيشين و اوصياي ايشان دست به دست گشته و هم اكنون نيز خاتم انبيا صلي‌الله عليه و آله حافظ آن است- اينك بايد به وصيّ آن حضرت منتقل گردد.

پيامبر صلي الله عليه و آله، اميرمومنان عليه السلام را فرا مي‌خواند و مجلسي خصوصي ترتيب مي‌دهد تا ودايع الهي را به آن حضرت بسپارد.

بدين‌سان به اعجاز نبوي، ميراث هزاران سالة انبيا(علیهما السلام) به حضرت اميرمومنان عليه السلام سپرده مي‌شود و اين امانت‌ها از مولاي متّقيان به امامان بعد انتقال مي‌يابد... و اينك در دست مبارك آخرين حجّت پروردگار حضرت بقيه الله ارواحناله‌الفدا است.


----------------------------------------------------

1. بحارالانوار/28/ص96 و 37/ص202 و 40/ص216
 

 

کلیدی ترین پیام غدیر در سبک زندگی اسلامی

رخی بر این باور بودند و گفتند که بعد از پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله، کتاب خدا ما را بس است: «حسبنا کتاب الله».[1] و این یعنی تمسک به یک متن ساکت، بی ‌آنکه به سخنگو و مفسر واقعی آن رجوع شود و نیز به کار بستن قانون اساسی در جامعه بی آنکه فردی آگاه [2]، متولی اجرای آن باشد. 

 
دو کارکرد مهم اجتماعی پیامبر خاتم

این اعتقاد، در عمل، سبب تعطیلی دو کارکرد مهم پیامبر صلی الله علیه و آله در جامعه شد. یکی اینکه او به حکم الهی مبیّن و مفسر آیات قرآن بود تا مردم این قانون اساسی را از او فراگیرند: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»[3] ؛ و قرآن را [هم‏] به سوى تو نازل كردیم به خاطر اینكه براى مردم آنچه را كه براى [هدایتشان‏] به سویشان نازل شده بیان كنى.

و دیگر اینکه او متولی اجرای احکام دین، و قوانین قرآن کریم در جامعه بود. آیات ولایت پیامبر صلی الله علیه و آله بر مردم و الزام مردم به پیروی از دستورات آن حضرت[4] همه بر این اساس استوار است.

این خود نشان می ‌دهد قرآن کریم، بی معلم، رسالت هدایت[5]، و بی ‌متولی، وظیفه ‌ی زدودن اختلاف از جامعه [6] را هرگز آنگونه که باید ادا نخواهد کرد.

برای همین لازم بود آن دو شأن رسول خدا صلی الله علیه و آله ؛ پس از ایشان همچنان در امت اسلامی تداوم داشته باشد. برای همین، عقل حکم می ‌کند پس از او کسی در مسند جانشینی او قرارگیرد که شبیه ‌ترین افراد به آن حضرت باشد، به ویژه در اجرای این دو رسالت؛ هم تبیین کننده ‌ی وحی الهی باشد (قرآن و معارف الهی)، و هم بتواند جامعه اسلامی را به مانند رسول خدا صلی الله علیه و آله بر اساس آموزه ‌های وحیانی و نه نفسانی اداره کند.


ادامه نوشته

اگر غدیر بودم!

کاش بودم و پیمان می بستم و بر سر پیمان باقی می ماندم. کاش پیمان نمی شکستند. کاش با امامشان می ماندند. 
صف آرایی بزرگی بود همه ایستاده و یا نشسته زیر آفتاب سوزان، ولی امیدوار به رحمت واسعه الهی. قرار بود ندای حق از جانب پروردگار بوسیله آخرین پیامبر خدا- صلی الله علیه و آله و سلم- به سان رحمت به پیروان آن حضرت نازل شود. 
مگر چه شده بود؟

 
همه منتظر بودند تا پیامبر خاتم- صلی الله علیه و آله و سلم- اعلام كند که بعد از خود چه کسی سرپرستی و صاحب اختیاری را به عهده خواهد گرفت. همه دست به سینه، دل به فرمان او بسته اند. از راه های دور و نزدیک آمده بودند تا بشنوند و ببینند آخرین پیام پیامبر خود را که بارها در جاهای مختلف بیان کرده بود. 
آن ها که شنیدند و بودند به آن ها که نشنیده اند و نبوده اند برسانند. پدران و مادران به فرزندانشان و همان طور به نسل های بعد تا قیامت منتقل شود. پیام ولایت در یک زمان و مکان مشخص گفته شد، ولی برای تمام نسل ها و زمان ها قابل اجرا است.

آه خدای من! آرزو داشتم كه آن شوره زار را در آن روز گرم توقف دیده بودم!

دست بیعت به امام زمانم می دادم. گویند تشت هایی قرار دادند پشت پرده، که خانم ها به این ترتیب با مولای خود عهد ببندند. اگر من آن جا بودم آن آب را سرمه ای بر چشمان خود و یارانم می کشاندم چون به واسطة آن امام، برکت پیدا کرده بود و مثل جانم از آن دفاع می کردم.
ولی چه شد؟ چه بیعتی که فقط چند صباحی گذشت و در روز شهادت پیامبر اکرم 28 صفر وقتی گل باغ بهشت را از بین مردم چیدند، بلافاصله جریان سقیفه و داستان غم انگیز شهادت حضرت زهرا- سلام الله علیها- و غم هایی که بر ائمة اطهار وارد کردند. اگر حقیقتا بیعت راستین بود این همه خون های نا حق از اهل بیت نمی ریخت.
حالا بیایید با هم دست به آسمان برداریم و با خدای خود پیمان ببندیم که با امام زمان خود هستیم و به ولایت و امامت امام عصر- علیه السلام- می مانیم. آن روز خدا را شکر می کنیم که ولایت امیرالمومنین علی- علیه السلام- را پذیرفته ایم و بر سر پیمان با امام مهدی-علیه السلام- خواهیم ماند.


الهام السادات کاظمي

تنها 7 روز... به عيد الله الاكبر باقي است

دوشنبه يازدهم ذي‌الحجّة سال دهم هجري قمري، 22 اسفند سال دهم هجري شمسي، يازدهم مارس سال 632 ميلادي

تنها 7 روز... به عيد الله الاكبر باقي است

 

روز يازدهم از ماه ذي‌الحجّه روز ستيز با شيطان است. پيامبر خدا صلي‌الله عليه و آله و يارانشان در پس اعمالي كه ديروز در مِنا انجام داده‌اند، ديشب را در اين وادي بيتوته كرده‌اند و اينك به رَمْيِ جَمَرات سه‌گانه، به نشانة نفرت از شيطان مشغول‌اند.
تنها 7 روز... به عيد الله الاكبر باقي است
اميرمومنان مبارزه با شيطان را چه زيبا، به تمامي اهل ايمان مي‌آموزد و به راستي تنها اوست كه لياقت اِمارت بر مومنان را دارد!

از 70 كشته قريش در بدر، او به تنهايي نيمي از بزرگان شرك را به خاك هلاكت مي‌نشاند. در اُحد، يازده پرچم‌دارِ سپاه شيطان را به زانو در ‌مي‌آورد. خندق يادآور ضربتي است كه از عبادت إنس و جن تا روز قيامت برتر است. خيبر حكايت از مبارزة يك تنة آن شه سوار اسلام در برابر شياطين يهود دارد؛ آن گاه كه ضربت او كلاه خود و دستار سرِ پهلوانِ يهود “مَرْحَب” را تا به دندان دو نيم مي‌كند و صداي آن ضربت تا دور دست شنيده مي‌شود و نويد پيروزي را با خود به پيش گاه پيامبر صلي‌الله عليه و آله مي‌رساند.

آنك... اميرالمومنين عليه السلام است كه به جنگ مي‌رود و پيامبر خدا صلي‌الله عليه و آله چنين خطابش مي‌كند:

«يا علي، به پيش رو كه جبریيل از راست تو، ميكایيل از جانبِ چپ تو، عزرایيل در جلويت و اسرافيل در پشت سرت قتال مي‌كنند و نصرت الهي بالاي سرِ توست و دعاي من از پي، تو را همراهي مي‌كند.»1


-----------------------------------------------------------------

1. مدارك علماي شيعه: بحارالانوار/21/ص18 و برخي مدارك از اهل سنّت: مسند احمد/1/ص199، كنزالعمّال، ذخائر العقبي، مستدرك الصحيحين

خانة دل

باید عشق را به خانه آورد .مهر به خوبان؛ عشق به پاکان و به امامان- علیهم السلام- ؛ و در رأس آنان به مولایمان علی - علیه السلام- و ... غدیر. 

اگر محبت مولا- علیه السلام- در خانه ای راه یافت؛ آن خانه، خانه نیست؛ بهشت است و اگر نه، جهنمی سوزان، از پریشانی و عصیان .

 
اگر به کودک و جوانان خورشید را نشان دهیم، تابش آفتابش را خود خواهند دید و اگر علی- علیه السلام- را به آن ها شناساندیم لذّت نوازش و عنایتش را خود خواهند چشید.

از همه عظمت های عرش و فرشی، آسمانی و انسانی اش بگوییم. بگوییم که او افضلی است که تنها یک ماه تابان مثل و مانندش بود و آن هم برادرش رسول خدا - صلی الله علیه و آله وسلم- که او صدف وی بود و وی مروارید او. و تنها یک ستاره همتایش بود و همسرش و او هم کوثرش.

بیاییم دلِ اهل خانه را آب و جارو زنیم، گرد و غبار کدورت از آن ها بزداییم و پنجره هایش را به روی نسیم بهاری بگشاییم.

آن هاهم که سرشتی فاطمی دارند هم راه نسیم بهاری خواهند شد و این مزه شادمانی عدیر درکامِ آن ها سرایت خواهد کرد. آن گاه می توانی در صحفه دیوار اتاق بنویسی:

خانه ام پُر زِعطر ِنام علی- علیه السلام- است!
من علوی هستم و سقیفه ای نیستم.

واین رسم؛ درس بزرگی است برای من و تو که سر آن داریم که برای رونق بخشیدن به غدیر و مذهب کاری بکنیم.

تنها 8 روز… به برترين عيد اسلام باقي است

يك‌شنبه دهم ذي‌الحجّة سال دهم هجري قمري،21 اسفند سال دهم هجري شمسي، دهم مارس 632 ميلادي
امروز روزي پرخاطره است. روزي كه بوي بندگي خالص ابراهيم و اسماعيل عليهما السلام را با خود دارد. روزي كه قرن‌ها پيش، پدر و پسري، سرافراز از امتحاني بزرگ، مدال افتخار به سينه آويختند و عيد بزرگ اضحي و آيين ذبح قرباني، با ايثار آنان و هديه بهشتي جبریيل به يادگار ماند.

امروز پيامبر صلي‌الله عليه و آله و همراهانش در مِنا قرباني مي‌كنند. پس از آن، پيامبر صلي‌الله عليه و آله پيروان خويش را مخاطب قرار داده مي‌فرمايند: «چند صباحي بيش از عمر من باقي نمانده است. اگر در فرداي روزگار نباشم، اين برادرم علي است كه در مقابل گمراهان خواهد ايستاد.» سپس آنان را به امانت‌داري توصيه كرده مي‌افزايند:

«من دو چيز گران‌بها در ميان شما به امانت مي‌گذارم كه اگر به اين دو چنگ زنيد، هرگز گمراه نخواهيد شد: كتاب خدا و عترتم، يعني اهل بيتم». اين گفتار درخشان پيامبر خدا، به عنوان “حديث ثقلين” جاودانه در تاريخ مسلمانان باقي ماند.1

در اوّلين روزهاي هجرت پيامبر صلي الله عليه و آله به مدينه، به امر آن حضرت مهاجران و انصار پيمان اخوّت و برادري با يك ديگر مي‌بندند و رسول اكرم صلي‌الله عليه و آله براي هر يك از كساني كه در مسجد النّبي حاضر شده‌اند، برادري معيّن مي‌فرمايند. اميرالمومنين عليه السلام در آن ميان تنها مي‌ماند؛ براي او برادري تعيين نشده است. در اين هنگام با ديدگاني اشك‌آلود به حضور پيامبر مي‌رسد: «براي هر يك از ياران خويش برادري تعيين كرديد، ولي ميان من و كسي پيمان اخوّت برقرار نفرموديد!» در اين لحظه پيامبر خدا كلامِ تاريخي خود را- كه مبيّن مقام و موقعيّت آن سرور راستان است- ايراد مي‌فرمايند:

«أنتَ أخي في الدُّنيا وَ الآخِرَه وَ الَّذي بَعَثَني بِالحَقِّ ما أخَّرْتُكَ إلّا لِنَفسي.»2

«تو در اين جهان و سراي ديگر برادر من هستي. به خدايي كه مرا به حق برانگيخته است، من تو را، جز براي خود نگاه نداشتم.» 

اين مظلوم بزرگ تاريخ به زودي در مصيبتِ فراق برادر خواهد گريست... اي كاش مولا را تنها همين يك مصيبت مي‌بود... او بايد در فراق بانوي دو سرا نيز بگريد.


---------------------------------------------------------

1. برخي مدارك از اهل سنّت: مستدرك الصحيحين/3/ص109، خصائص نسايي/ص21 (هر دو مدرك صريحاً اشاره دارد كه حديث فوق در غديرخم نيز بيان شده است)

2. مدارك علماي شيعه: بحارالانوار/38/ص336 و برخي مدارك از اهل سنّت: مستدرك الصحيحين/3/ص14، رياض النضره/2/ص167
 

 

حدیثی که به تنهایی برای اثبات ولایت کافیست!

حدیثی که به تنهایی برای اثبات ولایت کافیست!
 
 
برخی، در تلاش برای توجیه آنچه بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله در جامعه اسلامی اتفاق افتاد، برداشتی از کلمات آن حضرت در غدیر خم ارائه می دهند که نتیجه اش امری غیر از بحث خلافت است. در برابر این تلاش عالمان شیعی سعی داشته اند با ارائه دلایل بیان کنند که رسول خدا صلی الله علیه و آله در غدیر خم جانشین بعد از خود را تعیین فرموده است.

با رجوع کوتاه به تاریخ دویست ساله ابتدای اسلام، روشن می شود معنای حدیث غدیر در آن زمان بسیار واضح بوده است. از جمله وقایع تاریخی که نشان دهنده وضوح حدیث غدیر است، بحث هایی است که بین بزرگان صدر عالم اسلام[1] روی داده است؛ بزرگانی که عموما مخالف امامت علی بن ابی طالب علیه السلام بوده اند.[2] مناشده ‌ی[3] امام علی علیه السلام با اهل شوری، مناشده‌ی امام حسین علیه السلام با بزرگان جهان اسلام، مناشده ی اصبغ بن نباته با ابوهریره و مناظره مامون عباسی با علمای زمان خود چهار نمونه از این موارد است.

 
ادامه نوشته

غوغا در غدیر

دشت غوغا بود، غوغا بود، غوغا در غدیر
موج مى‏زد سیل مردم، مثل دریا در غدیر

تشنگی‌ها بود و توفان بود و شن بود و غبار
محشرى از هر چه با خود داشت صحرا، در غدیر
 
 
 
کاروان آرام و بى تشویش لنگر مى‏ گرفت
تا بگیرد کاروان سالارشان جا در غدیر

گردها خوابید کم کم، کاروان خاموش شد
تا پیمبر خود چه خواهد گفت آیا در غدیر!

تا افق انبوه مردان صحارى بود و دشت
و سکوتى، تا کند آن مرد لب وا در غدیر

مرد اما با نگاهى گرم در چشمان شوق
جستجو مى‏ کرد محبوبش على را در غدیر

پس به مردان عرب فرمود: "بعد از من على است
هر که من مولاى اویم اوست مولا در غدیر"

گردها خوابیده بود و کاروان خاموش بود
خوانده مى‏ شد انتهاى قصه ما در غدیر

در شکوه کاروان آن روز با آهنگ زنگ
بى گمان بارى رقم مى‏ خورد فردا در غدیر

اى فراموشان باطل! سر به پایین افکنید!
چون پیمبر دست حق را برد بالا در غدیر

حیف! اما کاروان منزل به منزل مى‏ گذشت
کاروان مى‏ رفت و حق مى‏ ماند تنها در غدیر!

علیرضا سپاهى لائین
 
 
 

تنها 9 روز… به عيد الله الاكبر باقي است

شنبه نهم ذي‌الحجّة سال دهم هجري، 20 اسفند ماه سال دهم هجري شمسي، نهم مارس سال 632 ميلادي

امروز، روز خودشناسي، روز بازخوانيِ كرده‌ها و ناكرده‌ها، روز اعتراف به گناهان و راز و نياز با خداوند و روز معرفت نسبت به حجّت خداست. امروز، روز عرفه است و جايي كه ما از آن سخن مي‌گوييم، صحراي عرفات.

عرفات در روزگار ما، مشخص‌ترين مكاني است كه حجّت خدا و جانشين پيامبر‏، مهدي موعود عجّل الله تعالي فرجَهُ الشّريف در آن حضور مي يابند و به جمع حاجيان گرما مي‌بخشند . با آن حضور مقدّس، اگر حاجيان رسول خدا صلي الله عليه و آله را در كنار خود نبينند، مولاي متّقيان را نيابند، وجود امام مجتبي را احساس نكنند، زمزمة دعاي سيّد الشهدا را نشنوند و امام سجاد را و حضرت باقر را و... به حق كه حجّشان ناتمام است.

عجب صحرايي است عرفات و عجب روزي است عرفه!

در چنين روزي، پيامبر خدا صلي‌الله عليه و آله تا طلوع آفتاب در مِنا حضور داشتند و سپس به عرفات تشريف فرما شدند. نيك كه بنگريم در محلّي به نام “ نمره” خيمة رسول الله را خواهيم ديد و چون در سخنان حضرتش دقّت كنيم، بوي خدا حافظي خواهيم شنيد. آفتاب عمر حبيب خدا صلي الله عليه و آله انديشة غروب دارد و واپسين سفر اين سفير الهي با ابلاغ آخرين تكاليف رسالتش سپري مي‌شود. 

پيامبر برگزيده صلي الله عليه و آله دغدغه‌اي بزرگ در سينه دارد. مي‌داند كه بايد در واپسين روزهاي حيات، جانشينِ خود را به مردم بشناساند. جبریيل در شام گاه روز قبل، بار ديگر پيام معبودش را به وي ابلاغ كرده است كه اگر چنين نكند گويي رسالتش را به انجام نرسانيده است.

روزهايي سخت و حسّاس در پيش است و پيام‌آورِ امينِ الهي بايد كه براي رسانيدن پيام كردگارش دل هاي رميدة پيروان را آماده سازد. همين ديشب بود كه صداي حضرتش گفتار جبریيل را براي مومنان فرياد مي‌كرد:

«خوشبختي واقعي و تمامي سعادت و نيك بختيِ حقيقي، از آنِ كسي است كه علي را در زندگي و پس از مرگش دوست بدارد.»1


------------------------------------------------

1. مدارك علماي شيعه: بحارالانوار/39/صص257 و 274 و برخي مدارك مربوط به اهل سنّت: مجمع الزوائد هيثمي/9/ص132، كنزالعمّال/6/ص400، فضائل الصحابه بيهقي، ذخايرالعقبي علي بن سلطان
 

 

عهدی غدیری

ای انسان های آگاه و بیدار! آیا می پندارید که رسول خدا- صلی الله علیه و آله و سلم-مثل سایر آدمیان کاری بیهوده و بی فایده انجام می دهد؟ گمان می کنید که چرا آن آفتاب عالم تاب از ماه ها پیش فرمان داد تا جارچیان به همه شهرها و کشورها اعلام کنند که پیامبر اکرم- صلی الله علیه و آله و سلم- امسال آخرین حج خود را انجام می دهند؟

 
پس هر آن کس که استطاعت و توانایی دارد، برای انجام مناسک حج به کاروان رسول الله بپیوندد. آیا هدف او جز این بود که حج را به طور عملی به مسلمین آموزش دهد؟ امّا او که نبی مرسل و پدر امّت نوپای اسلام بود، علاوه بر آن، مأموریّت خطیر دیگری را نیز به عهده داشت .

روشن فکران تاریخ و ای دل سوزان بشریّت آیا می پندارید که نبی اکرم- صلی الله علیه و آله و سلم- جامعه اسلامی را که 23 سال با رنج و مشقّت پرورش داده، بدون رهبر و جانشین رها می کند؟

و منتظر است تا شما بعد از او، خودتان با برگزاری شورا و نظرخواهی احمقانه تان برای پیامبر و جامعه اسلامی خلیفه و جانشین تعیین کنید؟

رسولی که از جوانی به محمد امین شهرت داشت، به فرمان الهی دستور توقف حاجیان را در بیابان گرم و سوزان غدیر خم صادر می فرماید. اعلام می دارد که رفتگان باز آیند و آنانی که هنوز نرسیده اند برسند.

سپس با جحاز اشتران کاروان، منبری به پا کرده بر روی آن ایستاده و طی خطابه و سخنرانی طولانی که آخرین کلام و گفتار رسمی و علنی پیامبر اکرم- صلی الله علیه و آله و سلم- قبل از وفاتشان بود؛ امیر المؤمنین علی- علیه السلام- را به طور آشکارا و علنی به تمامی حاضران معرفی کرده و ایشان را ولی و جانشین و امام پس از خود قرار می دهند. همان طور که بارها و بارها این نکته را به مردم گوش زد کرده بودند. از همان دعوت عشیره تا به امروز. 

و امروز آخرین بار و اتمام حجّت برای همگان بود و از حاضران می خواهند تا به غایبان پیام- من کنت مولا فهذا علی مولا- را برسانند. 

اینک پیام غدیر به لطف امام غدیر بعد از 1400 سال به ما هم رسید و هنگامه آن رسیده که ما نیز هم چون غدیریان آن زمان که با مولای خود دست بیعت دادند، با مولا و سرور و صاحب خود دست بیعت دهیم.
و صبح گاهان با سردادنِ سرود صبح گاهی دعای عهد، عهدی تازه با امام خود امضا کنیم که پیوسته در رکاب آن حضرت قدم بر داشته، تا شاید جز دوستارانش قرارمان دهد. و امید آن داریم که باقی مانده از عمرمان را در دوران ظهور و حضور حضرتش سپری کنیم. 

مهدیه السادت ذوقي

تنها 10 روز... به عيد سعيد غديرخم باقي است

جمعه هشتم ذي‌الحجّة سال دهم هجري قمري، 19 اسفند سال دهم هجري شمسي، هشتم مارس 632 ميلادي

امروز روز تَرْويه است. ترويه به معناي ذخيره كردن آب است و چون بايد براي توقّف در عرفات و بيتوته در مشعرالحرام و نيز اعمال خاصّ مِنا، حجّاج به فكر ذخيرة آب باشند، به آن “يوم الترويه” گفته‌اند.

 
اين نام از حجّ ابراهيم و اسماعيل عليهما السلام به يادگار مانده است؛ چراكه جبریيل به ايشان توصيه كرد تا براي عرفات و مشعر و مِنا آب با خود بردارند. در اين روز از حجّ وداع بود كه پيامبر صلي‌الله عليه و آله به همراه تمامي همراهان از مكّه خارج شدند و از راه مِنا به سوي عرفات رهسپار شدند.

رسول خدا صلي‌الله عليه و آله به هنگام احرام بستن در ذي‌الحُلَيْفه بيش از شصت قرباني با خود آورده بودند. از همين رو، بعد از اتمام اعمال طواف و سعي در مكه همچنان تا اعمال عرفه و مِنا در احرام باقي ماندند. اميرالمومنين عليه السلام و ديگر كساني كه قرباني با خود داشتند نيز، چنين كردند، اما كساني كه قرباني با خود نداشتند و همگي در مكّه از احرام خارج شده بودند- به غير از تعدادي به ظاهر مسلمان كه به تكليف عمل نكردند- امروز دوباره به قصد حجّ تمتّع احرام بستند و در كنار پيامبر صلي‌الله عليه و آله به راه افتادند.

مكّه، در واپسين ماه‌هاي عمر رسالت، يادآور خاطراتي از سال هاي آغازين دعوت نبوي است كه در آن، پيامبر خدا صلي‌الله عليه و آله همانند اين سفر، به ابلاغ وصايت علوي مامور بودند. در دعوت نزديكان خود، دست مولا اميرالمومنين عليه‌ السلام را- در حالي كه عمر آن حضرت حدّاكثر 13 سال بود- گرفته، فرمودند: 

«إنَّ هذا أخي و وصيّي و خَليفَتي فيكُم، فَاسمَعوا لَه وَ أطيعوهُ.»1

«به راستي كه اين جوان، برادر من، وصيّ من و خليفة من در ميان شماست. پس به سخنانش گوش فرا دهيد و اطاعتش كنيد.»


---------------------------------------------------------------

1. مدارك علماي شيعه: بحارالانوار، ارشاد شيخ مفيد، تفسير مجمع 
البيان و برخي مدارك مربوط به اهل سنّت: مسند احمد/1/ص159، تاريخ طبري، خصائص نسايي، كنزالعمّال

آداب ویژه غدیر (سطح فرهنگ سرا)

http://media.ismc.ir/Larg/old/uploads/ghadi%20llll_117383.jpg

 

1-چراغانی و تزیین و نصب پوستر،تراکت و طرح های تبلیغی و شعارهای مناسب در اماکن و محل های مناسب.

2-بر پایی جشن برای بزرگ داشت مقام مولا و ابلاغ کلام رسول خدا- صلی الله و علیه -.

3- بر پایی نمایش گاه کتاب به منظور آشنایی بیشتر مردم با امیر المؤمنین - علیه السلام- 

4- بر پایی نمایش گاه های هنری شامل تابلوها و طرح های پیرامون وجود مقدس مولا و واقعه غدیر.

5- برگزاری مراسم شب حدیث درباره حضرت علی- علیه السلام- 

6- برگزاری مراسم شب شعر در باره حضرت علی – علیه السلام-

7- تبلیغ جهت حفظ و خواندن زیارت امین الله و سعی در مداومت آن.

8- تهیه و توزیع خطبه غدیر.
 

یا علی ای اسدالله الغالب

یا علی ای اسدالله الغالب، ای زاده کعبه، ای تو کفو زهرای اطهر، پیروز بر خصم کافر؛ بَرکَنی از بُن به هنگام خیبر بساطِ ستم گر. و در آن هنگام که در صحرای عطش گرفته؛ در جحفه ندای رسول الله– صلی الله علیه و آله و سلم- بلند شد که: ایها الناس اُجیبوا داعی الله أنا رسول الله– صلی الله علیه و آله و سلم– و در غدیر خم مرکب ها و زنان و مردان متوقف شدند و فرمان داد آن چهار نفر سلمان، مقداد، ابوذر و عمار( که یاران مهدی اند) سایه ساری بسازند و منبری آماده کنند.

 
رسول خدا– صلی الله علیه و آله و سلم- دستش را بالا گرفت و فرمود: من کنت مولاه فهذا علی مولاه. و خدایا دوست بدار هر که علی رادوست دارد، و دشمن بدار هر که علی را دشمن بدارد. و آن امین وحی دو گوهر نایاب کتاب و عترتش را به مردم سپرد.

آن کور دِلان بد نیّت با رنگ نیرنگ تهنیت گفتند. امّا از همان اوان بخل و کینه ورزیدند و در آن گاه که از کردار پلیدان کافر، آسمان می خروشید و زمین بناله وفغان افتاد که همسرت دخت نبی به میان شقاوت؛ و تو یکتا امیر به سکوت؛ در احاطه دون صفتان! و در آن زمان که بغضِ گلویت به چاه منعکس می شد. و به وقت ماه خدا و تو در محراب نمار؛ یکی از منفورترینان عرش خدا، مدار وجود را لرزاند. تنها تو امیر بودی، هستی و خواهی بود .

مرضیه سهرابی

آداب ویژه غدیر (مساجد و حسینیه ها)

http://media.ismc.ir/Larg/old/uploads/ghadi%20llll_117383.jpg

 

1-ایجاد عقد اخوت با شیعیان.

2-خواندن زیارت غدیریه.

3-تهیه و توزیع خطبه غدیر.

4-اقامه نماز روز غدیر.

5-تبلیغ جهت حفظ و خواندن زیارت امین الله و سعی در مداومت آن.

6-چراغانی و تزیین و نصب پوستر، تراکت و طرح های تبلیغی و شعارهای مناسب.

7- بر پایی نمایش گاه کتاب به منظور آشنایی بیشتر مردم با امیر المومنین- علیه السلام-

8- بر پایی جشن برای بزرگ داشت مقام مولا و ابلاغ کلام رسول خدا – صلی الله علیه وآله-.

9-برگزاری مسابقات عمومی در مجالس در جهت بزرگ داشت نام غدیر.

10- تهیه مجمو عه ای از مجلدات کتاب الغدیر.
 

آداب ویژه غدیر (مراکز تولیدی فرهنگی)

http://media.ismc.ir/Larg/old/uploads/ghadi%20llll_117383.jpg

 

1-طراحی کارت پستال جهت بزرگ داشت روز غدیر. 

2-طراحی بسته بندی مخصوص غدیر.

3- تهیه پوستر و پلاکارد جهت عرضه در مکان های عمومی.

4- تولید انواع کاغذ کادو جهت بسته بندی های ایام غدیر با حفظ و پاس داری از کیان مذهبی و عقیدتی. « از یاد نبریم که معمولا مردم کاغذ کادو را دور می ریزند.»

5- طراحی و تولید بازی های هدف داردر جهت بزرگ داشت روز عید غدیر.

6- ارایه طرح های هنری در این زمینه ( رایانه، نقاشی، طراحی و ...)

7- تهیه پیک و مجلات مناسب ایام غدیر.

8- تهیه انواع قاب عکس های هنری جهت نصب، تابلوهای مربوط به غدیر و حضرت علی – علیه السلام-.

9- تهیه سر رسید از غدیر تا غدیر.

10- طراحی جدول های مربوط به غدیر جهت استفاده گروه های مختلف سنی.
 
ادامه نوشته

ایام غدیر است

ایام؛ ایام غدیر است؛ و پیامبر به فرمان خدا بر سرِ چشمة غدیر ایستاده اند و نظاره می کنند امت را؛ تا یک پارچه شوند و گِرد هم آیند.و برایشان بگوید فرمان الهی را که« ای مردم من« صراط مستقیم ام » که خداوند شما را به پیروی آن امر فرموده است، آن گاه پس از من علی و پس از او فرزندانم از نسل او.»

 
برایشان بگوید: ( خداوند به من امر کرده که از زبان های شما اقرار بگیرم و چنان که خبرتان دادم؛ نسل من از صلب علی است. ) و سپس فرمان دهد که( همگی یک پارچه بگویید؛ شنیدیم و اطاعت می کنیم و خرسندانه سر تسلیم فرود می آوریم. بر این عقیده زنده ایم و با آن می میریم و با آن محشور می شویم؛ تغییر نمی دهیم و تبدیل و انکار نمی کنیم؛ تردید به دل راه نمی دهیم و از این عقیده بر نمی گردیم و پیمان نمی شکنیم. )
 
امّا؛ امّا چه تلخ است حقیقتی که واقع شد؛ پیمانی که شکست؛ عهدی که گسسته شد و حقّی که ادا نشد و منبری که گستاخانه غصب شد؛ قلمی که می بایست در دستان ِمردِ علم و فهم و کمال می بود؛ هم او که باب علم نبی بود هم او که اوّل کاتب و مفسّر و ماول قرآن بود؛ خودش و قرآنش هر دو متروک و مهجور ماندند.
 
چه زود این فرمایش هشدار دهنده رسول خدا به نمایش امّت درآمد و دسیسه بازان جاده پرستِ سیّاس همان سنت شکنان دغل باز ؛مجری آن گشتند؛ ( به خدایی که مرا مبعوث داشت قسم! امّت من همان راهی را که امت های گذشته پیمودند خواهند رفت. )(1)
اگر آنان وعده 30 روزة موسی را به 40 روز تاب نیاوردند و گوساله پرست گشتند این امّت هنوز پیکر پیامبرشان برخاک مانده به دور گوساله سامری جمع شدند. زود صراط مستقیم را گم کردند.
 
چه زود فراموش کردند ولایت ِ ولی اللهی امیرالمؤمنین را؛
چه زود اسدالله را تنها گذاشتند و گذشتند. سیف اللهی او را از یاد بردند؛ 
به گرد کعبه گشتند و فراموش کردند که حقیقت کعبه همان مولود کعبه است که اکنون؛ جای دیگر تنها و غریب مانده و در خلوت و سکوت و انزوای جهل امّت اسیر گشته. 
 
و امروز؛ فرزندش– همان ادامة صراط مستقیم الهی- در غربت گناه و نافهمی ِهمان مردمِ عهد شکن، هم چون خورشید پس ابر؛ غایب از نظرها؛ در پس پرده غیبت است؛ پرده ایی به ضخامت جهل و گناه؛ که امّت با رها کردن ریسمان الهی همان جهل الهی که به اعتصام به آن امر شده ایم؛ آن را تا روی قلب و روح و دیده های خود پایین افکنده اند.
 
بیایید بار دیگر یک پارچه و متحد و خرسندانه در کنارِ غدیری دیگر جمع شویم و در حضور پیامبر الهی به ندای« من کنت مولاه فهذا علی مولاه» پاسخ مثبت داده و لبیک بگوییم.
به ریسمان محکمش بیاویزم و تا اوج ملکوت خدا بالا برویم؛ و شیرینی طعم ولایت الهی او را بچشیم و دربهشت عدن خدا زندگی کنیم.

مریم ذنوبی 

(1) کمال الدین ص 572 ، مجمع البیان ص 462
 

 

تنها 11 روز… به عيد الله الاكبر باقي است

مكّه همچنان پذيراي ميهمان عزيز خويش است و ميهمان بزرگ در بيم و انديشة رسالتي كه برگردن دارد؛ از سويي بايد كه اعمال حج را مو به مو به انجام رساند و مسلمانان را با مناسك حج آشنا كند و از سويي ديگر، به بزرگ ترين و حسّاس‌ترين تكليف خود در اين سفر جامة عمل بپوشاند.

 
چه چيز رسول خدا صلي‌الله عليه و آله را اين چنين انديش ناك كرده است؟ مگر از چه چيزي بيم دارد كه اين چنين از فرجام پيروان خود احساس خطر مي‌كند؟ نيك بنگريم و در لابه‌لاي خيل همراهان او بگرديم تا دريابيم كه كدام انديشه پيامبر صلي‌الله عليه و آله را مي‌آزارد؟ 

مي‌دانيم كه حضرتش به هنگام خروج از مدينه به قصد مكّه بيش از شصت قرباني به همراه داشت و كساني نيز در قافله بودند كه با خود قرباني به مكّه آورده بودند. به فرمان پيامبر صلي‌الله عليه و آله، اين گروه بايد بعد از انجام اعمال خود در مكّه، تا سر بريدن قرباني در مِنا به حال احرام باقي مي‌ماندند؛ اما تكليف آنان كه با خود قرباني نياورده بودند نيز روشن بود. آنان مي‌بايست بعد از سعي صفا و مروه از احرام خارج مي‌شدند و براي عزيمت به عرفات دوباره احرام مي‌بستند. اين وظيفه و تكليف شرعي آنان بود كه پيامبر صلي‌الله عليه و آله به آنان ابلاغ فرموده بودند.

دريغا... كه بودند كج انديشاني كه عليرغم تاكيد پيامبرشان، جاهلانه راه خود رفتند و در احرام ماندند! آنان لب به اعتراض گشودند: «روا نيست پيامبرمان در احرام باشد و ما به كارهايي مشغول شويم كه با خروج از احرام بر ما حلال شده است؟»1 گويي بيش از پيامبر خدا، از دين و تكليف خبر داشتند!

به‌ راستي، اين كج انديشان چگونه در برابر تكاليف مهمّ الهي سر تسليم فرود خواهند آورد؟

--------------------------------------------------------------

1. مدارك علماي شيعه: بحارالانوار/21/ص391، اصول كافي و برخي مدارك مربوط به اهل سنّت: مسند احمد/1/ص50 و سنن ابي داود در حاشية شرح زرقاني بر مؤطاي مالك

تنها 12 روز... به عيد الله الاكبر باقي است

دومين روز اقامت پيامبر صلي‌الله عليه و آله در مكّه قبل از عزيمت به عرفات است. اميرالمومنين عليه السلام نيز به مكّه آمده و از اعمال طواف و نماز و سعي فارغ شده‌اند.

 
بعد از ديدار پيامبر صلي‌الله عليه و آله، اميرمومنان عليه السلام نزد سربازان و همراهان خود بر مي‌گردند تا آنان را براي رسيدن به مكّه فرماندهي كنند. آن حضرت در سفر خود به يمن ماموريت داشتند تا بخشي از جِزية مسيحيان نجران را، در قالب يك هزار دست لباس، از ايشان تحويل بگيرند و همراه بياورند. 

اميرمومنان عليه السلام هنگامي كه براي ديدار با پيامبر خدا صلي الله عليه و آله، لشكرِ خويش را در نزديكيِ مكّه گذاشته، خود به نزد پيامبر مي‌شتابند، آن لباس‌ها را به جانشين موقت خود مي‌سپارند؛ اما در بازگشت، متوجّه مي‌شوند كه لباس‌ها در ميان سربازان تقسيم شده و آن ها را به عنوان لباس احرام برتن كرده‌اند!

اين عمل بر عليّ مرتضي عليه السلام سخت گران مي‌آيد و جانشين را مورد بازخواست قرار مي‌دهند كه: چرا چنين كرده است؟ وي مي‌گويد: سپاهيان اصرار كردند تا من اين لباس‌ها را به امانت به ايشان بسپارم و پس از انجام حج بازپس گيرم. اما حضرت امير عليه السلام كه اختياري اين‌گونه براي آن مرد در بيت المال مسلمين قایل نيست، همة لباس‌ها را از سربازان باز پس مي‌گيرد و در مكّه تحويل پيامبر مي‌دهد.

عدالت و امانت علوي، همراهان حضرتش را خوش نمي‌آيد. لذا به پيش گاه پيامبر شرف ياب مي‌شوند و شكوه مي‌آغازند. پيامبر رنجيده از كردار و گفتار آنان، يكي از ياران خود را مي‌طلبند و از او مي‌خواهند كه در ميان اين گروه شكوه‌گر بپاخيزد و پيام حضرتش را چنين ابلاغ كند: 

«از بدگويي درباره علي دست بداريد و زبان در كام‌گيريد! او در اجراي دستور خداوند، بي‌پرواست و در كار دين‌داري‌اش سستي روا نمي‌دارد.»1



--------------------------------------------------------------------------------

1. مدارك علماي شيعه: بحارالانوار/21/ص385، ارشاد شيخ مفيد و برخي مدارك مربوط به اهل سنّت: مسند احمد/3/ص68، مستدرك الصحيحين/3/ص134، تاريخ 
طبري، استيعاب
 

 

تنها 13 روز… به عيد الله الاكبر باقي است

سه شنبه پنجم ذي‌الحجّة سال 10 هجري قمري، 16 اسفند ماه سال دهم هجري شمسي، پنجم مارس سال 632 ميلادي

كاروان رسول رحمت در نزديكي مكّه است و تا رسيدن به حرم، راهي نمانده است. اميرالمومنين عليه‌السلام-كه براي ديدار پيامبر صلي‌الله عليه و آله بي‌تاب است.

 
فرماندهي سربازان همراه خود را به جانشينشان سپرده‌، خود را به پيامبر مي‌رساند. ديدگان پيامبر پيش از رسيدن به مكّه به ديدار برادرشان روشن مي‌شود. از او مي‌پرسند: «چگونه و با چه نيّتي احرام بستي؟» مولا عليه السلام پاسخ مي‌دهد: «چون نمي‌دانستم كه شما چه نيّتي كرده‌ايد، من به همان نيّتي احرام بستم كه رسول خدا احرام بسته است.» پيامبر مي‌فرمايند: «علي جان! تكليف تو در اين حج همان تكليف من است. حال به سوي سربازانت برگرد و با آن‌ها به مكّه بيا.»1

… اينك كعبه بي‌تاب از شوق حضورِ بهترين ميهمان در حريمش، رسيدن او را لحظه شماري مي‌كند. امروز يادگار ابراهيم، ميهماني را در طواف خود خواهد ديد كه تا برپايي قيامت، عزيزتر از او به زيارتش نخواهد آمد.

قافله و قافله‌سالار به حرم مي‌رسند. صلاي لبيك قطع مي‌شود و مكّه، فرزند يگانة خود را در آغوش مي‌گيرد. رسول‌الله رو به سوي مسجد الحرام پيش مي‌روند و در حالي كه زبان به حمد و ثناي پروردگار و درود و صلوات بر حضرت ابراهيم گشوده‌اند، از باب بني شَيْبه به مسجد وارد مي‌شوند. لحظات نيك بختي حجرالاسود فرا رسيده است، حبيب خدا ابتدا بر اين سنگ بهشتي دست مي‌سايند و آن‌گاه در گرداگرد كعبه به طواف مشغول مي‌شوند. نماز عشق در پس مقام ابراهيم ادا مي‌شود و سپس نوبت به سعي ميان صفا و مروه مي‌رسد. همان جا كه روزي دويدن‌هاي هاجر را به خود ديده است. هفت بار گام زدن در راه صفا و مروه، آخرين عمل از عمرة تمتّع است.

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله رو به زایران و همراهان مي‌فرمايند: «آنان كه قرباني با خود نياورده‌اند از احرام خارج شوند؛ اما آنان كه چون من قرباني با خود دارند بايد كه تا ذبح قرباني در مِنا، در احرام بمانند.»


------------------------------------------------------------

1. بحارالانوار/21/صص384 و392

آداب غدیر (سطح اولیا و مربیان مدارس)

http://media.ismc.ir/Larg/old/uploads/ghadi%20llll_117383.jpg

 

1-تبریک گفتن مدیر به معلمان و کادر مدرسه و نیز معلمان به دانش آموزان در کلاس درس.

2-رفتاری مهربان تر از همیشه با دانش آموزان در طول هفته غدیر.

3-پوشیدن لباس نو( بی آلایش و در حد امکانات).

4-ترغیب و تشویق دانش آموزان و بیان اهمیت برگزاری این جشن ها و مراسم.

5-هم کاری و هم راهی با دانش آموزان در اجرای جشن ها.

6-سرپرستی کارهای هنری دانش آموزان پیرامون غدیر.

7-بررسی توانایی های دانش آموزان در اجرای برنامه ها و به کارگیری همه آن ها، بنا به ذوق، استعداد، علاقه و امکانات دانش آموزان.

8-تشکیل جلسه فوق العاده شورای دبیران جهت برنامه ریزی در مورد غدیر.

9-برگزاری جلسات گفتگو و پرسش و پاسخ میان معلمان و کادر مدرسه.

10- اختصاص دادن دقایقی از کلاس دینی و قرآن توسط دبیر مربوطه به بحث پیرامون واقعه غدیر و یا اجرای داستان های دنباله دار در طول هفته غدیر( مانند جنگ خیبر، سفر حج، قصه مباهله و...)

ادامه نوشته

تنها 14 روز… به برترين عيد الهي باقي است

دوشنبه چهارم ذي‌الحجّة سال دهم هجري قمري، 15 اسفند سال دهم هجري شمسي، چهارم مارس 632 ميلادي

امروز، كاروان پيامبر صلي‌الله عليه و آله به “مَرُّالظَّهْران” رسيد و تا شب، در آن جا توقّف كرد. آن گاه كاروانيان شبانه به سوي “سَرِف” حركت كردند و به جايي رسيدند كه منزل بعد از آن مكّه معظَّمه بود.

 
فِراق مدينه با يار به دهمين روزِ خود رسيده است و مسجد زيباي نبوي، ده شبانه‌روز است كه بي‌فروغ مانده؛ نه پيامبري… نه علي و فاطمه‌اي… نه حسن و حسيني… 

سال ها پيش، پيامبر اسلام صلي‌الله عليه و آله، با ورود به مدينه، شروع به ساختن مسجدي كردند، كه قبر شريف آن حضرت اينك در همين مسجد قرار دارد. قسمت شمالي مسجد، محلّ عبادت و صُفّه‌هاي جنوبي آن، آسايش گاه مهاجراني بود كه از مكّه با رسول خدا صلي‌الله عليه و آله كوچ كرده بودند و در مدينه منزلي نداشتند يا محلّ خوابِ انصار فقير و بي‌بضاعت بود. 

آري، مسجد رسول خدا در مدينه استراحت گاه چهارصد فقير و بينوا بود كه هر يك از آن ها از طريقِ كسب و كار يا با كمك از بيت‌المال مسلمانان و غنايم جنگي به تدريج، سرمايه‌اي به دست مي‌آوردند و منزلي مي‌گرفتند.

در كنار اين مسجد، خانه‌هاي جمعي از مهاجران و انصار قرار داشت كه برخي از ايشان براي افتخار، از خانه‌هاي خود روزنه‌ها و درهايي به خانة خدا باز كرده بودند... جبریيل نازل شد و چنين پيام آورد: درهاي اين خانه‌ها به مسجد، همگي بسته شود؛ جز در خانة علي عليه السلام.

جماعتي به اعتراض سخناني گفتند. اين سخنان به گوش پيامبر صلي‌الله عليه و آله رسيد. پس فرمودند: 

«اي مردم! بدانيد كه من فرمان يافته‌ام جز در خانة علي، در خانة همة مهاجران و انصار را به مسجد ببندم. شنيده‌ام كه برخي از شما سخناني گفته‌ايد! به خدا سوگند من از خود نه دري را بستم و نه دري را گشودم؛ بلكه اين فرماني از سوي خداوند است كه بايد پيروي كنم.»1


---------------------------------------------------------------

1. مدارك علماي شيعه: بحارالانوار/1/صص20و23 و برخي از مدارك اهل سنّت: صحيح ترمذي/2/ص301، مستدرك الصحيحين/3/صص116 و
 

 

تنها 15 روز… به عيد بزرگ الهي باقي است

يك‌شنبه سوم ذي‌الحجّة سال دهم هجري قمري، 14 اسفند ماه سال دهم هجري شمسي، سوم مارس 632 ميلادي

در نهمين روز سفر حجّه الوِداع، كاروان عظيم پيامبر صلي الله عليه و آله به “عُسفان” رسيد.

 
رسول اكرم صلي الله عليه و آله با عزمي راسخ به همراه قافلة هفتاد هزار نفري خود همچنان به سمت مكّه پيش مي‌روند تا آخرين فرمان‌هاي خداوند را اجرا كنند: اجراي صحيح مراسم حجّ و آموزش واجبات و مستحبّات آن به مسلمين و همچنين اعلام امر ولايت و امامت و تعيين جانشين بعد از خود؛ چرا كه ديگر خورشيد عمر مباركشان رو به افول نهاده است. 

اميرالمومنين عليه السلام هم با سپاهيان خويش از يمن به سمت مكّه در راه است و بي‌صبرانه در انتظار ديدار رسول خداست.

اغلب محدّثان و مورّخان، به تواتر در كتب فريقين نقل كرده‌اند كه رسول خدا صلي‌الله عليه و آله فرموده است: «اوّل كسي كه روز قيامت در كنار حوض كوثر، بر من وارد مي‌شود، علي است. او همان جوان مردي است كه پيش از هر كس اسلام آورد و نماز گزارد و به فرمان خدا و رسول گردن نهاد.»

ابوذر غِفاري مي‌گويد: از رسول گرامي خدا صلي‌الله عليه و آله شنيدم كه دربارة اميرمومنان عليه السلام مي‌فرمودند: «يا علي، تو اوّل كسي هستي كه به من ايمان آوردي. تو كسي خواهي بود كه در قيامت با من مصافحه مي‌كني. تو راست گويِ بزرگ واري. تو كسي هستي كه جدا سازندة حق و باطلي و حق همواره با توست. تو پيشوا و رهبر مومناني. تو برادر من، وزير من و بهترين كسي هستي كه پس از من باقي خواهي ماند و وعده‌هاي مرا انجام مي‌دهي.»

«لولا أنْتَ- يا عليُّ- لَم يُعْرَفِ المؤمنون بَعدِي.»1

«يا علي، اگر تو نبودي، بعد از من، مومنان شناخته نمي‌شدند.»

آري، با علي و يازده امام از فرزندان او، اهل ايمان از كافران، بازشناخته مي‌شوند؛ چرا كه علم كتاب نزد آن‌هاست و آنان گواهِ حقّانيّت آیين اسلام‌اند. ايشان‌اند كه ملاك فهم درست از دين پيامبرند و قرایت و تفسير آنان از دين بايد معيار باشد. اينك هر كس درك خود را با امام زمان خويش محك زند، حق را يافته و در صراط امن الهي است و اگر او را مقتداي خويش قرار ندهد، در مسير كفر و گمراهي، 
حيران و سرگردان خواهد بود. 


--------------------------------------------------------------

1. مدارك علماي شيعه: بحارالانوار، عوالم العلوم و از اهل سنّت: كنزالعمّال/6/ص402
 

 

آداب غدیر (ویژه دبیرستان)

http://media.ismc.ir/Larg/old/uploads/ghadi%20llll_117383.jpg

 

1-تلاوت آیات قرآن در مورد امیر المؤمنین _ علیه السلام- و قرائت ترجمه شیوا و روان آنها ( مانند آیات 55و 67 سورهء مائده،آیهء 61 سورهء آل عمران ...)

2-تهیه بسته بندی کوچک حاوی نقل و شکلات جهت تبرک و تو زیع در مدرسه ( در حد امکانات موجود). 

3-تبریک گفتن معلم به دانش آموزان به مناسبت عید غدیر در کلاس درس.

4-تشویق و ترغیب دانش آموزان به اهدای کتاب های مناسب به یکدیگر در غدیر خم.

5-اهدای کتاب به دانش آموزان برتر در غدیر و تکریم سادات از دانش آموزان.

6-نوشتن نامه به امام زمان – علیه السلام – و تبریک عید غدیر به ایشان.

7-چراغانی و نور افشانی در مدرسه.

8-تهیه مجلات و نشریات مناسب در ایام غدیر.

9-جمع آوری مقالات و متون مناسب در رابطه با حضرت علی – علیه السلام- و اهمیت غدیر، از جملات و نشریات عمومی ویا کتب مربوط به آن.

10-گرد آوری پرسش ها و پاسخ هاپیرامون مسئله امامت و غدیر از کتب مناسب و ارائه به دیگران.
ادامه نوشته

تنها 16 روز… به عيد الله الأكبر باقي است

شنبه دوم ذي‌الحجّة سال دهم هجري قمري، 13 اسفند ماه سال دهم هجري شمسي، دوم مارس سال 632 ميلادي

در هشتمين روز، كاروان حجّه الوِداع به “قُدَيد” رسيده است. در اين جا توقّف مي‌كنند. اميرالمومنين علي‌ عليه السلام و همراهان او- كه به فرمان پيامبر صلي الله عليه و آله براي دعوت به حق و جمع‌آوري زكات و جِزْيه به نجران و يمن رفته‌اند- هم اينك با سپاهيان خود به سمت مكّه ره مي‌سپارند.

 
نجران- كه منطقه‌اي مسيحي‌نشين در مرز يمن و حجاز است- خود حكايتي در فضيلت خاندان وحي در خاطره دارد. چند ماه پيش، هيئت نمايندگي مسيحيان نجران، مركّب از شصت تن از برگزيدگان اين قوم در پاسخ به نداي پيامبر صلي‌الله عليه و آله- كه آن‌ها را به 
قبول اسلام (و در غير اين صورت، پرداخت جزيه) مكلّف كرده بود- وارد مدينه شدند و وقايع و گفت و گوهاي بسياري بين آن‌ها و آخرين فرستادة خدا پيش آمد. سرانجام رهبران مسيحي نجران تمكين نكردند و از قبول اسلام سر باز زدند. رسول خدا صلي الله عليه و آله ايشان را به مباهله فرا خواندند؛ بدين سان كه از هر يك از دو طرف، برگزيده‌ترين‌ها در نقطه‌اي خارج از مدينه به دعا برخيزند تا خداوند دروغگويان را از رحمت خويش دور سازد و بر آنان عذاب فرو فرستد. قرآن چنين مي‌فرمايد:

«فَقُل: تَعالَوْا ندعُ أبناءَ‌نا و أبناءَ‌كُم و نساءَ‌نا و نِساءَ‌كُم وَ أنفُسَنا وَ أنفُسَكُم ثُمَ نَبتهِلْ فَنَجعَلْ لَعنَتَ اللهِ علي الكاذِبينَ» (آل عمران/61)

«پس بگو: بياييد تا ما و شما فرزندانمان را و ما و شما زنانمان را و ما و شما خويشتنمان را بخوانيم. سپس دعا كنيم تا خداوند دروغ گويان را به لعنت (و مجازات) خويش گرفتار سازد.»

لحظات مباهله فرا رسيد و ديدگان حيرت‌زدة مسيحيان سيماي مطمئن و آرام پيامبر صلي‌الله عليه و آله را مشاهده كردند كه قدم به ميدان مباهله مي‌گذارد؛ در حالي كه كودكي را در آغوش دارد و دست گلبوته‌اي ديگر را در دست مي‌فشارد. بانويي در پس حضرتش حركت مي‌كند و در پشت سر آن ها شوي افتخار آفرين اين بانو، چهرة آشناي عبادت و رزم گام بر مي‌دارد. به راستي، پيامبر تا چه اندازه به دعوت و دعاي خود اعتقاد دارد كه عزيزترين كسان خود را به وادي بلا و خطر آورده است؟!

…چنين بود كه نجرانيان از بيم هلاك، به جزيه تن در دادند و از درِ صلح در آمدند و شاه مردان در همين آيه به مدال پر افتخار “نفسِ پيامبر و جان رسول خدا” نایل گرديد.1 



----------------------------------------------------------------

1. مدارك علماي شيعه: بحارالانوار/25/ص223 و برخي از مدارك اهل سنّت: صحيح ترمذي/2/ص300، مسند احمد/1/ص185، صحيح مسلم، تفسير كبير فخر رازي، نورالابصار شبلنجي
 

 

تنها 17 روز… به عيد الله الأكبر باقي است

جمعه اوّل ذي‌الحجّة سال دهم هجري قمري، 12 اسفند سال دهم هجري شمسي، اوّل مارس سال 632 ميلادي 
در هفتمين روز از طيّ مسير مدينه تا مكّه، كاروانيان با عبور از “جُحفه” و “غديرخم” عازم “قُدَيد” مي‌شوند. “جحفه” در 156 كيلو متري مكّه، ميقاتِ كساني است كه از مسير شام و مصر به مكّه مشرف مي‌شوند. (امروزه هم وطنان ايراني ما نيز- در صورتي كه در برنامه حجّ آن‌ها، تشرّف به مكّه پيش از زيارت مدينه باشد- از اين ميقات احرام مي‌بندند.) تقريبا در سه كيلومتري اين محل به طرف مكّه، غديرخم قرار دارد كه آب گيري با صفا در خود دارد و درختاني كهن سال بر آن سايه انداخته‌اند.

 
جحفه- كه سه راهي مسيرهاي مدينه، عراق و مصر به حساب مي‌آيد- خود يادآور خاطرات شيريني است. يك سال پيش، يعني در سال نهم هجرت، در همين محل بود كه اميرمومنان عليه السلام به ابوبكر رسيدند و ماموريت ابلاغ آيات برائت را از او تحويل گرفتند و به دستور پيامبر خدا صلي الله عليه و آله، وي را به مدينه باز گرداندند. چنان كه مي‌دانيم، وقتي آيات آغازين سورة برائت نازل گرديد و رسول اكرم صلي‌الله عليه و آله فرمان يافتند كه آن آيات را در ايّام حجّ به مشركان ابلاغ و اتمام حجّت كنند، ابتدا ابوبكر را، به سبب كينه نداشتن مشركان از وي و اصرار برخي از دوستانش، به همراه چهل نفر مامور انجام فرمان ساختند؛ اما… ساعتي بعد، جبریيل نازل گرديد و پيغام خدا را رسانيد كه: «اين كار را حتما بايد خود پيامبر يا كسي كه از او باشد، صورت دهد».1 در اين جا بود كه اميرمومنان عليه السلام- كه به زبان قرآن “نَفسِ نبي” بود- ماموريت يافت و پاي در راه گذاشت تا تنها و يگانه در برابر مشركان مكّه بايستد و پيام را ابلاغ كند. 

…چنين بود كه جحفه بار ديگر فضيلت بي‌حد و برتريِ بي‌قياسِ ابوتراب را نسبت به ديگر مسلمانان گواه آورد و در پي آن، در دهم ذي‌الحجّة سال نهم، بانگ رساي علوي در جَمَرة عَقَبه در مِنا طنين انداز شد كه: 

«بَرائتٌ مِن اللهِ و رسولِه إلَي الّذينَ عاهدْتُم مِنَ المُشرِكينَ…» (سورة توبه)



-----------------------------------------------------------------

1. مدارك علماي شيعه: بحارالانوار و الغدير/1/صص338 -341 به استناد هفتاد و سه مدرك از اهل سنّت

آداب ویژه غدیر (سطح راهنمایی)

http://media.ismc.ir/Larg/old/uploads/ghadi%20llll_117383.jpg
 
1-تلاوت آیات قرآن در مورد امیر المؤمنین –علیه السلام- و قرایت ترجمه شیوا و روان از آن ها ( مانند آیات 55 و 67 سوره مائده، آیه 61 سوره احزاب، آیه61 سوره آل عمران و...)
 
2- تهیه بسته های کوچک حاوی نقل و شکلات و بر چسب کوچک جهت تبرک و توزیع در مدرسه و کلاس ( در حد امکانات)

3- نوشتن نامه به امام زمان- علیه السلام- و تبریک غدیر به ایشان.

4- تشویق خانواده به انجام جشن تکلیف در روز غدیر.

5- هدیه به دانش آموزانی که سید هستند و تکریم آن ها.

6- حفظ آیه پیرامون امیر المؤمنین- علیه السلام – مانند آیات ذکر شده در بند(1)

7- حفظ یک حدیث با ترجمه فارسی آن پیرامون امیرالمؤمنین – علی السلام-

8- حفظ یک شعر مناسب پیرامون امیر المؤمنین –علیه السلام.

9- دفتر خاطرات غدیر.

10- مسابقات کتاب خوانی و اهدای کتاب به دانش آموزان برتر در غدیر.

 

ادامه نوشته

تنها 18 روز… به عيد الله الأكبر باقي است

پنج‌شنبه 30 ذي‌القعدة سال دهم هجري قمري، 11اسفند سال دهم هجري شمسي، 28 فوريه سال 632 ميلادي


امروز، آخرين روز از ماه ذي‌القعده است و كاروان حج در طيّ مسير از مدينه‌ النّبي تا مكّه به محلي بنام “أبواء” مي‌رسد. اين ديار براي پيامبر خدا صلي الله عليه و آله، خاطرات تلخي را به ياد مي‌آورد. حدود پنجاه و هفت سال پيش- آن گاه كه فرزند يتيم عبدالله عليه السلام همراه با مادر جوان خويش آمنه عليها السلام، از زيارت قبر پدر در يثرب باز مي‌گشتند- در همين محل بود كه ديدگان اشكبار او، پرواز مادر را به نظاره نشست و در موقعيّتي كه تنها شش بهار از عمر پيامبرِ فرداها سپري شده بود، زخم فِراق مادر نيز در جان او نشست.

 
اين همه بار غم بسيار تلخ مي‌نمود؛ اما محمّد امين صلي‌الله عليه و آله خدا را هميشه با خود داشت و لطف بي‌پايان خداوندي همراهِ او بود.

«ألَمْ يجِدْكَ يَتيماً فآوي؟» (ضحي/6)

«(اي پيامبر،) آيا پروردگارت تو را يتيم نيافت و پناهت نداد؟»

… حال پس از سال‌ها، آن كودك يتيم، رسالت بيست و سه ساله خود را به پايان مي‌رسانيد. او به فرمان معبود بي‌همتا ره سپار مكّه شده بود تا آخرين برگ‌هاي رسالت خويش را نيز برخواند؛ رسالتي كه جز او كسي را توان تحمّل و انجام آن نبود.

به راستي كه كردگار، گران‌بها گوهري را براي ابلاغ آخرين و جاودانه‌ترين آيين گيتي برگزيده بود.

آيا در نبود اين يگانه پيشوا- كه براي مسلمانان، پدري مهربان است- خداوند امّتِ رسولِ آخرالزّمان را بي‌سرپرست رها خواهد كرد و آنان را به سانِ يتيماني بي‌پناه، در وادي حيرت، بي‌راهبر خواهد گذارد؟! هرگز!

«أنا و عليٌّ أبَوا هذهِ الأمَّه.»1

«من و علي، دو پدر اين امّتيم.»

آري، در نبود پيامبر بزرگ صلي‌الله عليه و آله، امير اهل ايمان بايد كه پدرانه قافلة اسلام را هدايت كند و آن را به سر منزل رستگاري برساند. اگر خداوند مهربان پيامبرش را به بهشت رضوان باز مي‌خواند، به لطف و رحمت خويش براي زمينيان، علي، حسن، حسين،... و مهدي عليهم السلام را باقي خواهد گذاشت و اينك كشتي نجات را ناخدا و صراط هدايت خداوندي را قافله سالار، وليّ زمان و امام عصر، مهدي موعود عجّل الله تعالي فرجَهُ الشّريف است؛ او پدر مهربان امّت‌ها و هدايت گر ملّت‌هاست كه:

«السَّلامُ علي مَهديِّ الأمَمِ»2

«سلام بر مهدي امّت‌ها»


-----------------------------------------------------------------

1. بحارالانوار/16/ص95 و 23/ص259

2. مفاتيح الجنان/ص529 : زيارت امام زمان عليه السلام
 

 

تنها 19 روز… به عيد غديرخم باقي است

چهارشنبه 29 ذي‌القعدة سال دهم هجري قمري، 10 اسفند سال دهم هجري شمسي، 27 فوريه سال 632 ميلادي

كاروان عظيم پيامبر صلي‌الله عليه و آله در پنجمين روز از سفر خود به “سُقيا” رسيده است. اينك پيامبر تمامي اهل مدينه را- جز آنان كه به دليل بيماري نتوانسته‌اند همراهي كنند- در قافلة خود به همراه دارد.

 
ده سال پيش، در آغازين روزهاي ربيع‌الاوّلِ نخستين سال هجرت- زماني كه سراسر جزيره العرب را دشمنان در استيلا داشتند و ياران و پيروان حق بسيار ناچيز مي‌نمود- پيامبر مسير مكّه تا مدينه را، به همراه تعداد اندكي، پيموده بودند؛ اما امروز بيش از هفتاد هزار نفر تنها از مدينه در كنار پيش واي مهربان خود ره مي‌سپارند.

و هنوز زنده است ياد پر خاطرة “ليله المبيت”، آن شبي كه شهسوار اسلام در بستر پيامبر خوابيد تا نقشة دشمنان، نقش بر آب 
گردد و با حفظ جان فرستادة خدا صلي الله عليه و آله، تاريخ هجرت رقم بخورد.

آن شب كه پيشواي جوان مردان، هستي خويش را در طَبَق اخلاص گذاشت تا جان پيامبر خدا صلي الله عليه و آله از آسيب و خطر محفوظ بماند، رداي بلند افتخار بر قامت علي عليه السلام راست آمد و چنين نازل گشت:

«و مِنَ النّاسِ مَن يَشرِي نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللهِ و اللهُ رؤُوفٌ بالعِبادِ» (بقره/207)1

«و در ميان مردمان، كسي وجود دارد كه از جان خود در راه رضاي خدا درگذرد و خداوند بر اين چنين بندگان مهربان است.»




---------------------------------------------------------------

1. مدارك علماي شيعه: بحارالانوار، الغدير و برخي مدارك مربوط به اهل سنّت: احياء العلوم غزالي، شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، تذكرة سبط ابن جوزي، الفصول ابنِ صبّاغ مالكي

آداب ویژه غدیر (سطح دبستان)

http://media.ismc.ir/Larg/old/uploads/ghadi%20llll_117383.jpg

 

1-تبریک گفتن معلمان به دانش آموزان در هفته غدیر به عنوان بزرگ ترین عید الهی.

2-خرید و توزیع شیرینی و شکلات(در حد امکانات) در کلاس و مدرسه.

3-دادن عنوان جهت جمله سازی یا انشا توسط معلم به دانش آموزان در مورد غدیر.

4- قصه گویی در کلاس های درس در مورد غدیر و زندگانی امیر المومنین-علیه السلام-

5- صبح گاه مدارس، در هفته ای که غدیر در آن قرار دارد به جشن غدیر اختصاص یابد.

6-نوشتن نامه به امیر المومنین- علیه السلام- « تحت عنوان نامه ای به پدر مهربان» یا «اگر شما یکی از یاران امیر المومنین – علیه السلام – بودید به ایشان چه می گفتید؟ یا موارد مشابه.

7-نوشتن نامه به امام زمان – علیه السلام – و تبریک روز اعلام امامت جد بزر گ وارشان.

8- تزیین هر کلاس توسط دانش آموزان و آموزگاران همان کلاس به صورت گروهی.

9-بر پایی نمایش گاه کتاب کودکان و محصولات فرهنگی به منظور آشنایی بیشتر مردم

10- مسابقه کتاب خوانی و اهدای کتاب به دانش آموزان برتر در غدیر.

ادامه نوشته

تنها 20 روز… به عيد غديرخم باقي است

سه‌شنبه 28 ذي‌القعدة سال دهم هجري قمري،نهم اسفند سال دهم هجري شمسي، 26 فوريه سال 632 ميلادي

كاروان حاجيان صبح روز سه شنبه به “عَرْج” رسيد. اين قافله هنوز اميرالمومنين عليه السلام را به همراه ندارد. آن حضرت به امر پيامبر صلي‌الله عليه و آله با گروهي از مسلمانان- براي تعليم احكام الهي اسلام و نيز حلّ اختلافي كه بين اهل يمن پيش آمده است- به سوي آن ديار راهي شده‌اند و اينك با رسيدن نامة رسول خدا و دستور جديد، به همراه 90 سرباز به سوي مكّه عازمند.

 
شانزده ماه پيش نيز كه پيامبر خدا صلي‌الله عليه و آله به قصد غزوة تبوك مدينه را ترك كردند، اميرمومنان عليه السلام ايشان را همراهي نمي‌كردند. آن روز، خطر فتنة منافقان و كارشكنان آن چنان در مدينه احساس مي‌شد كه رسول خدا صلي‌الله عليه و آله سنگر مدينه را به داماد خويش سپردند و با به جا گذاشتن شير خدا، راهي نبرد شدند. منافقان- كه نقشه‌هاي شوم خود را نقش بر آب مي‌ديدند- چنين شايع كردند كه فرزند ابوطالب براي پرهيز از گرما و سختي سفر، لشكر را همراهي نمي‌كند! اين سخن بر قهرمان اسلام گران آمد. به پيش گاه پيامبر خدا‌ صلي‌الله عليه و آله شتافت و لب به شكوه گشود. آن جا بود كه پيامبر فرمودند:

« أنتَ مِنّي بِمَنزلَه هارونَ مِن مُوسي إلّا أنَّهُ لا نَبيَّ بَعديِ»1

«تو براي من همانند هاروني براي موسي؛ جز آن كه پس از من پيامبري نيست.»

علي جان…! بمان كه مدينه بي‌تو، همانند كشتي بي ناخداست و طوفان حوادث آن را واژگون خواهد ساخت.


-----------------------------------------------------------------

1. مدارك از علماي شيعه: بحارالانوار، الغدير و برخي مدارك مربوط به اهل سنّت: مسند احمد/1/ص182، 
مسند ابوداود/1/ص29، صحيح بخاري، صحيح مسلم

تنها 21 روز… به عيدالله الأكبر باقي است

دوشنبه 27 ذي‌القعدة سال دهم هجري قمري، هشتم اسفند سال دهم هجري شمسي، 25 فوريه سال 632 ميلادي
امروز دوشنبه 27 ذي‌القعده، كاروان حج به كاروان‌سالاري پيغمبر به “ عِرقُ الظُّبْيه” رسيد. سپس در “رَوْحاء” توقف مختصري كرد. از آن جا براي نماز عصر به سويِ “مُنْصَرَف” رفت. هنگام نماز مغرب و عشا، كاروانيان در “مُتَعَشّي” پياده شدند و شام را همان جا صرف كردند. سپس حركت كردند و براي نماز صبح به “أَثايَه” رسيدند.1

 
اوّلين و آخرين حجّ نبوي، بر پاية حكم و وحي آسماني شكل گرفت و به دستور قاطع خداوند مبني بر ابلاغ حكم وصايت و امامت صورت پذيرفت: 

«يا أَيُّها الرَّسولُ بَلِّغ ما أُنزلَ إلَيكَ مِن ربِّك و إنْ لَم تَفعَلْ فَما بلَّغْتَ رِسالَتَه» (مائده/67)2

«اي پيامبر! آن چه را كه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است ابلاغ كن كه اگر انجام ندهي، رسالت او را نرسانده‌اي.»

شگفتا…! اين چه پيغامي است كه اگر ابلاغ نگردد، رسالت همچنان ناقص مي‌ماند و تلاش بيست و سه سالة پيامبر عزيز اسلام صلي الله عليه و آله، با تمام سختي‌ها، جنگ‌ها، ناكامي‌ها و...، بي‌ثمر خواهد بود؟ 

همراه كاروان باشيم، تا آن پيام را بشنويم...


-----------------------------------------------------------------

1. الغدير/1/صص9-10

2. مداركي از علماي شيعه كه اشاره دارد اين آيه مربوط به واقعة غديرخم است: بحارالانوار/37/ص206 و برخي مدارك از اهل سنّت: سيوطي/درّالمنثور/2/ص298، طبري/ الولايه في طرق حديث الغدير، ابواسحاق ثعلبي/ الكشف و البيان
 

 

آداب ویژه غدیر (اختصاصی-فردی)

http://media.ismc.ir/Larg/old/uploads/ghadi%20llll_117383.jpg
 
1-شکر الهی به جا آوردن به جهت نعمت بزرگ ولایت.

2-عرض تبریک به پیش گاه امام زمان- علیه السلام-.
 
3-پوشیدن لباس های نیکو و استفاده کردن از بوی خوش.

4-شادی کردن و شاد نمودن مردم.

5-بسیار صلوات فرستادن مردم.

6-غسل مخصوص این روز.

7-زیارت حضرت امیر المومنین- علیه السلام-

8-صدقه دادن به نیابت مولا برای سلامتی فرزندشان حضرت مهدی-علیه السلام-

9-روزه گرفتن

10-دیدار سادات.
 
ادامه نوشته

تنها 22 روز… تا عيد الهي، غديرخم باقي است

يك‌شنبه 26 ذي‌القعدة سال دهم هجري قمري، هفتم اسفند سال دهم هجري شمسي، 24 فوريه سال 632 ميلادي

امروز مدينه، به فِراق يار مبتلا است؛ چرا كه تمامي انوار مقدّس، رسول خدا صلي‌الله عليه و آله را همراهي مي‌كنند. در آخرين سفر حج- كه “ حجَّه الوِداع” نام مي‌گيرد- تنها يار جدا مانده از كاروان، اميرالمومنين عليه السلام است. فرستاده‌اي ويژه، حامل پيام رسول خدا، روانة سرزمين يمن مي‌شود تا مولاي متقيان عليه السلام را- كه براي تعليم دين راهي آن ديار شده است- به مكّه فرا بخواند.1

پيامبر مهربان صلي‌الله عليه و آله مامور است تا زنگارهاي جاهليّت را از فريضة عظيم حج بزدايد و مناسك و اعمال حج را آن گونه كه خواست خداوند است به مسلمانان بياموزد.

... ماموريّت مهم‌تر، ابلاغ ولايت و امامت است تا پس از 23 سال، بار سنگين مسوليت آسماني هدايت را بر دوش جانشين خود بگذارد و انوار هدايت را يك به يك معرفي نمايد تا براي آيندگان راهنما، رهبر و مقتدا باشند. به راستي، آينده آيا نيازمند مردي آسماني نخواهد بود؟

آفتاب عمر رسول خدا صلي 
الله عليه و آله را چند صباحي بيش تا افول باقي نمانده است و هر آن چه بايد ابلاغ شود به اين سفر بستگي دارد.


-----------------------------------------------------------------

1. الغدير/1/ص9 و از مدارك اهل سنّت: سيرة حلبي/3/ص283، سيرة احمد زيني دحلان/3/ص3

آداب غدیر (سطح خانواده)

http://media.ismc.ir/Larg/old/uploads/ghadi%20llll_117383.jpg

 

1-زنده کردن جمله مشهور « الحمد الله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی بن ابی طالب- علیه السلام- در تمامی دید و بازدیدها.

2-چراغانی و تزیین منزل.

3-خواندن عقد اخوت با برادران ایمانی.

4-یاری دادن و نیکی کردن به یک دیگر در ایّام غدیر.

5-طرح کردن مساله غدیر در تمامی دید و بازدید ها و ابلاغ پیام غدیر به فرمان رسول خدا – صلی الله و علیه واله -.

6-تشویق خانواده ها به انجام جشن تکلیف در ایام عید غدیر و ایجاد ارتباط بین افراد و امامت ائمه بالاخص امام عصر – علیه السلام- .

7-ارسال کارت تبریک به آشنایان.

8-هدیه و عیدی دادن به این مناسبت.

9-صله ارحام به ویژه سادات فامیل.

10-بر پایی جشن های خانگی برای بزرگ داشت مقام مولا و ابلاغ کلام رسول خدا- صلی الله و علیه واله-

11- عیادت از بیماران و سال مندان و معلولین .

12- افطاری دادن به روزه داران ایام الولایه.

13- رسیدگی به فقرا خصوصاً شیعه و سادات در ایام الولایه.
 

تنها 23 روز… به عيد غديرخم، برترين عيد الهي باقي است


25 ذي‌القعدة سال دهم هجري قمري، ششم اسفند سال دهم هجري شمسي، 23 فوريه سال 632 ميلادي

امروز، شنبه، 25 ذي‌القعدة سال 10 هجري، مطابق 23 فورية سال 632 ميلادي و ششم اسفند ماه است. رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله براي سفر حج اعلان رسمي كرده‌اند و اين اوّلين و آخرين حجّ پيامبر صلي الله عليه و آله است و به دستور آن حضرت، منادياني به اطراف مدينه رفته‌اند تا همگان بدانند و پيامبر رحمت را همراهي كنند.1

 
اينك كاروان بزرگ حج، به قافله‌ سالاريِ برترين مخلوق آفرينش، به سوي مهبط وحي، مكّه حركت مي‌كند. به دستور آن حضرت مردم لباس احرام برداشته‌اند. آن بزرگ وار خود نيز غسل كرده و كاروان را هدايت مي‌فرمايند. 

اهل بيت پيامبر صلي‌الله عليه و آله، صدّيقة كبري فاطمة زهرا عليها السلام و حسنين عليهم السلام، همراه اين كاروان خواهند بود و همچنين همسران رسول خدا صلي الله عليه و آله كه سوار بر هودج‌هاي شتران با قافله حج ره سپارند.

قافلة عظيم حج، از مدينه خارج مي‌شود و جمعيّتي بالغ بر هفتاد هزار نفر پياده و سواره، در 7 كيلومتري مدينه و 486 كيلومتري مكّه در محلّي به نام “ذوالحُلَيْفه” يا “آبارْعلي” جايي كه امروز مسجد شجره ناميده مي‌شود، متوقّف شده و به دستور پيامبر احرام بسته‌اند و به سوي حرم امن الهي راهي مي‌شوند 2 تا آداب حج را بياموزند و بدانند كه در نبود پيامبرشان، خداوند چراغ هدايت خويش را همچنان روشن و درخشان نگاه خواهد داشت و تا قيام قيامت، كسي در ميان مردمان خواهد بود تا حلقة اتّصالِ زمينيان با آسمان باشد…


-----------------------------------------------------------------

1. بحارالانوار/37/ص201 

2.الغدير/1/صص9-10، عوالم العلوم/15/صص167و297
 

 

در انتظار عیدم

باز هم با نسیم خیالت امیدوارم و چه روزها که در انتظار این عیدم که شب را میهمان سازم. میهمان یک فنجان محبت، کم است خوب همراه با شاخه گلی سرخ، دشتی از ارغوان، باز هم کم است، سبدی حصیری از گل های نرگس.

 
یاد باران قطرات شبنم روی گل نیلوفر فواره های خیال.

میهمان یک نوای دل نشین، آهنگ ملایم رود همراه با غزل خوانی مرغ عشق، نغمه سرایی طوطی، پای کوبی دارکوب، نورافشانی طاوس، چرخ افشانی شاپرک همراه پروانه، تسلیم هر چه ستاره است برای نورافشانی، هر چه باد است برای نسیم پراکنی و موهای مشکی افشان ساختن، می خواهم شب را میهمان کنم، میهمان خانه چوبیم، حیاطش را آب پاچیده ام، گل هایش شکفته، برگ هایش رنگ خزان نیست، صدای خش خش عابران، غروب سرخ در هیجان، نه همه اش بهار است، سپیده و گل یاس است، شمشادها چوبی های قهوه ای خانه ام را پوشانده اند، تختش فرشی قرمز، سماوری زغالی، بوی دود چایی دم کشیده، بوی قلیان، کنارش حوض کوچک، شمعدانی ها سر درهم، شب آیا به میهمانی خانه من هم می آید؟ در میان قاب چوبی میخ کوب گشته به اطاقم، اسمی مرا به امید دعوت می سازد:

«السلام علی ساقی اولیائه مِن حَوضِ النبی المختار صلی الله علیه وآله»

چون دوست دارم آن یدالله را، با او که هستم همه چیز نور است. خاطره است. هوا اکسیژن دارد. گل بوییدن دارد. زندگی رنگ دگری دارد. اخم شکستن دارد. و امید در تمام سلول های بدن راه دارد.

سکینه ابراهیمی

غدير، روز يأس كفّار و اكمال دين‌

غدير، روز يأس كفّار و اكمال دين‌
 
غدير يكى از روزهاى بسيار مهم در تاريخ زندگى پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم)، بلكه مهمترين حادثه در تاريخ اسلام است. زيرا روزى است كه پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) اميرالمؤمنين على را رسماً براى جانشينى خود تعيين كرد.
 
روزى كه كفّار در ميان امواج يأس فرو رفتند، زيرا آن‌ها انتظار داشتند كه آئين اسلام قائم به شخص باشد و با از ميان رفتن پيامبر اوضاع به حال سابق برگردد و اسلام به تدريج برچيده شود، چنان كه در جنگ احد وقتى كه پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) مجروح شد و عدّه‌اى شايع كردند كه آن حضرت كشته شد. 
 
شيوع اين خبر باعث ايجاد اميد و اثر مثبت در كفار و مشركان و تزلزل در ميان مسلمانان گرديد به گونه‌اى كه عدّه‌اى به سرعت از ميدان جنگ خارج شدند، آيه‌اى نازل شد كه آن آيه حكايت از اين حقيقت دارد كه دين اسلام قائم به شخص نيست بلكه آئينى است كه تا ابد جاودان خواهد ماند.
از اين رو فرمود: «و ما محمّد الّا رسول قد خلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم على اعقابكم و من ينقلب على عقبيه فلن يضرّاللّه شيئاً و سيجزى اللّه الشاكرين؛(1) محمّد(صلی الله علیه و آله وسلم) تنها فرستاده خداست. 


ادامه نوشته

عيد غدير در سيره ائمه معصوم علیهم السلام

عيد غدير در سيره ائمه معصوم علیهم السلام

واقعه غدير حادثه اي تاريخي نيست كه در كنار ديگر وقايع بدان نگريسته شود، غدير تنها نام يك سرزمين نيست. يك تفكر است، نشانه و رمزي است كه از تداوم خط نبوت حكايت مي كند. غدير نقطه تلاقي كاروان رسالت با طلايه داراي امامت است و اهميت دادن به غدير، اهميت دادن به رسالت پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) است.

آيه اي از قرآن كه به صراحت، اين روز را روز اكمال دين و خشنودي پروردگار دانسته، رمزي از عيد بودن غدير خم است.سابقه غدير و عيد گرفتن اين روز مقدس، به زمان پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) مي رسد و در دوران ائمه ديگر نيز اين سنت ادامه داشته. در اين مجال كوتاه مروري خواهد شد بر سير و سيره بعضي از معصومين در قبال اين عيد بزرگ اسلامي.

 
 
ادامه نوشته