سلام بر غدير

سلام بر غدير، سلام بر سرنوشت رقم خورده تاريخ، سلام بر چشمه هميشه زلال، سلام بر مولا علي بن ابيطالب- علیه السلام- و چه بهتر است بگوييم: « سلام بر مولا اميرالمومنين- عليه السلام- » زيرا كه لقب خاص اوست زيرا اين لقب را خداوند تعالي به ايشان عطا فرمودند.

 
سلام بر مولا، سرور، صاحب اختيار، چرا كه پيامبر فرمودند:«من كنت مولا فهذا علي مولا»

سلام بر چشمه هميشه زلال تاريخ، چشمه اي كه از اشك زلال تر و از آيينه شفاف تر است.

غدير اي سرچشمه پاكي، غدير اي حقيقت انكار ناپذير، اي حقيقت جاودانه تاريخ، اي صراط مستقيم، مگر نه اين كه غدير چراغ هميشه روشن است و هيچ وقت به تاريكي نمي گرايد؛ بس چرا بعضي ها در تاريكي و ضلالت ماندند و جايي را نديدند؟

شايد كه چشمانشان طاقت نور را نداشت و شايد كه خود چشمانشان را بستند و نخواستند كه ببينند كه صد البته اين گونه است.

مگر نه اين كه غدير حقيقت جاودانه تاريخ است و حقيقتي انكار ناپذير؟ پس چرا منكر شدند و جمع منكران و انكار كنندگان به وجود آمد؟

مگر نه اين كه غدير پيمان است و بيعت. پيمان و بيعتي كه سعادت انسان در آن بوده و هست و سعادت زندگي انسان ها در گرو آن بوده، پس چرا پيمان شكنان وجود داشته و دارند. 

غدير اي پيمان نامه هنوز باز، ما هم مي خواهيم با مولايمان عهد و پيمان ببنديم، ما هم مي خواهيم بيعت كنيم ولي نمي خواهيم پيمان بشكنيم.

پس مولا ما را هم قبول كن ما را هم از زمره پيمان بستگان دار و از خداي تعالي به كرمت براي ما ياري جوي.و حال هركس مي خواهد عهد و پيمان ببندد به قلبش بنگرد و زير لب زمزمه كند: 

« السلام عليك يا مولانا يا اميرالمومنين »

زهرا ابراهيمي (ثقفي)
 

 

تنها 5 روز... تا غدير، تا اتمام نعمت باقي است

چهارشنبه سيزدهم ذي‌الحجّة سال دهم هجري قمري، 24 اسفند سال دهم هجري شمسي، سيزدهم مارس 632 ميلادي

آخرين ساعات حضور پيامبر صلي الله عليه و آله در مكّه است و به زودي كاروان حجّاج به قصد بازگشت به ديار خويش، حركت خواهد كرد.

 
امروز نيز افتخاري ديگر براي شاه جوان مردان به همراه دارد. آري، امروز است كه جبریيل بر پيامبر خدا نازل مي‌گردد و از جانب پروردگار، مدال و عنوان زيباي “اميرالمومنين” را اختصاصا براي ابوالحسن عليّ‌بن ابي‌طالب عليه السلام به همراه مي‌آورد. پيامبر خدا نيز دستور مي‌دهند تا يكايك يارانشان صاحب ذوالفقار را ملاقات كنند و ايشان را با عنوان امير اهل ايمان بخوانند و چنين سلام نمايند:

«السّلامُ عَلَيكَ يا أميرَالمُؤمِنين»1

اين دستور پيامبر صلي الله عليه و آله بعضي از صحابه را خوش نمي‌آيد و ناخرسندانه مي‌پرسند: “آيا اين عنوان از سوي خداوند و 
رسول اوست؟” پيامبر رحمت آزرده خاطر و غضبناك مي‌فرمايند: «اين حقّي است از طرف خدا و رسولش. خداوند اين دستور را به من داده است.» آن گاه انديش ناك از فرجام آخرين رسالتِ خويش يعني تعيين جانشين، راه مي‌سپرد. به راستي اين چنين مسلماناني در فرداهاي نزديك چگونه سر تسليم در برابر فرمان عظيم پروردگار فرود خواهند آورد؟ 

نطفة نخستين توطئه‌ها در همين روزها در مكّه بسته شده است. گفته‌هاي پيامبر صلي الله عليه و آله، از رحلت قريب الوقوع حضرتش خبر مي‌دهد و همه چيز از جانشيني اميرالمومنين عليه السلام بعد از ايشان حكايت دارد. آنان كه سال‌هاي سال در انديشه و آرزوي تكيه زدن بر جاي گاه حكومتِ بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله، دندان طمع تيز كرده بودند، اينك حلقة فتنه آراسته مي‌كنند و براي فرداها هم‌قسم مي‌‌شوند كه:

«اگر محمّد از دنيا رفت يا كشته شد، نمي‌گذاريم خلافت و جانشيني او در اهل بيتش مستقر شود.»2

اين متن پيماني بود كه پنج نفر از ياران نقاب به چهره و منافق پيشة پيامبر، نوشته و در ميان كعبه در زير خاك نهان كرده بودند؛ پيماني كه با عنوانِ “صحيفة ملعونه” (نوشتار شوم) از آن ياد مي‌شود و پيامبر بزرگ صلي الله عليه و آله در خطبة غدير نسبت به آن هشدار مي‌دهند. 

آيا مسلمانان به اين هشدار توجّه كردند؟

--------------------------------------------------------

1. مدارك علماي شيعه: بحارالانوار/37/صص111 و120 و مداركي از اهل سنّت كه اذعان مي‌كنند پيامبر چنين لقبي را به حضرت داده‌اند: حليه الأوليا/1/ص63 و تاريخ بغداد

2. بحارالانوار/17/ص29 و 28/ص85 و 37/ص114