مهدى موعود(عليه السلام) در كتب مقدسه هنديان
الف) بشارت ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) در كتاب اوپانيشاد
در كتاب «اوپانيشاد» كه يكى از كتب معتبره و از منابع هندوها به شمار مى رود، بشارت ظهور مهدى موعود(عليه السلام) چنين آمده است:
(اين مظهر ويشنو (مظهر دهم) در انقضاى كلّى يا عصر آهن، سوار بر اسب سفيدى، در حالى كه شمشير برهنه درخشانى به صورت ستاره دنباله دار در دست دارد ظاهر مى شود، و شريران را تماماً هلاك مى سازد، و خلقت را از نو تجديد، و پاكى را رجعت خواهد داد . . . اين مظهر دهم در انقضاى عالم ظهور خواهد كرد).
با اندك تأملى در جملات بشارت فوق، ظاهر مى شود كه مقصود از «مظهر ويشنو» همان وجود مقدّس حجة بن الحسن العسكرى(عليه السلام) است; زيرا طبق روايات متواتر اسلامى آن حضرت در آخر الزمان و در پايان جهان، ظهور خواهد نمود و با شمشير قيام خواهد كرد، و تمامى جباران و ستمگران روى زمين را از بين خواهد برد، و در دوران حكومت آن مظهر قدرت خداوندى، جهان، آفرينش نوينى خواهد يافت.
( مهدى(عليه السلام) بر اسب دست و پا سفيدى سوار است)
اين عنوان كه در دومين فراز بشارت كتاب «اوپانيشاد» آمده است، در اخبار معصومين(عليهم السلام) بدان اشاره شده كه براى نمونه برخى از آنها را در اينجا مى آوريم:
در حديثى از حضرت امير مؤمنان على(عليه السلام) روايت شده كه در مورد ظهور مبارك حضرت مهدى(عليه السلام) و به هنگام حركت آن حضرت از نجف به سوى مسجد سهله فرموده است:
(كَأنِّي بِهِ وَ قدْ عَبرَ مِنْ وادِي السّلام إلى مَسْجِدِ السَّهْلَةِ عَلى فَرَس مُحَجَّل لَهُ شِمْراخٌ يُزهِو وَ هُوَ يَدْعُو و يقول في دعائهِ...).
(گويى او را با چشم خود مى بينم كه در نزديكى نجف از وادى السلام عبور كرده، به سوى مسجد سهله پيش مى رود در حالى كه بر اسب دست و پا سفيدى سوار است كه پيشانى سفيد و درخشنده اى دارد، و همه درخشندگى آن را چون چراغ و ستاره مى بينند و او در آن حال دعا مى خواند . . .)
ب) بشارت ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) در كتاب «باسك»
در كتاب «باسك» كه از كتب مقدّسه آسمانى هندوهاست، بشارت ظهور حضرت ولى عصر(عليه السلام) چنين آمده است.
(دور دنيا تمام شود به پادشاه عادلى در آخر الزمان، كه پيشواى ملائكه و پريان و آدميان باشد، و حق و راستى با او باشد، و آنچه در دريا و زمين ها و كوه ها پنهان باشد همه را بدست آورد، و از آسمان ها و زمين و آنچه باشد خبر دهد، و از او بزرگتر كسى به دنيا نيايد).
ج) بشارت ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) در كتاب «پاتيكل»
در كتاب «پاتيكل» كه از كتب مقدّسه هنديان مى باشد و صاحب اين كتاب از اعاظم هند است و به گمان پيروانش، صاحب كتاب آسمانى است، بشارت ظهور مبارك حضرت مهدى(عليه السلام) چنين آمده است:
(چون مدّت روز تمام شود، دنياى كهنه نو شود و زنده گردد، و صاحب ملك تازه پيدا شود از فرزندان دو پيشواى بزرگ جهان كه يكى «ناموس آخر الزمان» و ديگرى «صديق اكبر(.
يعنى وصى بزرگتر وى كه «پشن» نام دارد. و نام آن صاحب ملك تازه، «راهنما» است، به حق، پادشاه شود، و خليفه «رام» باشد، و حكم براند، و او را معجزه بسيار باشد. هر كه پناه به او برد و دين پدران او اختيار كند، سرخ روى باشد در نزد رام.
و دولت او بسيار كشيده شود، و عمر او از فرزندان «ناموس اكبر» زياده باشد، و آخر دنيا به او تمام شود. و از ساحل درياى محيط و جزاير سرانديب و قبر بابا آدم(عليه السلام) و از جبال القمر تا شمال هيكل زهره، تا سيف البحر و اقيانوس را مسخر گرداند، و بتخانه «سومنات» را خراب كند. و «جگرنات» بفرمان او به سخن آيد و به خاك افتد، پس آن را بشكند و به درياى اعظم اندازد، و هر بتى كه در هر جا باشد بشكند».
از آنجا كه در اين بشارت، الفاظ و تعابيرى به كار رفته است كه امكان دارد براى بعضى از خوانندگان نا مفهوم باشد بعضى از آنها را جهت روشن تر شدن مطلب توضيح مى دهيم:
1 ـ مقصود از «ناموس آخر الزمان»، ناموس اعظم الهى، پيامبر خاتم حضرت محمّد بن عبدالله(صلى الله عليه وآله وسلم) است.
2 ـ پشن، نام هندى حضرت على بن ابى طالب(عليه السلام) است.
3 ـ صاحب ملك تازه، آخرين حجّت خداوند حضرت ولى عصر(عليه السلام) است و راهنما، نام مبارك حضرت مهدى(عليه السلام) است كه بزرگترين نماينده راهنمايان الهى و نام مقدّس وى نيز، هادى و مهدى و قائم به حق است.
4 ـ كلمه «رام» به لغت «سانسكريتى» نام اقدس حضرت احديت (خدا) است.
5 ـ اين جمله «هر كه به او پناه برد، و دين پدران او اختيار كند، در نزد رام، سرخ روى باشد» صريح است در اين كه، حضرت مهدى(عليه السلام) جهانيان را به دين اجداد بزرگوارش، اسلام، دعوت مى كند.
6 ـ سومنات ـ بنا به نوشته علاّمه دهخدا، در كتاب لغت نامه بتخانه اى بوده است در «گجرات». و گويند: سلطان محمود غزنوى آن را خراب كرد، و «منات» را كه از بتهاى مشهور است و در آن بتخانه بود، شكست. و گويند: اين لغت هندوى است كه مفرّس شده و آن نام بتى بود، و معنى تركيبى آن «سوم، نات» است: نمونه قمر، زيرا «سوم» به لغت هندوى قمر را گويند، و نات، تعظيم است. براى اطلاع بيشتر به لغت نامه دهخدا، ماده «سومنات» مراجعه فرماييد.
7 ـ و اما «جگرنات» به لغت سانسكريتى، نام بتى است كه هندوها آن را مظهر خدا مى دانند.
د) بشارت ظهور حضرت بقية اللّه(عليه السلام) در كتاب (وشن جوك)
در كتاب «جوك» كه رهبر جوكيان هندو است و او را پيامبر مى دانند، در باره بشارت ظهور حضرت «بقية الله»- ارواحنا فداه - و رجعت گروهى از اموات در دوران حكومت عدالت گستر آن حضرت، چنين آمده است:
(آخر دنيا به كسى برگردد كه خدا را دوست مى دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او «خجسته» و «فرخنده» باشد. خلق را، كه در دين ها اختراع كرده و حق خدا و پيامبر را پايمال كرده اند، همه را زنده گرداند و بسوزاند، و عالم را نو گرداند، و هر بدى را سزادهد، و يك «كرور» دولت او باشد كه عبارت از چهار هزار سال است، خود او و اقوامش پادشاهى كنند).
دو كلمه «فرخنده» و «خجسته» در عربى به (محمّد و محمود) ترجمه مى شود و اين هر دو اسم، نام مبارك حضرت مهدى- ارواحنا فداه - مى باشد، و شايد هم اشاره به «محمّد» و «احمد» باشد; زيرا در روايات اسلامى وارد شده است كه حضرت مهدى- ارواحنا فداه - دو نام دارد، يكى مخفى و ديگرى ظاهر است، نامى كه مخفى است «احمد» و آن كه ظاهر است «محمّد» مى باشد.
هـ) بشارت ظهور حضرت ولى عصر(عليه السلام) در كتاب (ديد)
در كتاب «ديد» كه از كتب مقدسه هنديان است بشارت ظهور مبارك حضرت ولى عصر- ارواحنا فداه - چنين آمده است:
(پس از خرابى دنيا، پادشاهى در آخر الزمان پيدا شود كه پيشواى خلايق باشد، و نام او «منصور» باشد و تمام عالم را بگيرد، و به دين خود در آورد، و همه كس را از مؤمن و كافر بشناسد، و هر چه از خدا بخواهد بر آيد).
در برخى از روايات اسلامى، ائمّه معصومين(عليهم السلام) «منصور» را يكى از اسامى مبارك حضرت مهدى- ارواحنا فداه - خوانده، و آيه شريفه:
(وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسرِفُ فِى القَتلِ اِنَّهُ كانَ مَنْصوراً)
(هر انكه مظلوم كشته شود ما براى ولىاو حق - قصاص – قرار داديم ،پس در كشتن اسراف نمىكند ، همانا او يارى شده است .)
را به آن حضرت تفسير نموده اند كه آن يگانه باز مانده حجج الهى، ولىّ خون مظلومان و منصور و مؤيّد من عند الله است.
و در همين رابطه در ضمن حديثى از امام باقر(عليه السلام) روايت شده است كه فرمود:
(القائِمُ مِنّا مَنصُورٌ بالرُّعْبِ، مُؤيَّدٌ بِالنَّصْرِ، تُطوى لَهُ الأرضُ، وَ تَظهَرُ لَهُ الكُنُوزُ، وَيبلغ سُلطانُهُ المَشرِقَ وَ المَغرِبَ).
(قائم ما به وسيله رعب (در دل دشمنان) يارى مى شود، و با نصرت الهى تأييد مى گردد، زمين زير پايش پيچيده مى شود، و گنجهاى زمين براى او ظاهر مى شود، ودولت او به شرق و غرب عالم مى رسد).
و) بشارت ظهور حضرت قائم(عليه السلام) در كتاب «دادتگ»
در كتاب «دادتگ» كه از كتب مقدّسه برهمائيان هند است، بشارت ظهور مبارك حضرت قائم- ارواحنا فداه -چنين آمده است:
بعد از آن كه مسلمانى به هم رسد، در آخر الزمان، و اسلام در ميان مسلمانان از ظلم ظالمان و فسق عالمان و تعدّى حاكمان و رياى زاهدان و بى ديانتى امينان و حسد حاسدان بر طرف شود و به جز نام از آن چيزى نماند، و دنيا مملو از ظلم و ستم شود، و پادشاهان، ظالم و بى رحم شوند، و رعيّت بى انصاف گردند و در خرابى يكديگر كوشند و عالم را كفر و ضلالت و فساد بگيرد، دست حق به در آيد، و جانشين آخر «ممتاطا»
ظهور كند و مشرق و مغرب عالم را بگيرد و بگردد همه جا (همه جهان را) و بسيار كسان را بكشد، و خلايق را هدايت كند، و آن در حالتى باشد كه تركان، امير مسلمانان باشند، و ]او [ غير از حق و راستى از كسى قبول نكند.
آنچه در اين بشارت و بشارتهاى قبلى در مورد ظهور مبارك حضرت مهدى- ارواحنا فداه - آمده است، اكثر آنها بدون كم و كاست با روايات اسلامى منطبق است، و ممكن است; برخى تصوّر كنند كه شايد بعضى از مطالب اين پيشگويى كمى اغراق آميز است، ولى بايد توجّه داشت كه همه فرازهاى اين پيشگويى كه در ضمن، تعدادى از علايم ظهور را نيز بر شمرده است در بسيارى از روايات اسلامى آمده و حتّى در دو حديث بسيار مفصّل و طولانى كه از رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) و امام صادق(عليه السلام) در مورد حوادث قبل از ظهور از آن دو بزرگوار نقل شده به تفصيل سخن رفته است كه ما به جهت اختصار از نقل آنها صرف نظر مى نماييم، و علاقه مندان مى توانند به منابعى كه در پاورقى آورده ايم، مراجعه فرمايند.
ز) بشارت ظهور حضرت حجة اللّه(عليه السلام) در كتاب (ريگ ودا)
در كتاب «ريك ودا» كه يكى از كتب مقدّسه هند است، بشارت ظهور حضرت حجة الله- ارواحنا فداه - چنين آمده است:
ويشنو، در ميان مردم ظاهر مى گردد . . . او از همه كس قوى تر ونيرومندتر است . . . در يك دست «ويشنو» (نجات دهنده) شمشيرى به مانند ستاره دنباله دار و دست ديگر انگشترى درخشنده دارد هنگام ظهور وى، خورشيد و ماه تاريك مى شوند و زمين خواهد لرزيد.
در اين بشارت، از ظهور انسانى ممتاز و با عظمت و برخى از نشانه هاى ظهور وى سخن رفته است كه در وقت ظهور با شمشير آتشبار كه بسان ستاره دنباله دار است، قيام مى كند. و اين تعبير (يعنى: قيام با شمشير) تعبير دقيق و لطيفى است كه مضمون آن در رابطه با ظهور حضرت ولى عصر(عليه السلام) در احاديث اسلامى نيز آمده است.
ح) بشارت ظهور آخرين حجّت خدا(عليه السلام) در كتاب شاكمونى:
در كتاب «شاكمونى» كه از كتب مقدّسه هنديان مى باشد و به اعتقاد كفره هند، پيغمبر صاحب كتاب است و مى گويند: وى بر اهل خطا و ختن مبعوث بوده است، بشارت ظهور آخرين حجّت خدا حضرت ولى عصر- ارواحنا فداه - چنين آمده است:
پادشاهى و دولت دنيا به فرزند سيّد خلايق دو جهان «گشن» بزرگوار تمام شود، و او كسى باشد كه بر كوه هاى مشرق و مغرب دنيا حكم براند و فرمان كند، و بر ابرها سوار شود، و فرشتگان كاركنان او باشند، و جنّ و انس در خدمت او شوند، و از «سودان» كه زير خط «استوا» است تا سرزمين «تسعين» كه زير قطب شمالى است و ماوراى بحار و ماوراى اقليم هفتم و گلستان ارم تا باغ شداد را صاحب شود، و دين خدا يك دين شود و دين خدا زنده گردد، و نام او «ايستاده» باشد، و خداشناس باشد.
(گشن) در لغت هندى نام پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) است كه در اين بشارت فوق، فرزند برومند وى را به نام «ايستاده» و «خدا شناس» ناميده، چنان كه شيعيان او را «قائم(عليه السلام)» و حضرت مهدى- ارواحنا فداه - مى خوانند.
و امّا موضوع سوار شدن آن حضرت بر ابرهاى آسمان كه در اين بشارت آمده است، يكى از بزرگترين امتيازات آن موعود مسعود است كه نه تنها در بشارت فوق و مكرّراً در بشارتهاى انجيل از آن سخن رفته است; بلكه در روايات متواتره اسلامى نيز به صورت يك امر جدّى و خارق العاده مطرح گرديده است.
زيرا پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) و امامان معصوم(عليهم السلام) در مواردى كه از ظهور مبارك آن ولى مطلق الهى سخن رانده اند، سير و حركت آن مصلح بزرگ جهانى را در ايّام ظهور خارق العاده دانسته، و به پيروان خود مژده داده اند كه حضرت مهدى(عليه السلام) با قدرت و جلال در حالى كه بر ابرهاى آسمان سوار است، ظهور خواهد فرمود.
اينك براى اثبات اين مدّعا و دلگرمى منتظران ظهور آن يگانه منجى عالم، به چند نمونه از احاديث وارده اشاره مى كنيم:
1 ـ علاّمه مجلسى در ضمن حديثى از پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرده كه آن حضرت فرمود: خداوند در شب معراج خطاب به من كرد و فرمود: . . .
«. . . وَ لاَُطَهِّرَنَّ الأَرْضَ بآخِرِهِمْ من أَعْدائي، وَ لاَُمَلِكَنَّهُ مَشارِق الأَرْضِ وَ مَغارِبَها، وَ لأُسَخِّرَنَّ لَهُ الرِّياحَ، وَ لاَُذَلِلَنَّ لَهُ السَّحابَ الصِعابِ، ولأرقينّهُ في الأسباب، ولأنصرنّهُ بجندي، وَ لاَُمِدَّنِّهُ بِمَلائِكَتِي، حتّى يُعْلِنَ دَعْوَتِي، وَيَجْمَعَ الخَلْقَ عَلى تَوحيدِي، ثُمَّ لاَُدِيمنّ مُلكَهُ، وَلاَُداوِلَنَّ الأيّامَ بَيْنَ أوْلِيائِي إلى يَوْم القِيامَةِ».
. . . و زمين را به وسيله او از دشمنانم پاك مى سازم; شرق و غرب جهان را به او تمليك مى نمايم; بادها را به تسخير او در مى آورم; ابرهاى سخت و نا آرام را براى او رام مى گردانم، برترين ابزارها را در اختيار او مى گذارم، با سپاه خود او را يارى نموده و با فرشتگانم او را مدد و تقويت مى نمايم، تا دعوت مرا آشكار سازد و همه مخلوقات را بر توحيد من گرد آورد. آنگاه دولت او را پايدار نموده و دوران حكومتش را تا پايان روزگار بين دوستانم جاودانه مى سازم.
2 ـ در حديثى از امام باقر (عليه السلام) روايت شده است كه فرمود:
أما إنّ ذا القَرْنَيْنِ قَدْ خُيِّرَ السَّحابَيْنِ، فَاختارَ الذَّلُولَ وَ ذَخَرَ لِصاحِبِكُمُ الَصَّعْبَ.
فَقِيلَ لَهُ: وَ ما اَلصَّعْبُ؟
فَقالَ: ما كانَ مِنْ سَحاب فِيهِ رَعْدٌ وَصاعِقَةٌ وَ بَرْقٌ، فَصاحِبُكُمْ يَرْكَبُهُ!. أما إنَّهُ سَيَرْكَبُ السَّحابَ، وَ يَرْقَى فِي الأسبابِ: أسبابِ السَّماوات السَّبْعِ وَ الأَرَضِينَ السَّبع.
ذوالقرنين ميان دو ابر مخير شد: يكى ابر رام و ديگرى ابر نا آرام، و او ابر رام را براى خود بر گزيد و ابر نا آرام را براى صاحب شما نگه داشت.
گفته شد: ابر نا آرام چيست؟
فرمود: ابرى كه با رعد و برق و غرّش باشد، كه صاحب شما سوار بر آن خواهد شد. آرى ! صاحب شما سوار ابر مى شود، همه اسبابها و ابزارها را زير پا مى گذارد، اسبابهاى هفت آسمان و هفت زمين را.