و نيز در يكي ازكتاب هاي ديگر آنان آمده است : « ... از اين جهت سوشيانس (ناميده خواهد شد) زيرا كه سراسر جهان مادي را سود خواهد داد » . (3)
و نيز در جاي ديگر مي خوانيم : « اي مزدا ! چه هنگام گاوهاي آسمان براي برقراري جهان راستي طلوع خواهند كرد؟ هدف هاي سوشيانس ها با آموزش هاي كامل تو هماهنگ است . به سوي كه براي ياري دادن انديشه ي نيك بايد رفت ؟ به سوي من » . (4)
دركتاب « زند» بعد از ذكر مقابله و مبارزه ي هميشگي ايزدان و اهريمنان آمده است : « در آن هنگام فتح ، و پيروزي و نصرت ايزدان و منقرض شدن نسل اهريمنان ، عالم به سعادت اصلي خود مي رسد ، و فرزندان آدم بر صندلي سعادت و بركت خواهند نشست » . (5)
از برخي عبارات « جاماسب » در كتاب « جاماسب نامه » به نقل از زردشت استفاده مي شود كه او اشاره به خروج حضرت مهدي عليه السلام در آخرالزمان كرده است . او از « زردشت » چنين نقل مي كند : « خروج مي كند مردي از سرزمين تازيان از ذريه ي هاشم ، مردي با سري بزرگ ، جسمي عظيم ، ساقي بلند ، بر دين جدش ، همراه با لشكري بسيار به ايران روي مي آورد و زمين را آباد مي كند و نيز آن را پر از عدل و داد خواهد كرد » . (6)
در همان كتاب بعد از بشارت به نبوت رسول اكرم صلي الله عليه و اله آمده است: « و از ذريه ي دختر آن پيامبر كه به خورشيد عالم و شاه زمان ( شاه زنان ) معروف است ، مردي به حكم يزدان حكومت مي كند كه او آخرين خليفه ي آن پيامبر است. حكومت او در وسط عالم يعني مكه است . و دولت او تا روز قيامت متصل خواهد شد ... در آن هنگام تعداد بسياري از افراد خوش نفس و انبياء رجعت خواهند كرد...» . (7)

 
جهان مطلوب
از خلال اشارات مبهم و كنايه آميز « اوستا» مي توان دريافت كه آنان پيوسته براي رسيدن به جهاني مطلوب در كوشش اند و منتظر رسيدن روزي كه در آن، همه ي آرزوهاي مشروع برآورده شود و از دشمني ها و نادرستي ها و فريب ها و نيرنگ ها اثري نباشد. « زردشت » خود براي رسيدن به چنين خواستي مي كوشد و از « هرمزد » ياري مي طلبد و از او براي نابودي بدان و ناراستان كمك مي خواهد .
« سوشيانس ها » كه پيروان راستين و بر حق اويند نيز چنين هدفي را دارند و مي خواهند دنيايي بسازند كه فساد و تباهي در آن نباشد .
در يكي از كتاب هاي مقدس آنان مي خوانيم : « ياران استوت ارت پيروزمند فراز آيند ... خشم خونين سلاح دژفره از پيششان بگريزد ، اشه ( = راستي ) ، دروغ بد دژچهر ( = بدذات ) در خود تاريكي را چيره خواهد شد . خرداد و مراد گرسنگي و تشنگي زشت را چيره شود . اهريمن ناتوان و بدكار بگريزد » . (8) و نيز مي خوانيم : « پس باشد كه از آناني باشيم كه جهان را نوراني كنيم اي مزدا ! و شما اي اهوره هاي ديگر كه حمايت و راستي را بياوريم ، وقتي كه انديشه ها آنجا يكي شوند. » (9)
و نيز در جاماسبنامه آمده است : « همانا ( سوشيانس ) - منجي بزرگ - دينش را در تمام سطح عالم ترويج خواهد كرد ، و فقر و تنگدستي را از بين مردم زائل خواهد نمود. و مردم را بر يك عقيده و قول و عمل متفق خواهد كرد » .(10)
 
اشاره به موعود
در كتاب هاي مقدس زردشتيان به موعود جهاني اشاره شده است ، آنجا كه مي گويد: « در اين سه هزاره هوشيدر و هوشيدرماه و سوشيانس كه جدا جدا در سر هر هزاره از ايشان يكي آيد و همه ي كارهاي جهان را بازآرايد و پيمان شكنان و بت پرستان را در كشور بزند ( = بشكند ) » .(11)
و نيز مي خوانيم : « پس هزاره ي پنجم هوشيدران بن بود ( = آغاز شد ) . هوشيدر زردشتيان نمودار ( دين ) و پيامبر راست از ( سوي ) هرمزد آيد چنان كه زردشت ( دين ) آورد او نيز دين آورد و رواج دهد » . ( 12)
و نيز مي خوانيم : « به پايان هزاره ( هوشيدر ) هوشيدر ماه به سي سالگي به همپرسگي هرمزد رسد. خورشيد از آن روز بيست شبانه روز به بالست ( آسمان
) ايستد . هنگامي كه آن مرد سي ساله شود همپرسي كند با امشاسپندان ( كه ) فرمانروايان خوب ( و) آفريدگان نيك ( هستند ) مزدا در روز روشن آشكار شود كه جهان بي مست و بي كوي و بي كرپ است ، يعني به چيز ايزدان كوروكر نيستند ... و پر جان داده شده است يعني كه باران بوده است...» . (13)
و نيز مي خوانيم : « بدان هزاره ( =هزاره ي هوشيدر ماه ) ، هوشيدر ماه زردشت به پيامبري از (سوي) هرمزد آيد ، چنانكه زردشت دين آورد و اندر جهان روا كرد » . (14)
و نيز مي خوانيم : « و آن گاه سي زمستان از آن دهمين سده سپري نشده ، كنيز ( ي) به آب نشيند كه ( نامش ) « گواگ پد » است كه مادر آن گواگ سوشيانش است كه ( او) نمودار بردن پتياره اهريمن است واز دوده ي ايست و استر است ... آن گاه اندر آن آب نشيندكه پانزده ساله است ... (آن كنيز) نه پيش از آن با مردان خوابيد و نه پس از آن گاه كه آبستن شد تا زماني كه آن (سوشيانس) بزاد » . (15)
و نيز مي خوانيم: «سوشيانس، آخرين آفريده ي هرمزدي در زمين است. آخرين كسي كه به زمين مي آيد سوشيانس است كه جهان را پاك كند».(16)
در آيين زردشت سه موعود ذكر شده كه بر هر يك از آن ها اسم « سوشيانت » اطلاق شده است . هر سه نفر گر چه به عنوان موعود مطرح شده اند ولي آن چيزي كه از اهميت بيشتري برخوردار است موعود سوم است كه به او لقب « سوشيانت پيروز » داده اند . آنان مي گويند : « سوشيانت مزدكي به مثابه ي كريشناي براهمه و بوداي پنجم بودايي ها و مسيح يهودي ها وفارقليط عيسويان و به منزله ي مهدي نزد مسلمانان است » .
 
ادامه دارد ... --------
منبع :
كتاب منجي در ديدگاه اديان