ای خدای عهدهای ناگسستنی!

قدم‌هامان را برای صداقت و ثبات، سرپنجه‌هامان را در تعهد و وفا و قلب‌هامان را در سرشاری مدام از مهرش مدد فرما.

ای خدای میثاق‌های ماندنی!

اطمینان ما را به او و یقینمان را به وثوقش بیافزای. از ما شمشیر زنانی ساز که نه در داغ خرما پزان، نه در سوز برف‌ریزان و نه در پوسیدگی پاییز، ربیع با طراوتش را با هیچ متاعی معامله نکنیم.

ای خدای قول‌های از یاد نرفتنی!

بد عهدی ما را سبب‌ساز شکستگی‌مان مخواه و ناسپاسی‌هایمان را سبب سوز تَرَحُّمش مکن. به ما بفهمان که نقض هر پیمانی پس از او رواست و حالی‌مان کن که قرار عاشقی همواره پا برجاست. ما را از مصالحه بر سر او باز دار و پایمان را گام‌زن کوچه‌اش بدار «و اقرن ثارنا بثاره».(1)

صلی الله علیک یا عزیز!

مرا دریاب که بوران، مرا از مرصد تصویرت دور انداخته است و دیده‌ام سوی آمدنت نمی‌شناسد، تا سیاهی خود به پایش سپید کند. مرا دریاب تا ناقوس رهاییم را از قید تو فریاد نزند، تا برای دمی آسودنت، حسرت به دل نمانم. مرا دریاب که در اجتهاد طاعتت شکست خورده‌ام و بگذار تکاپو از سربگیرم. مرا دریاب که پابند هرکه شدم از سرخویش بازم کرد و حالا راه برگشت را هم نمی‌دانم.