به نظر مي‌رسد بنابر تعريفي كه يهوديان از جامعه آرماني خود دارند، اين مسائل تا حدودي حل شده و چون امور معنوي اهميت مي‌يابد. اين امور هم توسط برخي اقدامات ماشيح حل مي‌شود؛ زيرا آن زمان، بدي‌ها از دل مردم زدوده شده و خوبي‌ها در نهاد آدمي فعال مي‌شود. به همين دليل، بسياري از خواسته‌‌هاي مردم نيز از بين مي‌رود؛ زيرا قناعت و ديگر خصلت‌‌هاي خوب، در دل مردم جاي گرفته و آنان، با افزايش حكمت و علمشان، سعادت نهايي را دنبال مي‌كنند.

 
1-1-3. تصريح و تأمين منافع
فرايند سياسي، هنگامي آغاز مي‌شود كه منافعي كه بيان يا تصريح شده‌اند، به صورت سياست‌‌هاي نظام مطرح گردند. دراين مرحله، خط مشي‌‌هاي حكومت، مد نظر قرار مي‌گيرد. اين، يكي از مهم‌ترين اقدماتي است كه حكومت‌ها براي شهروندان خود انجام مي‌دهند.
بنابر كتب يهود، آن زمان، صلح و صفا و صميميت بر زمين حاكم شده و همة انسان‌ها نام خدا را خوانده و او را عبادت مي‌كنند؛ مشكلات بشر حل شده و صلح پايداري در سراسر جهان پديد مي‌آيد به گونه‌اي كه آمده است:
جهان آينده، مانند جهان كنوني نخواهد بود. در جهان كنوني، انسان، هنگام شنيدن خبر‌هاي خوش مي‌گويد: «بلند مرتبه است خدايي كه نيك است و نيكي مي‌كند»و هنگام استماع خبر‌هاي بد، بايد بگويد:«بلند مرتبه است داور حقيقي»؛ ولي در جهان آينده، فقط خواهد گفت: « متبارك است خدايي كه نيك است و نيكي مي‌كند».[36]
از طرفي، صلح و صفا هم براي گسترش رفاه مردمان آن روزگار برقرار مي‌شود؛ به گونه‌اي كه صلح، سراسر جهان را فرا گرفته و فقر برچيده مي‌شود. ملت‌ها، ابزار ويرانگر خود را به ابزار سازنده مبدل خواهند ساخت و تمام مردم، دوستدار يك‌ديگر و فضيلت‌طلب خواهند شد؛[37] به گونه‌اي كه در كتاب يهود آمده است:
او صلح را براي قوم به ارمغان مي‌آورد. تمام ابزار‌هاي جنگي، لباس‌ها و چكمه‌‌هاي سربازان از بين مي‌رود.[38]
نيز در اشعيا آمده است كه، آنان ابزار جنگي خود را به قيچي‌هاي شاخه‌زني تبديل مي‌كنند و ديگر جنگي رخ نمي‌دهد.
پس، از مجموع مطالب عهد عتيق در اين‌باره مي‌توان فهميد كه از آن‌جا كه اين حكومت، يك حكومت آرماني است، ديگر نيازي به استفاده از وسايل ارتباط جمعي و احزاب براي آگاه كردن حكومت از نياز‌‌هاي مردم نيست؛ بلكه تأمين خواسته‌‌هاي مادي، از اولين مسائلي است كه با ورود به آن دوره، حل گرديده و اولويت به مسائل معنوي داده مي‌شود؛ چرا كه نياز‌هاي اساسي مردم در آن دوره و منافع آن‌ها به بهترين گونه تامين مي‌شود. مردم، از آن‌جا كه به دنبال فضيلت هستند، از بعضي منفعت‌‌هاي مادي چشم پوشيده و به قدر نياز، بهره مي‌برند.
 
2-1-3. اجراي سياست‌ها و قضاوت
در اين مرحله، سياست‌‌هاي حكومت، به صورت قانون درآمده، در جامعه اعمال مي‌شود و سپس پيامد‌هاي آن‌ها مورد بررسي قرار مي‌گيرد .
اشعياي نبي به خوبي به بيان سياستگذاري ماشيح در آن دوران پرداخته و بيان مي‌كند كه آن زمان، بساط ظلم و ستم برچيده خواهد شد، عدالت گسترش خواهد يافت و فقر اقتصادي از ميان خواهد رفت. همچنين نيازمندي‌‌هاي مادي و معنوي مردم تامين خواهد گرديد، همگان به اخلاق حميده آراسته خواهند شد و پرده‌‌هاي ظلمت و تاريكي كنار خواهد رفت و مردمان، در ناز ونعمت زندگي خواهند كرد:
برگزيدگان من، از عمل دست‌هاي خود، بهره خواهند برد، زحمت بيجا نخواهند كشيد، اولاد به سبب اضطرار، نخواهند زاييد؛ زيرا كه اولاد، بركت‌يافتگان خداوند هستند و ذرية ايشان، با ايشانند و قبل از آن‌كه بخوانند، من جواب خواهم داد».[39]
پس با وجود تكامل در اين حكومت، ديگر در زمينه وضع قوانين مشكلي وجود ندارد و ماشيح، خود فرامين الهي را وضع كرده، باكمك كارگزاران خود، به اجرا گذارده و مورد قضاوت قرار مي‌دهد.
اشعيا در كتاب خود، قضاوت را اين‌گونه مطرح مي‌كند:
بلكه مسكينان را به عدالت، داوري خواهد كرد و براي مظلومان زمين، به راستي حكم خواهد نمود. شريران را به نفخة لب‌هاي خود خواهد كشت. كمربند كمرش، عدالت خواهد بود و كمربند ميانش، امانت. گرگ، با بره سكونت خواهد داشت و پلنگ، با بزغاله خواهد خوابيد و گوساله و شير پرواري، با هم و طفل كوچك، آن‌ها را خواهد راند.گاو با خرس خواهد چريد و بچه‌‌هاي آن‌ها با هم خواهند خوابيد. شير، مثل، گاو كاه خواهد خورد و طفل شيرخوار، بر سوراخ مار، بازي خواهد كرد و طفل از شير‌باز‌داشته شده، دست خود را بر خانه افعي خواهد گذاشت. در تمام كوه مقدس من، ضرر و فسادي نخواهند كرد.[40]
اين سخن، به خوبي نشان مي‌دهد كه آن زمان، عدل و داد، چنان گسترش مي‌يابد كه جانوران و درندگان، با هم سازش كرده و كنار يك‌ديگر زندگي مي‌كنند و حكومت ماشيح و رفتار او، به گونه‌اي است كه ديگر ضرر و زياني به هيچ موجودي نمي‌رسد. در عين حال، ماشيح، با عدالت خود به خوبي به اداره امور پرداخته و از هرگونه كم وكاستي جلوگيري مي‌شود؛ زيرا او رهبري آرماني است كه از همه امور به لطف الهي آگاه شده و جلوي زيان را مي‌گيرد.
در كتاب دانيال، آمده است، زماني كه او رويايي مي‌بيند و به دنبال فهم آن است، جبرئيل به پيش او مي‌آيد و روياي او را اين‌گونه تفسير مي‌كند:
اي پسر انسان! بدان كه اين رؤيا، روز بازپسين را آشكار مي‌كند … . پادشاهي با چهره مغرور كه گشودن معماها داند، بر خواهد خاست، قدرتش فزوني خواهد گرفت-ليك نه به قدرت خود او- تباهي‌‌هاي شگفت به بار خواهد آورد، در كار‌هاي خويش كام خواهد يافت، قدرتمندان را نابود خواهد ساخت و به هوشمندي او، خيانت در دستانش كامياب خواهد شد.[41]
 
نويسنده : سعيده معين نجف آبادي

ادامه دارد ... --------
منبع :
فصلنامه علمي تخصصي انتظار موعود شماره 26_25