5ـ دعا برای تعجیل فرج آن حضرت:

دعا برای این امر، علاوه بر تعجیل در فرج، بركات و نتایج زیادی دارد از جمله: گشایش كار خود دعا كنندگان. حضرت ولی عصر (عج) می‌فرماید: «اكثروا الدعاء به تعجیل الفرج فان ذلك فرجكم، برای تعجیل در فرج بسیار دعا كنید كه این فرج شماست».[5[ زیاد شدن نعمت‌ها، دعای حضرت ولی عصر (عج) در حق دعا كننده و شفاعت وی در قیامت. (مصنف محترم كتاب مكیال المكارم نود فایده را برای دعای بر تعجیل فرج ذكر و شرح می‌فرماید.)

6ـ  انتظار و یاد آن حضرت در طول شبانه ‌روز:

امام صادق (علیه السلام) در این زمینه می فرمایند: «صبح وشام منتظر فرج باش»[6]

7ـ دستگیری از ضعفاء فقیران؛[7]

8ـ صبر بر سختی‌های دوران غیبت؛[8]

9ـ اندوهگین بودن در فراق ایشان؛

10ـ صدقه دادن برای سلامتی و تعجیل در فرج ایشان؛

11ـ انجام حج و طواف و زیارت شاهد مشرفه و انجام سایر عبادات به نیابت از آن حضرت؛

12ـ تجدید بیعت با آن حضرت بعد از فرایض همه روزه و نیز با خواندن دعای عهد.

13ـ شناختن علامت های ظهور ایشان و تكذیب مدعیان مهدویت یا نیابت.

چرا ما به وظیفه‌های دوران غیبت عمل نمی‌كنیم؟

پاسخ این سئوال آن است كه ما به عصر غیبت خو گرفته‌ایم و به تیرگی‌ها و تاریكی‌ها عادت نموده‌ایم.

اعتیاد و خو گرفتن انسان به هر چیزی، مانند مسأله‌ی فطرت و طبیعت، انسان را به سوی آن جذب می‌كند، به طوری كه گویی اراده و اختیار را از او گرفته است.

این قدرت را خدا به انسان داده تا با خو گرفتن به خوبی‌ها بدون زحمت به سوی آنها جذب شوند و از بدی‌ها كناره گیرند.

اعتیادهای اجتماعی، قدرتی بسیار بیشتر از اعتیادهای فردی دارند، یكی از عادت‌های شوم اجتماعی، خو گرفتن به وضع موجود است.

در حالی كه اگر كسی بتواند عادت‌های اشتباه را كنار زده و خود را به خصلت‌های ارزنده‌ی انسانی زینت دهد، به بهترین مقامات عالی دست می‌یابند.

ترك اعتیاد اجتماعی و رها شدن از قید و بند غفلت از ظهور حضرت، انسان را به برترین مقامات می‌رساند و در پرتو انتظار، ظهور نه تنها از قید و بند غفلت از آن حضرت رها می‌شود، بلكه غیبت برای او به منزله‌ی مشاهده، می‌شود.

 

پی نوشتها:

[1] مكیال المكارم، ج 1، ص 63- كلینی، محمد، اصول كافی، ج 2، ص 377.

[2] مكیال المكارم، همان؛ ج1، ص 219.

[3] اصول كافی، همان، ص 336، ح1.

[4] بحارالانوار، همان، ج 53، ص 176.

[5] اربلی، علی بن عیسی، كشف النعمه، كشف النعمه من معرفه الائمه، ج 2، ص 532 – بحارالانوار، همان، ج 52، ص 59، ح 7.

[6] اصول كافی، همان، ج1، ص 333، ح 1  - نعمانی، محمدبن ابراهیم بن جعفر، غیبت نعمانی، ص 162 ، ح2.

[7] بحارالانوار، همان، ج 52، ص122.

[8] صدوق، محمدبن علی بن بابویه، كمال الدین و تمام النعمه،ج1، ص 317،ح3.