بعد از انقلاب اسلامى هر كدام از رؤساى جمهورى آمریكا به تناسب حال و موقعیت خود به حمایت از بهائیان پرداخته و ایران را به خاطر برخورد با آنان محكوم كرده است. براى نمونه ریگان رئیس جمهور وقت آمریكا كه به مناسبت روز جهانى حقوق بشر سخن مى گفت، اظهار داشت: «درایران اعضاى فرقه بهائى را اعدام مى نمایند و تاكنون 198 بهائى اعدام و 717 نفر زندانى و ده هزار نفر بى خانمان و 25 هزار نفر وادار به خروج از كشور شده اند.» در پاسخ به اظهارات ریگان جناب آقاى میرحسین موسوى نخست وزیر وقت ایران بیاناتى را در جمع كاركنان كارخانجات تولیدى بهمن اظهار داشت. وى درگوشه اى از سخنان خود گفت: «دفاع رئیس جمهورى آمریكا از یك فرقه جاسوسى یعنى بهائیت همان طور كه نشان دهنده ماهیت این فرقه است كه در پایتخت بزرگترین جنایتكاران جهان مورد حمایت قرار مى گیرد در عین حال خشم و كینه آمریكا نسبت به انقلاب اسلامى را نمایان مى سازد». نگاهى اجمالى به گزارشهاى هدفدار و غیرمنصفانه فرستادگان سازمانهاى حقوق بشر مثل گالیندوپول و كاپیتورن این واقعیت را آشكار مى سازد كه همه ابزارهاى امپریالیستى و صهیونیستى دست به دست هم داده اند كه نظام اسلامى را وادار سازند این اقلیت را به رسمیت بشناسد، یعنى كارى را كه رژیم شاه از ترس ملت نتوانست انجام دهد جمهورى اسلامى به آن مبادرت ورزد. این مطلب ضمن این كه میزان حمایت آنان را از بهائیت مشخص مى كند نشان مى دهد كه قاعدتاً پشت پرده خبرهایى بسیار مهمتر از تضییع حقوق بشر در ایران است. اگر این اخبار را در كنار قرینه هاى سركوب اقلیتهاى مسلمان در جهان مانند سركوب مسلمانان و دیگر آزادیخواهان در جنوب لبنان، فلسطین اشغالى، اریتره، ‌آسیاى جنوب شرقى و دیگر نقاط جهان قرار دهیم ، معناى روشنترى پیدا مى كند. مخالفت با تحصیل دختران محجبه در فرانسه، عدم اجازه به حضور بانوان با حجاب در ادارات و مدارس و دانشگاه هاى تركیه و سكوت سازمان هاى حقوق بشر، منادیان آزادى خواهى واصالت انسانی  در خارج از كشور


مشتى است نمونه خروار